|

روایت امیرحسن چهل‌تن از رونمایی رمان‌هایش در اروپا

راه و رسم یک جهان

بازنمایی ماتریالیستیِ تاریخ، گذشته را وامی‌دارد تا حال را وارد وضعیتی بحرانی سازد. والتر بنیامین، تومار N، پروژه پاساژها (N7a.5) «این روز، روز سرنوشت بود‌»؛ این عبارت تکه‌ای از کتاب «تهران آخرالزمان»، دومین کتاب از تریلوژی تهرانِ امیرحسن چهل‌تن است که مضمون آن در عمده آثارش تکرار شده و به‌نوعی دیگر خصلت‌نمای آثار او به حساب می‌آید.

راه و رسم یک جهان
شیما بهره‌مند دبیر گروه فرهنگ‌

  بازنمایی ماتریالیستیِ تاریخ، گذشته را وامی‌دارد تا حال را وارد وضعیتی بحرانی سازد.

والتر بنیامین، تومار N، پروژه پاساژها (N7a.5)

«این روز، روز سرنوشت بود‌»؛ این عبارت تکه‌ای از کتاب «تهران آخرالزمان»، دومین کتاب از تریلوژی تهرانِ امیرحسن چهل‌تن است که مضمون آن در عمده آثارش تکرار شده و به‌نوعی دیگر خصلت‌نمای آثار او به حساب می‌آید. چهل‌تن در آثارش به نوعی واسازیِ تاریخ دست می‌زند تا گذشتۀ تاریخی را در فرایند به‌یادآوردن یا بازسازیِ خاطره درک کند. چهل‌تن در «تهران شهر بی‌آسمان» و بعدتر در رمان «تهران آخر‌الزمان» لحظه سرنوشت‌ساز و بحرانیِ تاریخ معاصر ایران، کودتای 28 مرداد را بازخوانی کرده و نقش این کودتا را در تاریخ پیگیری می‌کند. تکانه‌ای که با همدستیِ رجالگی، خیانت و جاه‌طلبی، تاریخ معاصر ایران را به انحراف کشاند. چهل‌تن از رجاله‌هایی مانند «کرامت»، خائنانی همچون افسرانی که مصدق به آنها اعتماد کرده بود و جاه‌طلبی کسانی که پیشرفت شخصی خود را در سقوط مصدق می‌دیدند، میدانی از نیروها ترسیم می‌کند که دیگر نه مختص دوره‌ای خاص از تاریخ بلکه به‌مثابه نوعی امکان‌پذیری در هر دوره تاریخی به شکل و شمایلی تازه سر بر می‌آورد. داستان «تهران خیابان انقلاب» در خیابانی شکل می‌گیرد که در تجربه ما، نقطۀ تلاقیِ سیاست و شهر است، اما داستانی عاشقانه دارد. «تهران‌ آخرالزمان» هم روایتی است از قتل رابرت ویتنی ایمبری، نایب کنسول سفارت آمریکا و عامل شرکت نفت سینکلر که در یک روز داغ تابستان سال 1303 به تحریک جمعی از مردم کوچه ‌و بازار هم‌زمان با روی کار آمدن رضاشاه اتفاق می‌افتد و ریشه‌های آمریکاستیزی یا تنش ایران و آمریکا را واکاوی می‌کند و داستان تا اواخر دهه شصت ادامه می‌یابد. اما از این سه‌گانۀ تهران، تنها «تهران شهر بی‌آسمان» با کم‌وکاست‌هایی در دسترس است و دو کتاب دیگر در ایران امکان انتشار پیدا نکرده‌اند. جز اینها چند رمان دیگر چهل‌تن نیز ازجمله «خوشنویس اصفهان» (2015)، «طوطی مقاوم» (2018)، «محفل عاشقان ادب» (2020)، «عاشقیت در قاهره» (2022) و «گلسرخ نیشابور» (2024) به زبان‌های دیگر ترجمه و منتشر شده و نسخه فارسی آن نتوانسته از سد سانسور عبور کند و اجازه انتشار نیافته است. با این وصف، قریب به دو دهه است که از چهل‌تن رمانی تازه در ایران درنیامده و تنها آثاری از او در قالب داستان کوتاه، نقد و یکی دو رمان بازچاپ شده‌اند. به هر تقدیر، اخیرا چهل‌تن به مناسبت انتشار آثاری از او به زبان فرانسوی و آلمانی به اروپا رفته و در چندین نشست و رونمایی از کتاب‌هایش شرکت کرده است. گرچه این اتفاق خوشایندی برای فرهنگ و ادبیات ما است، چهل‌تن منتشر‌نشدنِ آثارش به زبان اصلی یعنی فارسی را مایه حسرت می‌داند.

