|

ریشه اصلی ترافیک پایتخت

سال‌هاست که پاییز دیگر یادآور برگ‌ریزان و شهری زرد و نارنجی با نم‌نم باران و حال و هوای شاعرانه نیست. پاییز تهران را با ترافیک‌های سنگین و چندساعته به یاد می‌آوریم. هم‌زمان با آغاز سفرهای آموزشی، ترافیک معابر پایتخت سنگین‌تر از همیشه می‌شود؛ ترافیکی که قرار بود کمرش با توسعه و تقویت ناوگان حمل‌ونقل عمومی شکسته شود، اما ساعت‌های طولانی انتظار برای رسیدن به مقصد کمر شهروندان تهرانی و سایر کلان‌شهرها را شکسته است.

ریشه اصلی ترافیک پایتخت

شرق:‌ سال‌هاست که پاییز دیگر یادآور برگ‌ریزان و شهری زرد و نارنجی با نم‌نم باران و حال و هوای شاعرانه نیست. پاییز تهران را با ترافیک‌های سنگین و چندساعته به یاد می‌آوریم. هم‌زمان با آغاز سفرهای آموزشی، ترافیک معابر پایتخت سنگین‌تر از همیشه می‌شود؛ ترافیکی که قرار بود کمرش با توسعه و تقویت ناوگان حمل‌ونقل عمومی شکسته شود، اما ساعت‌های طولانی انتظار برای رسیدن به مقصد کمر شهروندان تهرانی و سایر کلان‌شهرها را شکسته است. مرکز پژوهش‌های مجلس به‌تازگی گزارشی از چالش‌های ترافیک شهری تهیه کرده است. در گزارش تأکید شده که ازدحام ترافیکی یک معضل چندبعدی است که تعداد زیادی از ذی‌نفعان با اهداف متفاوت در شکل‌گیری آن دخیل هستند؛ بنابراین برای یافتن راه‌حل‌های رفع این معضل به تصویر جامعی از عوامل اصلی اثرگذار بر آن نیاز است. بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد مهم‌ترین عوامل مؤثر بر ازدحام ترافیکی، افزایش خودرومحوری، کاهش سطح خدمات حمل‌ونقل عمومی، ناهماهنگی بین دستگاهی، افزایش تقاضای سفر، عدم رعایت مقررات و انضباط ترافیکی و ناکارآمدی مدیریتی است. بررسی‌های این پژوهش نشان داد می‌توان سه کژکاردی شامل «غالب‌شدن رویکرد اجرای پروژه‌های نمادین با منافع مقطعی»، «وجود تعارض منافع» و «فقدان اراده کافی مدیران» را به‌عنوان علل ناکارآمدی مدیریتی در حمل‌ونقل شهری در نظر گرفت.

ناکارآمدی مدیریتی از یک سو مستقیم روی اعمال سیاست‌های مدیریت تقاضای سفر و به تبع آن روی تولید و جذب سفر اثر می‌گذارد و از سوی دیگر با یک واسطه ابتدا روی معماری شهر (تراکم و...) و در ادامه روی تولید و جذب سفر مؤثر است. این عامل همچنین روی بهینگی شبکه معابر و در پی آن روی سطح سرویس شبکه معابر مؤثر خواهد بود. در ادامه این پژوهش آمده است: عامل کیفیت فرایند اخذ تصمیمات روی تقاضای سفر و همچنین عرضه زیرساخت‌های حمل‌ونقل به صورت اساسی و ریشه‌ای اثرگذار است؛ بنابراین می‌توان عامل ناکارآمدی مدیریتی را به عنوان نقطه اصلی و اهرمی مداخله در ایجاد معضل ازدحام ترافیک معرفی کرد. بررسی‌ها نشان داد می‌توان ریشه‌های ناکارآمدی مدیریتی را در سه کژکاردی شامل «غالب‌شدن رویکرد اجرای پروژه‌های نمادین با منافع مقطعی»، «وجود تعارض منافع» و «فقدان اراده کافی مدیران در مدیریت حمل‌ونقل شهری» جست‌وجو کرد.

در این مطالعات تأکید شده غالب‌شدن رویکرد اجرای ابرپروژه‌های نمادین با منافع مقطعی به‌ دلیل کارکردهای تبلیغاتی برای مدیران شهری جذابیت بالایی دارد. با وجود این، دنبال‌کردن چنین رویکردی که مستلزم صرف هزینه‌های گزاف است و در اغلب موارد به حل معضل ازدحام ترافیکی کمکی نکرده و در میان‌مدت می‌تواند از طریق تشدید خودرومحوری یا افزایش تقاضای سفر و عدم هدایت اعتبارات به سمت توسعه حمل‌ونقل عمومی به طور خاص برای ابرپروژه‌های بزرگراهی، موجب وخیم‌ترشدن وضعیت ازدحام ترافیکی در شهرها نیز شود. در ادامه یادآوری شده گردش مالی بالای اجرای برخی پروژه‌های عمرانی حمل‌ونقل و تأثیری که ایجاد زیرساخت‌های حمل‌ونقل بر ارزش زمین می‌گذارد، زمینه تعارض منافع و فساد را شکل می‌دهد و موجب تصمیم‌سازی غلط برخی از پیمانکاران و مشاوران برای مدیران در انتخاب مکان یا اولویت‌بندی طرح‌ها و پروژه‌های حمل‌ونقل می‌شود.

