روانشناسی جنایی یک علم مستقل است
نشست حقوقی «روانشناسی جنایی» از سوی انجمن علمی حقوقی دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی با حضور رجب گلدوست جویباری و لمیا رستمی تبریزی، از اعضای هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و جمعی از دانشجویان در سالن آزادگان دانشکده حقوق این دانشگاه برگزار شد.
نشست حقوقی «روانشناسی جنایی» از سوی انجمن علمی حقوقی دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی با حضور رجب گلدوست جویباری و لمیا رستمی تبریزی، از اعضای هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و جمعی از دانشجویان در سالن آزادگان دانشکده حقوق این دانشگاه برگزار شد.
رجب گلدوست در ابتدای نشست به اهمیت روانشناسی جنایی پرداخت و گفت: ما قبل از انقلاب در مقطع لیسانس، دو واحد درس به نام روانشناسی جنایی داشتیم. حدود ۴۰ الی ۵۰ سال پیش. من دیگر از لحاظ تئوریک و کلاسیک خیلی با روانشناسی جنایی کاری نداشتم، مگر در دستگاه قضائی. زمانی که در سمتهای دادیار، بازپرس و دادستان بودم، نقش کاربردی روانشناسی را در رسیدگی به پروندههای کیفری بهوضوح احساس کردم. بهویژه برای قاضی دادگاه کیفری که رأی به محکومیت و تعیین مجازات برای متهم میدهد. مدت کوتاهی قبل از اعزام به فرانسه برای مقطع دکترا، دادرس دادگاه نظامی اهواز بودم. به صورت عملی کار روانشناسی را آنجا اجرا کردم. در جرائم تعزیری دست قاضی برای صدور حکم باز است. میتواند تبدیل مجازت کند، تعلیق یا تخفیف بدهد. من از شخص محکوم که اکثرا سرباز بودند، سؤال میکردم که من چهار نوع مجازات میتوانم در مقابل غیبت شما بدهم، شما کدام را انتخاب میکنید؟ زندان، اضافه خدمت، جزای نقدی یا شلاق؟ من روانشناسی را اینگونه از خود متهم شروع کردم. به فرض سرباز میگفت جزای مالی ندهید، من پدر و مادرم مریض هستند و تا قبل از خدمت مخارج آنها را من میدادم. اکنون که سرباز هستم، بهسختی کار میکنم و خرج پدر و مادرم را میدهم. شما هر جزای نقدی که بدهید، توان پرداخت آن را ندارم و در نهایت باید به زندان بروم. همه با اضافه خدمت مخالف بودند. برای سرباز یک روز اضافه خدمت معادل یک سال محسوب میشود و سخت است. قضات معمولا این کار را نمیکنند. من مدتی کوتاه در این سمت بودم و حکم صادر میکردم و اجرا میشد. با خود گفتم این کار را انجام بدهم و ببینم محکومان و مرتکبان جرم چه مجازاتی برایشان آسانتر است و خیلی به آنها فشار نمیآید. هدف از مجازات اصلاح، بازپروری و بازدارندگی است. قرار نیست ما از مجرم انتقام بگیریم. این قاضی پیشین دادگستری گفت: به طور مثال، در زمان جنگ در اهواز برای سربازی که 10 روز فرار از خدمت داشت و این عمل جرم بود، جزای نقدی یا ۱۰ ضربه شلاق یا چند روز حبس حکم میدادم و اینگونه مجازات میکردم. همین جرم را قاضی دادگاه نظامی ما در تبریز که منطقه جنگی هم نبود، حکم سه سال حبس صادر میکرد. کل خدمت سربازی دو سال است، او برای یک غیبت 10روزه سه سال حبس داده بود که البته این شخص تعلیق شد. چرا؟ چون روانشناسی، تیپشناسی و شخصیتشناسی مجرم را بلد نبود. برای یک غیبت 10روزه سربازی که با مشکلاتی مواجه بود، حکم سه سال حبس صادر نمیکنند. در ادامه افزود: در قانون اگر بخواهیم کاربرد روانشناسی را بررسی کنیم، دو ماده در قانون مجازات در این زمینه بیشتر نداریم؛ مواد ۱۴۹ و ۱۵۰ قانون مجازات اسلامی در قسمت ماهوی. این دو ماده میگوید در چه زمانی اگر شخص مرتکب جرم شود و دچار اختلالات روحی و روانی بشود، از مسئولیت کیفری و مجازات معاف است. و در چه زمانی میتواند از کیفیات مخففه استفاده کند. ماده ۱۴۹ ناظر بر جنون دائمی متهم (کاملا مجنون و قدرت تشخیص و اراده ندارد) است. چنین شخصی از مجازات کیفری معاف است. ماده ۱۵۰ آنچنان شفاف و گویا نیست. در کل آن درجهای از روانپریشیها و اختلالات روانی را پیشبینی کرده است که چنانچه در حین ارتکاب جرم یا پس از ارتکاب جرم، شخص متهم یا مرتکب جرم دچار جنون یا اختلالات روانی بوده، چطور میتوان آن را مجازات یا درمان کرد. گلدوست گفت: قانونگذار در یک قسمت به طور غیرمستقیم به جنبههای روانی مرتکب جرم اشاره کرده است. در ماده ۲۰۳ آیین دادرسی کیفری که در این ماده آمده است: «در جرائمی که مجازات قانونی آن سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد یا تعزیر درجه چهار به بالاتر است و همچنین در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنیعلیه یا بیش از آن است، بازپرس مکلف است در حین انجام تحقیقات، دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم به واحد مددکاری اجتماعی صادر کند. این پرونده که بهصورت مجزا از پرونده عمل مجرمانه تشکیل میشود، حاوی مطالب زیر است: الف- گزارش مددکار اجتماعی درباره وضع مادی، خانوادگی و اجتماعی متهم، ب- گزارش پزشکی و روانپزشکی».