زوریخ می‌خواند

نخستین نشستِ چهل‌تن در سوئیس و فستیوال ادبی «زوریخ‌ لیست» با رونمایی از رمان «گلسرخ نیشابور» در 24 اکتبر برگزار شد و روز بعد، این نویسنده با فرانسوا هانری دِزِرابل، نویسنده فرانسوی درباره فرهنگ، ادبیات و جامعه ایران به گفت‌وگو نشست. دزرابل نویسنده رمانِ تحسین‌شدۀ «ارباب و فاتح من»، بعد از خواندن سفرنامه نیکلا بوویه، «راه و رسم یک جهان» تصمیم می‌گیرد به ایران سفر کند و راهِ رفته بوویه را ادامه دهد. دزرابل می‌گوید با کشف سفرنامه بوویه در درونش نه انقلاب، که یک انفجار رخ داد و او را در سال 2022 به ایران کشاند. فرانسوا هانری دزرابل در بیشتر آثار خود نوعی بینامتنیت را تجربه کرده است. «ارباب و فاتح منِ» او روایت درگیری بین آرتور رمبو شاعر فرانسوی و پل ورلن است که در سال 1871 با هم آشنا شده و شیفته هم می‌شوند، اما بعد از گذشت یک سال کارشان به اختلاف می‌رسد تا حدی که ورلن با گلوله‌ای رمبو را نشانه می‌رود و به جرم اقدام به قتل به دو سال حبس محکوم می‌شود. دزرابل در رمان دیگر خود به زندگی اواریست گالوا، ریاضی‌دان فرانسوی می‌پردازد که در بیست‌سالگی در جریان یک دوئل کشته شد. او همچنین در کتاب دیگری با عنوان «یک ام. پیکلنی خاص» به شخصیتِ مخلوق رومن گاری در کتاب «میعاد در سپیده‌دم» پرداخته که سال 2017 نامزد شش جایزه ادبی معتبر در فرانسه شد. سالی که دزرابل به ایران آمد مصادف بود با جنبش اجتماعی سال 1401 که این نویسنده فرانسوی را به نوشتن مشاهدات خود از آن روزهای ایران سوق داد. در نشست امیرحسن چهل‌تن با دزرابل نیز این نویسنده فرانسوی از تجربیات و مشاهداتش از جامعه ایران سخن گفت و چهل‌تن نیز نظرات خود را در‌این‌باره مطرح کرد. چهل‌تن می‌گوید «این نشست یک‌جور مباحثه بود و جالب اینجاست که مجری این برنامه تیم گولدیمن بود که او نیز در سال‌های 2000 تا 2004 در تهران اقامت داشت‌». اجرای برنامه دیدار با امیرحسن چهل‌تن در قالب فستیوال ادبی «زوریخ‌ لیست» را گولدیمن، سفیر سوئیس در تهران در سال‌های 2000 تا 2004 بر عهده داشت. گولدیمن دیپلمات و سیاست‌مدار سوئیسی، سال‌ها در کشورهای مختلفِ آمریکای لاتین، سوئد، آلمان، روسیه، فرانسه و انگلستان اقامت داشته و دانش‌آموخته اقتصاد و علوم سیاسی است.