در این مطالعات اشاره شده‌ حل معضل ازدحام ترافیک شهری نیازمند اخذ تصمیماتی است که عمدتا نه‌تنها زمان اجرای طولانی دارند، بلکه پس از اجرا نیز نتایج و آثار آن به مرور زمان و در بلندمدت آشکار می‌شود. برای مثال تصمیم بر مدیریت فروش تراکم ساختمان با توجه به الزامات ترافیکی، اگرچه یک تصمیم با منافع بلندمدت برای ترافیک شهر است و نتایج عینی آن در کوتاه‌مدت قابل مشاهده نیست، اما شهرداری را بلافاصله از عواید مالی فروش تراکم محروم می‌کند. زمان‌بربودن اجرای این راه‌حل‌های اساسی در کنار کوتاه‌بودن دوره‌های مدیریتی ناشی از فشارهای سیاسی منجر به کاهش انگیزه مدیران شهری حوزه حمل‌ونقل برای در اولویت قراردادن و اجرای کامل و اصولی این راهکارها می‌شود.

در بخش دیگری از این پژوهش آمده است که غلبه رویکرد خودرومحوری در مدیریت ترافیک در یک دهه اخیر، سبب شده به‌تدریج مطلوبیت سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی در شهرها کاهش یافته و جذابیت استفاده از خودروی سواری شخصی افزایش پیدا کند. سهم استفاده از سواری شخصی در سفرهای روزانه شهروندان تهران، مشهد، اصفهان و شیراز بالای ۵۰ درصد بوده است.

مطابق برآوردهایی که توسط مدل‌های حمل‌ونقل شهرداری تهران انجام شده، خودروهای سواری و وانت‌ها نقش ۷۰درصدی در ایجاد ازدحام در تهران داشته‌اند. ازدحام ترافیکی خودروهای شخصی موجب روند افزایشی استفاده از موتورسیکلت‌ها نیز شده است. در شهری مانند تهران که دارای محدوده طرح ترافیک بوده و ممنوعیت برای ورود خودروها به آن اعمال می‌شود، این موضوع بیش از پیش تشدید شده است.

در بخش دیگری از این مطالعات، با اشاره به اینکه کنترل تقاضای سفر یکی از ریشه‌ای‌ترین اقدامات جهت مقابله با ازدحام ترافیکی در شهرهاست، آمده: با افزایش جمعیت و مهاجرت به سمت شهرها و مناطق حومه‌ای، تقاضا برای سفر در نواحی مختلف شهر افزایش می‌یابد. همچنین یکپارچگی ضعیف بین برنامه‌ریزی کاربری زمین و برنامه‌ریزی حمل‌ونقل منجر به مشکلات عدیده‌ای از‌جمله وابستگی به خودروی شخصی و آثار آن در زمینه کاهش کیفیت زندگی شهری می‌شود. نتایج بررسی‌ها نشان داده روند حاکم بر تهیه و تصویب طرح‌های جامع شهرسازی و حمل‌ونقل به طور کامل مستقل از یکدیگر بوده و می‌توان گفت ارتباطی بین این دو طرح وجود ندارد. همچنین نحوه تأمین منابع مالی اداره شهر توسط شهرداری‌ها خود به عاملی برای تشدید تقاضای سفر و ازدحام ترافیکی تبدیل شده است. سهم منابع ناپایدار در تأمین منابع مالی هفت کلان‌شهر کشور به طور متوسط حدود ۷۶ درصد است که ۵۶ درصد از این منابع از طریق فروش تراکم پایه و مازاد و پروانه ساختمانی تأمین می‌شود. با بررسی ردیف‌های بودجه مصوب شهرداری‌ها در بخش‌های مختلف حمل‌ونقل، مشخص شد سهم منابع پیش‌بینی‌شده برای توسعه معابر رقم قابل توجهی است. با توجه به اینکه ارقام مربوط به مسیرهای دوچرخه و پیاده‌روها سهم ناچیزی را در ردیف یادشده به خود اختصاص داده‌اند، در عمل می‌توان تمامی بودجه مربوط به توسعه معابر و تملک اراضی را تسهیل‌کننده تردد خودروها در شهر دانست. کنترل تقاضای سفر، یکی از ریشه‌ای‌ترین اقدامات جهت مقابله با ازدحام ترافیکی در شهرهاست. با افزایش جمعیت و مهاجرت به سمت شهرها و مناطق حومه‌ای تقاضا برای سفر در نواحی مختلف شهر افزایش می‌یابد. همچنین یکپارچگی ضعیف بین برنامه‌ریزی کاربری زمین و برنامه‌ریزی حمل‌ونقل منجر به مشکلات عدیده‌ای ازجمله وابستگی به خودروی شخصی و آثار آن در زمینه کاهش کیفیت زندگی شهری می‌شود. پژوهشگران پیشنهاد داده‌اند قوانین و مقررات مرتبط با انتخاب و طول دوره مسئولیت مدیران شهری و فرایندهای نظارت بر عملکرد آنان به نحوی اصلاح شود که انجام مطالعات زمان‌بر یا اصلاحات اساسی غیرنمایشی برای مدیران توجیه‌پذیر شود. همچنین سازوکارهای تعریف پروژه‌های زیرساختی بزرگ‌مقیاس به‌گونه‌ای اصلاح شود که نقش نظارتی و تخصصی شورای شهر و دولت در این فرایند تقویت شود. در این راستا، ضروری است آسیب‌شناسی جدی نسبت به فرایند تأمین مالی و انجام مطالعات طرح جامع حمل‌ونقل شهرها 

به عنوان مرجع تعیین پروژه‌های بزرگ‌مقیاس دارای اولویت اجرا‌ صورت گیرد.همچنین توصیه شده نقش شهرداری‌ها در سیاست‌گذاری کلان حمل‌ونقل شهرها کمتر شده و نقش دولت و شورای شهر تقویت شود.