«شرق»، اختلاف نظر ها درباره واکنش تهران به ترور دبیرکل حزبالله را واکاوی میکند
دوقطبیهای تحلیلی
پس از خونینترین روز لبنان از زمان جنگ داخلی در سه دهه اخیر، اکنون پرسش بزرگ این است که آیا ترور و شهادت سیدحسن نصرالله، شروع جنگ بسیار بزرگتر را به دنبال خواهد داشت و اساسا پاسخ تهران به این اتفاق چه خواهد بود؟
عبدالرحمن فتحالهی: پس از خونینترین روز لبنان از زمان جنگ داخلی در سه دهه اخیر، اکنون پرسش بزرگ این است که آیا ترور و شهادت سیدحسن نصرالله، شروع جنگ بسیار بزرگتر را به دنبال خواهد داشت و اساسا پاسخ تهران به این اتفاق چه خواهد بود؟ در پاسخ به این سؤال، محمدجواد ظریف (معاون راهبردی رئیسجمهور) در حاشیه مراسم یادبود سیدحسن نصرالله که دیروز یکشنبه در دفتر حزبالله لبنان در تهران برگزار شد، در جمع خبرنگاران مجددا همان ادبیات دیگر مقامات را تکرار و اظهار کرد «واکنش ایران در زمان مناسب و به انتخاب ایران در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی صورت خواهد گرفت و در سطح عالی حکومت حتما تصمیمگیری خواهد شد». با این حال فضای سیاسی، تحلیلی و رسانهای ایران از بعدازظهر شنبه و پس از اعلام رسمی شهادت سیدحسن نصرالله به یک دوقطبی شدید دچار شده که یک سر آن با مانور روی کلیدواژه «تله جنگ» همچنان معتقدند نباید تهران وارد سلسله کنشها و واکنشها با اسرائیل شود؛ چراکه جنگ گسترده و تقابل با واشنگتن را به همراه خواهد داشت و در سوی دیگر طیفی با تشدید انتقادات و حتی اعتراضات خود درباره عملکرد یکماهه سیاست خارجی دولت چهاردهم و بهویژه اتفاقاتی که در نیویورک گذشت، بر واکنش قاطع و پاسخ سخت ایران به اسرائیل تأکید دارند. البته برخی چهرهها هم بودند که پا را فراتر گذاشته و از لزوم هستهایشدن تهران سخن میگویند. برخی چهرهها نظیر دیاکو حسینی که در توییتی نوشت: «با تضعیف حزبالله و حماس، اسرائیل سه دلیل معتبر را در اختیار ایران قرار داد که اولین بمب را آزمایش کند؛ اول ایجاد بازدارندگی در مرکز در فقدان بازدارندهبودن بازوهای پیرامونی. دوم، ابتکاری جایگزین برای ورود به جنگ تمامعیار با اسرائیل و سوم، نوسازی اهرمها و پرستیژ مذاکراتی».فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، در گفتوگویی تأکید دارد «اگرچه ایران نیازی به بمب اتم برای نابودکردن اسرائیل ندارد و جبهه مقاومت با صبر و حوصلهای که دارد، در یک جنگ فرسایشی نسخه اسرائیل را خواهد پیچید»، با این حال او توصیه کرده است «در این مقطع، ایران اورانیوم را تا ۹۰ درصد غنی کند و تولید آب سنگین را از سر بگیرد». پیشتر هم ابوالفضل بازرگان، کارشناس صداوسیما، «پس از ترورهای اسرائیل تنها راه موجود برای ایران را خروج از انپیتی و حرکت به سمت ایجاد بازدارندگی کامل هستهای اعلام کرده بود».
البته رحمن قهرمانپور با انتقاد از ادعاهای این کارشناس صداوسیما درباره ایجاد بازدارندگی کامل هستهای برای ایران در حساب شبکه ایکس خود نوشت: «بزرگوار میگوید راهحل خروج از پیمان انپیتی و ایجاد بازدارندگی هستهای کامل است. در یک جمله دو اشتباه فنی دارد. ۱-خروج از این پیمان بنا بر تفسیر کنفرانس بازنگری آن، خودکار نیست و نیازمند تأیید شورای امنیت است. ۲- بازدارندگی کامل در ادبیات هستهای یعنی ساخت سهگانه هستهای (موشک هستهای، زیردریایی هستهای و بمبافکن هستهای). یک سال است همین حرفهای غیرعلمی را بهعنوان کارشناس تکرار میکند، بیآنکه مقدمات ادبیات کنترل تسلیحاتی را بداند و از ضرورت هستهایشدن ایران دفاع میکند. بزرگوار شما اول یک استدلال علمی قابل دفاع بیاور، بعد از این گزاره حمایت کن». قهرمانپور نوشتهاش را اینگونه به پایان میرساند «مهم بیان حرف یا نظری نیست که فکر کنیم دیگران جسارتش را ندارند، بلکه مستدل و مستحکمبودن ادعاست. قرار بر بیان حرفهای سست باشد، میتوان هر روز صد ادعا مطرح کرد. بدتر آن برنامه تلویزیونی است که این بزرگوار را در مقام کارشناس به برنامه آورده، بیآنکه از او بپرسد مبنای علمی حرفتان چیست؟».