 غرب و خیامِ شکاک

«گلسرخ نیشابور» تازه‌ترین اثر امیرحسن چهل‌تن، اخیرا در انتشارات سی.‌ها.‌بک با ترجمه یوتا هیملرایش به آلمانی منتشر شده و دهم اکتبر هم‌زمان در سه کشور آلمان، اتریش و سوئیس در قفسه کتاب‌فروشی‌ها قرار گرفته است. به این ترتیب، تاکنون دَه کتاب این نویسنده (نُه رمان و یک جستار) به زبان آلمانی منتشر شده‌اند که البته هنوز بختِ انتشار در ایران را نیافته‌اند و به قولِ چهل‌تن مانند دیگر رمان‌های بیست‌ساله اخیرش به تیغ سانسور دچار شده‌اند. رمان «گلسرخ نیشابور» روایت دیوید جوان انگلیسی است که در سال 2015 سرانجام به آرزوی دیرینه‌اش می‌رسد و به زادگاه شاعر محبوبش خیام سفر می‌کند. سفر او به ایران در بحبوحه بهار عربی اتفاق می‌افتد که سفر به خاورمیانه برای مسافران غربی مخاطراتی همراه دارد. اما شیفتگی به ادبیات و خیام، شاعری که ازقضا همواره پل ارتباطی میان ادبیات ما و غرب بوده است، موانع را از دیدِ دیوید محو کرده و او را راهیِ زادگاه خیام می‌کند. نادر و نسترن، دوستان ایرانی دیوید در تهران به استقبال او می‌روند و نویسنده از خلال این همراهی ما را به دیدار کنج و کنار مرموز شهر می‌برد. چهل‌تن در این رمان نیز با روایت پرکششِ داستانی عاشقانه به لایه‌های عمیق اجتماع و وضعیت موجود سیاسی نقب می‌زند، و البته به مسئله تنش بین شرق و غرب و توان ادبیات در خلق فضایی تازه نیز می‌پردازد. چهل‌تن در‌باره رمان «گلسرخ نیشابور» می‌گوید: «رمانی است که یک درام دارد اما خیام با تمام عقاید ویژه‌ای که داشته در پس‌زمینه رمان موضوع بحث و گفت‌وگو است. خیام شاعری است که به‌عنوان شکاک در باورها و عارف صوفی‌مسلک مطرح است که در آن نوعی نهیلیسم و اپیکوریانیسم یا هدونیسم و خوش‌باشی وجود دارد‌ و تمام اینها در رمان آمده و بهانه طرح اینها یک جوان انگلیسی است که عاشق خیام شده و به ایران سفر می‌کند و در خانه‌ یک نویسنده ساکن می‌شود که با دختری زندگی می‌کند. در این مدت عشق سه‌جانبۀ مبهم و پیچیده‌ای بین این سه نفر به وجود می‌آید که این درام داستان را می‌سازد، و البته در طول رمان شاهد حضور خیام در پس‌زمینه بحث‌ها و مقایسه این شاعر با حافظ و بحث‌های ادبی دیگر هستیم‌». در بخش دیگری از فستیوال ادبی زوریخ، رمان «گلسرخ نیشابور» به بحث و نظر گذاشته شد. پروفسور اورس گوسکن، ایران‌شناس و استاد دانشگاه زوریخ در این نشست با امیرحسن چهل‌تن به گفت‌وگو نشست. گوسکن به زبان‌های عربی، فارسی، ترکی عثمانی و مدرن تسلط دارد و درباره تاریخ فکری کشورهای اسلامی، فلسفه، عرفان و جنبش‌های فکری ایران در قرن‌های بیستم و بیست‌ویکم پژوهش‌هایی انجام داده است. ازجمله آثار او در این زمینه کتاب «انتقاد به فلسفه غرب» است که به برداشتِ متفکران ایرانی از فلسفه غرب می‌پردازد. علاوه بر این نشست، بحث و گفت‌وگو درباره کتاب «گلسرخ نیشابور» در دانشگاه کریستین آلبرشت در شهر کیل آلمان با حضور چهل‌تن برگزار شد‌ و در آنجا نیز از توان ادبیات، رابطه گذشته و اکنون، شرق و غرب و نقش شاعران و متفکران فارسی‌زبان در ساخت فرهنگ و تمدن ایرانی سخن گفتند. چهل‌تن می‌گوید «اولین برنامه در شهر کیل، دیدار با دانشجویان شرق‌شناسی در دانشگاه کریستین آلبرشت بود که زبان فارسی و برخی از آنها زبان عربی یا ترکی می‌خواندند و در آنجا بحث‌هایی درباره ادبیات ایران خاصه ادبیات کلاسیک ایران مطرح شد و بعد با پرسش و پاسخ دانشجویان در این زمینه ادامه یافت‌». چهل‌تن می‌گوید در دیدار با دانشجویان ایران‌شناسی در اروپا، شنیده‌های تلخی داشته که او را برآشفته است‌ و تعریف می‌کند: «آنچه در دیدار با دانشجویانِ ایران‌‌شناسی و زبان فارسی، هم در دانشگاه کیل آلمان و هم در اینالکو فرانسه از آنها شنیدم و به‌شدت مرا عصبانی، ‌ناراحت و غصه‌دار کرد، این بود که می‌گفتند در دو سه سال اخیر برای تقویت زبان فارسی به‌جای سفر به ایران، به تاجیکستان می‌روند و وقتی من می‌گفتم چرا شما به ایران و سرچشمه زبان فارسی نمی‌روید، صحبت از احساس ناامنی کردند. وقتی با آنها مخالفت کردم، از شواهدی گفتند که من خلع‌سلاح شدم. آنجا احساس کردم واقعا چقدر ما نیاز به امنیت داریم، تا حدی که اگر این امنیت نباشد دانشجویان اروپایی که با چنین شور و شوقی زبان فارسی می‌آموزند، نتوانند به ایران بیایند و بسیار غصه‌دار شدم‌». بعد‌از‌ظهر همان روز، یعنی 

