آقای رئیس! واحد کنترل کیفی سینما را دریابید
این حرف تازهای نیست که محصولات سینمای ایران طی یک دهه اخیر افت چشمگیری پیدا کردهاند؛ تا جایی که خیلیها شاخص کیفیت محتوایی آنها را با سالهای پیش از انقلاب مقایسه میکنند.
پیمان شوقی
این حرف تازهای نیست که محصولات سینمای ایران طی یک دهه اخیر افت چشمگیری پیدا کردهاند؛ تا جایی که خیلیها شاخص کیفیت محتوایی آنها را با سالهای پیش از انقلاب مقایسه میکنند. درباره چرایی این عقبگرد بحثهای مختلفی مطرح است، اما یکی از دلایل مهمی که معمولا مورد غفلت قرار میگیرد، همانا کمرنگشدن جایگاه «نقد» و اهمیتش در تربیت سلیقه تماشاگران و آسیبشناسی جریانهای معارض با فرهنگ و هویت در سینماست. و دور نیست که ادعا کنیم جریان مروج ابتذال مدتهاست سور فقدان منتقدان باسواد و اثرگذاری را به سفره نشسته است که روزگاری در صف اول مقابله با محصولات سخیف قلم میزدند. این کمرنگشدن اهمیت و اثرگذاری «نقد» و منتقدان دلایل متعددی دارد از جمله کاهش تعداد رسانههای مکتوب، تغییر ذائقه مخاطبان، غلبه رویکرد خبری بر تحلیلی و شاید مهمترینش ظهور روزافزون رسانههای مجازی در سروشکلهای گوناگون است. تعدد رسانههای مجازی از یکسو باعث افزایش چشمگیر تولید متون برخط (اعم از نظر و یادداشت و خلاصه داستان و خلاصهنویسی نقدهای دیگران و...) شده است که همگی زیر عنوان کلی «نقد» به مردم ارائه شده و نویسندگانش «منتقد» معرفی میشوند و از سوی دیگر، آشفتهبازاری پدید آورده که در آن امکان ارزشیابی و جداکردن دوغ از دوشاب دشوار است. این شرایط در کنار جریان غلبه گیشه بر اندیشه، شأن حرفهای منتقدان را چنان نزد برخی سینماپیشگان متزلزل کرده که حتی گاه جرئت میکنند در حق منتقدان آثارشان جملات توهینآمیز و تحقیرکننده به کار ببرند. از منظری دیگر، هر روز شاهد بازنشستگی منتقدان صاحبنام و پیشکسوت، دلسردی یا تغییر شغل برخی از آنها به دلیل عدم تناسب حقالتحریرها با هزینههای زندگی، بیانگیزگی برخی دیگر در روزگار کاهش عیار نقد و پیوستن گروهی دیگر به جرگه عوامل تبلیغات و اطلاعرسانی فیلمها میشویم که اینها خود از دلایل بدنامی و کاهش اثرگذاری فعالیت منتقدان هستند. بدیهی است که تغییر این شرایط در درجه اول برعهده جامعه منتقدان و انجمن صنفیشان است که هماندیشی کنند و به تدبیر راهکار بپردازند، ولی این را هم نباید فراموش کرد که «انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما» فقط یک صنف شغلی نیست، بلکه در اصل واحد کنترل کیفی صنعت سینمای ایران به شمار میرود و علم روز مدیریت میگوید ارتقای کیفی هر صنعتی بدون بهرهگیری از خدمات چنین واحدی غیرقابل تصور است. به همین رو انتظار میرود که سازمان سینمایی در دوران جدید و در راستای اصلاح مسیر ناهنجار سینمای کشور، برای تقویت جامعه منتقدان هم برنامههایی داشته باشد و در گذار از این مرحله دشوار مساعدتشان کند. اقداماتی نظیر:
- ارجگذاری به جایگاه نقد سینمایی در مواضع رسمی ریاست سازمان و مدیران کل و دعوت از جامعه منتقدان به توجه و تحلیل کیفی/ محتوایی محصولات سینمای ایران.
استفاده مؤثر از منتقدان پیشکسوت و تحصیلکرده در گروههای کارشناسی سازمان سینمایی و جشنوارههای آن.
الزام انجمن منتقدان به تدوین سالانه نظام دستمزد برای اعضا و رایزنی با معاونت مطبوعاتی برای تمهید راهکارهای مناسب برای ترغیب رسانههای رسمی به همکاری هرچه بیشتر با منتقدان عضو صنف.
کمک به تقویت مالی انجمن منتقدان به اشکال مقدور، از جمله سفارشدادن طرحهای برونسپاری سازمان سینمایی به انجمن منتقدان یا واگذاری خدمات رسانهای و روابطعمومی جشنوارههای سینمایی به این انجمن.
بدیهی است که آنچه ذکر شد، صرفا پیشنهادات خامی است که هریک میتوانند مورد توجه و بررسی کارشناسانه قرار بگیرند یا نگیرند. آنچه مهم است، برنامههای ریاست جدید سازمان سینمایی برای اصلاح مسیر مردود سینمای امروز ماست که بدون ترمیم واحد کنترل کیفی این صنعت امکانپذیر نخواهد بود.