تهران و فریب آمریکایی؟
علاوه بر اختلاف نظر درباره ضرورت هستهای تهران پس از ترور دبیرکل حزبالله، موضوع پررنگ دیگر ناظر به تلاش دولت چهاردهم درباره تعامل با غرب است. آنگونه که علی مطهری، نماینده ادوار مجلس، هم در شبکه اجتماعی ایکس چنین تحلیل کرد، «تعلل ایران در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران درحالیکه دنیا منتظر پاسخ ایران بود، باعث شد رژیم صهیونی جرئت پیدا کند که سیدحسن نصرالله را هم ترور کند. ما فریب آمریکا را خوردیم که پیدرپی پیام فرستاد که نزنید، هفته دیگر آتشبس را برقرار میکنیم. «الامور مرهونة باوقاتها»». سیدیاسر جبرائیلی، رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم با انتشار تصویری از خطوط هوایی اسرائیل، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «هر هواپیمایی که مقصدش رژیم صهیونیستی است، باید یک هدف برای سرنگونی باشد». با این حال برخی افراد مانند علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب در نوشتاری چنین برآورد میکند «تردیدی وجود ندارد شهادت سیدحسن نصرالله به دست اسرائیل و اقداماتی از این دست که در طول یک سال گذشته در جریان است، هدف مشخصی را دنبال میکند و آن یک آتشافروزی منطقهای و جهانی برای استخلاص شخص نتانیاهو و پوشیدهشدن اقدامات جنایتکارانه اسرائیل است». به باور باقری، «اسرائیل به یک جنگ فراگیر منطقهای که پای ایران و دیگر اجزای محور مقاومت را به میان بکشد، نیازمند استراتژی خاصی است. طبیعتا با همین نگاه، تصمیمسازان و سیاستگذاران در جمهوری اسلامی مصالح کشور، مردم و مجموعه جهان اسلام را در نظر گرفته و همانطور که در موارد مشابه با عزم و واقعبینی برخورد کرده، در این مورد خاص هم همینگونه عمل میکند. تردید ندارم برخی جریانات تندرو و رادیکال در داخل کشور که در حال سوءاستفادهکردن از این حادثه هستند و تلاش میکنند مصالح عالیه کشور را دچار تغییر کرده و احساسات و عواطف برانگیختهشده را صرف تغییر مشی خردمندانه کشور کنند، نهایتا به جایی نخواهند رسید».
دبیرکل جدید، زرادخانه محرمانه و معادلات جنگ اسرائیل و حزبالله
با وجود آنچه گفته شد، چه تهران وارد جنگ مستقیم با اسرائیل بشود یا نه، به نظر میرسد که انتخاب دبیرکل جدید حزبالله و نیز زرادخانه محرمانه این گروه لبنانی بر معادلات جنگ با اسرائیل تأثیر بسزایی دارد؛ چنانکه جماران به نقل از الجزیره به ادعای روزنامه یدیعوت آحارونوت پرداخت که بنا به ادعای یکی از مسئولان نظامی اسرائیلی بلندپایه نوشت: «حزبالله برنامهریزی برای حمله به تلآویو را آغاز کرده است». این مسئول اسرائیلی مدعی شد «هاشم صفیالدین از رهبران حزبالله و کاندیدای جانشینی سیدحسن نصرالله، کنترل خود بر حزبالله را آغاز کرده است و از نصرالله تندروتر است». البته اسکاینیوز هم در تحلیلی باور دارد «موضوع محوری، زرادخانه حزبالله است که تصور میشود 150 هزار موشک ذخیره دارد. آیا این گروه توانایی و قصد استفاده از آنها را دارد؟ اگر پاسخ به هر دو سؤال مثبت باشد، منطقه با یک درگیری ویرانگر روبهرو خواهد شد که جهان را به لرزه درمیآورد و ممکن است خاورمیانه را در دوزخ جنگ فروببرد». به نوشته این رسانه، «سازمانهای اطلاعاتی غربی و اسرائیلی بر این باورند که این گروه شیعه حدود همین تعداد موشک را در تپههای جنوب لبنان پنهان کرده است. برآورد میشود که در میان این موشکها، حدود 10 هزار موشک هدایتشونده دقیق با برد بلند وجود داشته باشد که میتوانند به طول و عرض اسرائیل آسیب جدی وارد کنند. سؤال این است که آیا حزبالله سرانجام این زرادخانه عظیم را آزاد خواهد کرد؟ تاکنون این گروه تنها شمار محدودی را در تبادل تقریبا روزانه با اسرائیل در مرز شمالی شلیک کرده است».