29 اکتبر در «خانه ادبیات کیل»، چهل‌تن در برنامه دیگری که به‌منظور رونمایی از کتاب «گلسرخ نیشابور» برگزار شد، شرکت کرد.

 یک اپیزود دردناک از صفویه

«جیرجیر قلم بر کاغذ، بوی مرکب و زمزمه مثنوی رومی؛ این همه زندگی پدربزرگ بود. در جوانی وقتی فقط هفده سال از عمرش می‌گذشت بدون خط کرسی شش‌قلم نستعلیق را از غبار گرفته تا جلی به‌طور کامل می‌نوشت، از معدود خوشنویسانی بود که در همان جوانی خطش به شأن رسید و دیگر آن را امضاء نکرد. در خط ابداعاتی وارد کرده بود که به تصدیق کوچک و بزرگ به زیبایی و چشم‌نوازی آن افزوده بود، فقط نستعلیقی که او می‌نوشت زیبنده بود تا عروس خطوط نامیده شود. جز رومی هیچ متن دیگری نمی‌نوشت، چلیپاها و قطعه‌هایش همه از او بود و منتخب مثنوی‌اش در چهارگوشه دنیا مشتریانی داشت که رومی را جز به خط او نمی‌خواندند، از این سو تا هند و کشمیر و چین و از آن سو تا استانبول و دمشق و حلب و حتی آندلس. ناتوان از تکرار، هر نسخه‌ای که می‌نوشت یک چیز تازه بود، می‌گفتند به عدم ثبات رسیده است. می‌گفتند برای درک عمیق رومی، مثنوی را فقط به خط او باید خواند چراکه هر نسخه‌ای که او می‌نوشت عمق تازه‌ای از رومی را آشکار می‌کرد‌». این جملات تکه‌ای از رمان «خوشنویس اصفهانِ» چهل‌تن است که تنها چند صفحه از آن در نشریه‌ای در تهران منتشر شده و نسخه کاملِ کتاب در ایران مجوز انتشار ندارد. «خوشنویس اصفهان» روایتی از دوره صفویه است در آستانه حمله افغان‌ها به ایران و ماجرای آن در اصفهانِ آن دوره می‌گذرد. شجره‌نامه‌ای راویِ داستان را به گذشته‌های دور پرتاب می‌کند و به این ترتیب، چهل‌تن سراغ اپیزودی تلخ و تکان‌دهنده در تاریخ ایران می‌رود و به دوران پراهمیتِ تاریخ ما، عهد صفویه می‌رسد. این رمان نخستین ترجمه از آثار چهل‌تن به زبان فرانسوی است که مرداد امسال با ترجمه ژولی دووینیو توسط انتشارات اینتروال منتشر شد. به همین مناسبت مراسم رونمایی این کتاب در «اینالکو» یا «مؤسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقیِ» پاریس برگزار شد که به بررسی این رمان و مسئله «نوشتن در ایران امروز» اختصاص داشت و مترجم این کتاب، دووینیو، میزبانی جلسه را بر عهده داشت. بعد از آن چهل‌تن در موزه‌ای در شهر لوبکِ آلمان، در مراسم رونمایی از رمان «گلسرخ نیشابور» شرکت کرد. نشست بعدی این نویسنده، داستان‌خوانی در محفل پروفسور گرد کخ، استاد بازنشسته دانشگاه، در شهر برلین بود که ماهانه با حلقۀ سی چهل نفری جلسات کتاب‌خوانی در خانه‌اش برگزار می‌کند، و این حلقه نشست ماه اکتبر خود را به نقد و بررسی رمان «گلسرخ نیشابور» اختصاص داده بودند. چهل‌تن می‌گوید «در این برنامه تکه‌ای از ترجمه آلمانی خوانده شد و من هم معمولا تکه‌ای را به فارسی می‌خوانم که آنان با صوت و موسیقی زبان فارسی آشنا شوند». برنامه بعدیِ چهل‌تن در اروپا نشست گفت‌وگو با رناتا اشمیتکونتز، ژورنالیست سرشناس اتریشی در «بنیاد کرایسکی» بود. برونو کرایسکی، صدراعظمِ سوسیال‌دموکرات اتریش به همراه ویلی برانت، صدراعظمِ سوسیال‌دموکرات آلمان و ولاف پالمه نخست‌وزیر سوئد، سه شخصیتِ برجسته سوسیال‌دموکراتِ اروپا در دهه هفتاد میلادی بودند. چهل‌تن می‌گوید «در این نشست با یک ژورنالیست بسیار معتبر اتریشی گفت‌وگویی داشتم. این گفت‌وگو پیرامون زندگی و آثار ادبی و رابطه من با جامعه ایران و شرکت در جنگ ایران و عراق به مدت دو سال بود. همچنین رمان‌ها و داستان‌هایی که نوشتم و تأثیراتی که از نویسندگان ایرانی یا غربی گرفته‌ام، دوران کودکی و ترجمه‌شدن آثارم به زبان‌های اروپایی مورد بحث قرار گرفت». در این نشست که باعنوان «تبعیدی در کشورم» برگزار شد، آنان درباره فرهنگ، ادبیات و اجتماع در ایران معاصر به بحث نشستند. رناتا اشمیتکونتز در این نشست درباره رمان تازه چهل‌تن «گلسرخ نیشابور» و دیگر آثار ادبی او گفت‌وگو کرد و همچنین‌ درباره زندگی در تهران امروز و مسائل و مصائبِ فرهنگی، فکری و اجتماعی این روزهای ایران پرسید. زنان، جوانان و تحولات اجتماعی و فکری چند سال اخیر ایران و اوضاع پرتنش و سایه جنگ در خاورمیانه، ازجمله دیگر مباحثی بود که در این نشست مطرح شد.

