بیدارباش برای فرهنگ و رسانه
منطقه در تبوتاب آتش است و آستانه اخبار فوری چنان بالا رفته که بیانیه مهم و عجیب شورای همکاری خلیج فارس با اتحادیه اروپا، آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت و همان واکنش همیشگی شعاری و رجزخوانی را در رسانههای جریان اصلی شاهد بودیم؛ درحالیکه نیاز به ریشهیابی دارد و توجه به اینکه چرا به چنین شرایطی رسیدیم و کاستیها و خلل امور کجا بوده است؟
منطقه در تبوتاب آتش است و آستانه اخبار فوری چنان بالا رفته که بیانیه مهم و عجیب شورای همکاری خلیج فارس با اتحادیه اروپا، آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت و همان واکنش همیشگی شعاری و رجزخوانی را در رسانههای جریان اصلی شاهد بودیم؛ درحالیکه نیاز به ریشهیابی دارد و توجه به اینکه چرا به چنین شرایطی رسیدیم و کاستیها و خلل امور کجا بوده است؟ در بسترسازی فرهنگی و سیاست رسانهای و اقناع افکار عمومی، چه کوتاهیهایی داشتیم و شاهد این وضعیت بیخیالی و بیمحلی موجود در میان مردم هستیم که رقبا را حریص به هر برخورد و کنشی در برابر نظام کرده است.
طبیعی است که بیانیه مشترک پایانی با اتحادیه اروپا، بیش از آنکه ناشی از یک دستور کار قبلی باشد، ماحصل یک پختوپز فرصتطلبانه از سوی امارات با شناخت از شرایط میان ایران و اروپا و احتمالا تلاش ساعات آخری و بار دیگر چیرهشدن جریان ضد ایرانی در داخل اتحادیه اروپا بوده است. اروپا بهخوبی میداند استفاده از لفظ اشغال، چه بار حقوقیای داشته و چه تغییر بزرگی به نفع امارات و بر ضد ایران است. صرفنظر از اینکه این بیانیه یک مداخله آشکار در موضوع سرزمینی ایران است، از منظر فرهنگی و رسانهای نیز شایان توجه است.
هرچند در حال حاضر اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس، هیچکدام در شرایط قوت خود نیستند، اما تغییر موضع اروپا از ناظر فعال قبلی به طرفیت امارات در این مناقشه و صدور حکم نهایی به نفع ابوظبی، یک پرده دیگر از ضعف کنشگری ما را به نمایش درآورد و باید بهطور جدی دانست که این روند نیازمند شناخت ریشهای و اصلاح امور و البته اقدامات سلبی و ایجابی همزمان از سوی ما در روابط با اروپا از یک سو و امارات از سوی دیگر است.
آنچه مسلم است، مجموعه حوادث و رویدادهای یک سال اخیر در منطقه خاورمیانه و محور مقاومت، نشان داده که رسانههای دولتی و تحلیلگران سفارشی، چنان فضای وهمآلود و خلاف واقعیتی روی زمین برای تصمیمگیران و نیز بدنه اجتماعی اقلیت ترسیم کردهاند که با هر پیشرفت دشمن شگفتزده میشوند و طرفه آنکه این رسانهها نمیخواهند روند و روال خطای خود را تصحیح کنند و باز در خیال خود به توجیه و توضیح مضاعف روی میآورند.
آنهایی که در کار دیپلماسی بودهاند، میدانند که فرهنگ و رسانه در روابط بینالملل از چه اهمیتی برخوردار است؛ اگرچه صبر و حوصله میخواهد و تدریجالحصول است، اما ماندگاری بالا دارد. در تحلیل همین امتیاز بزرگ اتحادیه اروپا به امارات، نگاهی به همکاریهای فرهنگی 10 سال اخیر نشاندهنده همین سیاست نرم است و نتیجه آن میوهای بود که توسط شورای همکاری چیده شد.
اخیرا گزارشی میخواندم از فرصتهای ساخت و توسعه صنایع فرهنگی و خلاق در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس، با تمرکز بر همکاری میان این شورا و اتحادیه اروپا که بیانگر یک برنامه بلندمدت برای توسعه مشارکت در راستای رشد، رقابتپذیری، نوآوری و جامعه مدنی بود. اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در اولویتها برای فرصتهای مشترک همکاری در صنایع فرهنگی کشورهای بحرین، کویت، عمان و عربستان سعودی، برنامهریزی درخور توجهی داشتهاند؛ ازجمله در مجموعهای از حوزههای فرهنگ و رسانه که از آوریل 2018 در دستور کار قرار گرفته و پیگیری شده است.
متأسفانه هشدارهای مستمر کارشناسان دلسوز در مورد ضرورت تحول جدی در سازمان صداوسیما و مجموعه رسانههای دولتی و مؤسسات ریز و درشت فرهنگی که از بودجه بیتالمال تغذیه میشوند، اصلا شنیده نمیشود.
سیاستهای فرهنگی و رسانهای دو دهه اخیر، شوربختانه بهجای تمرکز بر ایجاد ارتباطات منطقهای و بینالمللی و تأکید بر تقویت انسجام درونی، برعکس میدان جنگ را به داخل کشانده و با ندانمکاری، اغلب کنشگران پاکدست و کاربلد را به نحوی ملکوک و نشاندار کرده و بسیاری را از میدان به در کردهاند. واقعا اگر دشمن با صرف هزینههای هنگفت میخواست چنین بدنه مدیریتی نظام را از استعداد و توان خالی کند، نمیتوانست. روابط با کشورهای همسایه، علیرغم شعارهای ظاهری، در وضعیت مناسبی نیست. همکاری فرهنگی بهشدت نازل و ناکارآمد است؛ در حدی که ترکیه هم تصور میکند با راهاندازی رسانه فارسیزبان میتواند از این نمد کلاهی برای خود فراهم کند؛ چنانچه سعودی کرد و نتیجه گرفت.
متأسفانه افکار عمومی لجامگسیخته شده و مرجعیت خبری به خارج از مرزها رفته است. باید از زیانهای بزرگی که با این کمکاریها و اشتباههای عدیده عاید کشور کردهایم، درس بگیریم و از مسیر خطا بازگردیم. اگر از لفظ اشغالگری در بیانیه اتحادیه اروپا شگفتزده شدیم، به خود آییم و مسیر سنگلاخ فرهنگ و رسانه را اصلاح کنیم. وقت بیدارباش است و فردا دیر خواهد بود.