در همین راستا احمد نادری، نماینده مجلس، هم خبر داد،«حزبالله دارای سلاحهای پیشرفته و محرمانهای است که هنوز رونمایی نشدهاند. این سلاحها قدرت تخریبی بالایی دارند و در زمان مناسب به کار گرفته خواهند شد». بنا بر ادعای عضو هیئترئیسه مجلس، «جمهوری اسلامی نیز هرگونه کمک نظامی و مالی که لازم باشد، به حزبالله ارائه خواهد کرد». اسکاینیوز هم در ادامه مطلب خود آورده «اسرائیل پس از کشتهشدن ۵۵۸ نفر ازجمله ۵۰ کودک در لبنان در روز دوشنبه، قول تشدید داده است. آیا اکنون توانایی انجام این کار وجود دارد؟ اسرائیل در هفته گذشته آسیب زیادی به حزبالله وارد کرده است؛ ازجمله از بین بردن فرماندهان کلیدی و سامانهای مربوط به ارتباطات که این گروه برای هماهنگی چنین حملهای از آن استفاده میکرد. حملات اخیر سامانههای بیسیم و ارتباط دستی حزبالله را به طرز چشمگیری تضعیف کرده است. اما تنها توانایی فنی آنها مهم نیست؛ بهکارگیری جدی این موشکها نیاز به اجازه از ایران دارد. حامیان حزبالله در تهران، بسیاری از تجهیزات هوایی این گروه را تأمین و هزینه کردهاند. حزبالله برای حفظ قدرت و قوت خود به پول و حمایت ایران وابسته است. مدتهاست که ناظران فرض کردهاند ایران میخواهد این موشکها را برای روز مبادا نگه دارد، مانند بیمهای برای زمانی که اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کند».
سیاست دولت پزشکیان با حملات بیسابقه اسرائیل در حال تغییر است؟
اسکاینیوز درباره احتمال تغییر سیاستهای دولت پزشکیان در قبال مذاکره با غربیها در پی حملات بیسابقه اسرائیل دست به تحلیل زده و نوشته: «سرنخهایی را میتوان در سخنان رئیسجمهوری جدید ایران، مسعود پزشکیان، یافت که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر میبرد. او اسرائیل را به «دامگذاری» و تمایل به یک جنگ گستردهتر متهم کرده است. اما لحن او تهاجمی نبود. مفهوم اظهارات او این بود که ایران به چنین دامهایی نمیافتد. مهمترین آنها احتمالا اجازهدادن به حزبالله برای هدردادن آن زرادخانه موشکها در پاسخ به تحریکات اسرائیل است. رهبر معظم ایران به وضوح حزبالله را تشویق نکرد که میزان حملات خود را افزایش دهد». به ادعای این رسانه، «قدرتهای خارجی این موضوع را تا حدی اطمینانبخش خواهند دانست. اما جنگ علم دقیقی نیست. حزبالله یک سازمان منظم است، اما اکنون در چالش است.
این گروه در روزهای اخیر بیش از هر زمان دیگری از طرف اسرائیل تحریک شده است. آیا هنوز هم ممکن است به اقداماتی بسیار مخربتر واداشته شود؟ اگر این گروه همچنان توانایی آزادکردن قدرت آتش خود را به طور جدی حفظ کند، رهبران آن ممکن است وسوسه شوند که چنین کنند. این لحظه همچنان برای منطقه و مناطق دورتر بسیار خطرناک است».با توجه به جمیع نکات یادشده طیفی از ناظران یقین دارند که نخستین گام عقلانی، در برخورد با اسرائیل، پرهیز از تنش و تقابل مستقیم است؛ چراکه چنین لغزشی به منزله بازی در زمین نتانیاهو و در لایه بعدی، ولادیمیر پوتین خواهد بود؛ کمااینکه حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هم طی نوشتهای در فضای مجازی مینویسد: «وقتی لاوروف میگوید خاورمیانه در آستانه یک جنگ بزرگ است، یعنی روسیه به این جنگ نیاز دارد. آنها سه سال پیش ایران را از جاده منافع ملی خود دور و به سمت آیندهای پرچالش منحرف کردند. هیچ جنگی منافع ملت ایران را تأمین نمیکند». البته در این هم شکی نیست که باید شرایط به سمتی پیش برود که منجر به پایینآمدن هزینه جنایات تلآویو و تغییر محاسبات اسرائیل درباره هراس مقاومت از درگیرشدن در جنگی بزرگ باشد. با این حال پیگیری و فراهمآوردن چنین فضایی مبتنی بر
در پیش گرفتن یک رویکرد و دستورالعمل عقلانی، هوشمندانه و به دور از واکنشهای احساسی و مقطعی است. ضمن آنکه نباید «نفوذ نامرئی و خطرناک» اسرائیل را هم نادیده گرفت باید به فوریت برای مقابله با آن چارهای جدی اندیشید.