«پیش‌‌تاریخ» در آثار چهل‌تن

سیاستِ روایی امیرحسن چهل‌تن در مواجهه با تاریخ بی‌نسبت با «مورخ ماتریالیست» نیست که می‌خواهد با بحرانی‌کردن زمان حال، تکرار ابدیِ سنت را به‌مثابه میراث متوقف کند. در چنین تلقی از تاریخ، هر عصری که نویسنده دل‌مشغول او است، «فقط در حکم پیش‌تاریخ برای عصری است که او باید در آن زندگی کند. و از این‌روست که برای او تاریخ عرصۀ ظهور تکرار نیست، زیرا دقیقا آن لحظاتی در سیر تاریخ که نزد وی از همه مهم‌ترند، به لطف نمایان‌شدن‌شان به‌منزلۀ پیش‌تاریخ، به لحظات یا سویه‌های امروز بدل می‌شوند و بنا به سرنوشت فاجعه‌بار یا پیروزمندِ این روز، وجه مشخصه‌شان را تغییر می‌دهند‌». هر عصر تاریخی که مورخ/نویسنده آن را انتخاب می‌کند، به تعبیر والتر بنیامین، به پیش‌تاریخِ اکنون بدل می‌شود. به این ترتیب، آن عصر، آن تکۀ گذشته، با زمان حال قدم به یک منظومه واحد می‌گذارند و تصویری ساخته می‌شود که تولید شوک خواهد کرد. رمان‌های چهل‌تن عرصۀ این پیش‌تاریخ‌ اکنون است و شاید از این‌روست که مشخصۀ عمده آثارش، تصویرسازی از سنت و گذشتۀ به‌میراث‌رسیده‌ای است که بازشناسی آن چه‌بسا بتواند امکان فکر‌کردن به توقف شکل خاص و فاجعه‌باری از تکرار را فراهم سازد.