طبق بند الف ماده ۲۰۳، وضعیت اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی متهم را باید مددکار اجتماعی بهعنوان بخشی از پرونده شخصیت متهم به صورت مکتوب، جدا از پرونده کیفری داشته باشد. طبق بند ب متهم باید از لحاظ جسمی و روحی چکآپ بشود. بخش دوم پرونده شخصیت، ناظر بر وضعیت پزشکی و روانپزشکی متهم است. یک نوع قانون نوشته شده است که انگار ما در تمام دادسراها مددکار اجتماعی داریم. در کدام دادسرا مددکار اجتماعی وجود دارد؟ در همین تهران، دادسرایی را که مددکار اجتماعی دارد، به من نشان بدهید. بنابراین در قانون آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات، توجه قانونگذار در این حد به جنبههای روانی مرتکب در ارتکاب جرم است. اینکه چقدر در تعیین مجازات مؤثر است یا خیر، این بحث دیگری است که در نشستی دیگر بررسی خواهیم کرد.
در ادامه این نشست، لمیا رستمی تبریزی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، گفت: روانشناسی جنایی بهعنوان یک علم مستقل، دارای بخشها، مطالب و موضوعات متعدد است و از موضوعات میانرشتهای محسوب میشود. دانشجویان آن را در مقاطع مختلف میآموزند. در رشتههایی مثل روانشناسی و جامعهشناسی کیفری و حتی رشته جرمشناسی، متأسفانه بسیار کم به این علم پرداخته شده است. تعداد واحدهایی که در دانشکده حقوق درباره جرمشناسی تدریس میشود، بسیار کم است. رستمی گفت: همانطورکه دکتر گلدوست اشاره کردند، متأسفانه ما هنوز در حوزه قانونگذاری جزایمان درباره روانشناسی جنایی، بیشتر از دو الی سه ماده قانونی نداریم. ما باید فراتر از این، درجات مختلف درک و فهمی را که یک مجرم درباره عمل مجرمانه دارد، مورد بررسی و تحقیق قرار بدهیم. او درباره پیشرفت و گستردگی مطالب روانشناسی جنایی بیان کرد: روانشناسی جنایی باید در ابعاد مختلف بررسی شود. از زمان ارتکاب جرم تا کشف و ثبت جرم از طرف پلیس، تحقیقات مقدماتی، روند تشکیل پرونده و ارجاع به دادگاه تا قضات و شهود، همه این فرایندها باید مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. در این روند ارتکاب جرم تا صدور حکم، مطالب بسیار متعددی در حوزه روانشناسی جنایی وجود دارد. به طور مثال، شهودی که به دادگاه میآیند، باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟ آیا مطالبی را که بیان میکنند، حقیقت است یا خیر؟ و ما باید با توجه به آموزههای روانشناسی حقیقتداشتن یا حقیقتنداشتن مطالب را تشخیص بدهیم. یا جرائمی که در زندانها رخ میدهد. خودکشیها، تعدیها، مصرف و قاچاق مواد مخدر، ضربوشتمهایی که بین زندانیها رخ میدهد، همه مسائل در جوامع ما دارای ابعاد مختلفی است که میتوان از یافتههای روانشناسی جنایی در این موارد استفاده کرد. این وکیل دادگستری افزود: آقای گلدوست تجربههای زیادی در این زمینهها دارد. میتواند مواردی از تجربههای خودش را برای ما بیان کند که واقعا میشد با استفاده و بهرهگیری از یافتههای روانشناسی جنایی، پرونده را یک نوع دیگر مطرح و بررسی کرد و دیگر اینهمه زندانی در زندان نداشتیم. ما میتوانیم با استفاده از نقشی که بزهدیده در ارتکاب جرم دارد و مواردی که متناسب با شخصیت مجرم است، او را تحت آموزههای روانشناسی قرار دهیم تا از این طریق بتوانیم درباره جرائم در جامعه واکنش بهتری نشان بدهیم. این موضوعات مسائلی مرتبط با نظام عدالت کیفری و عاملان و مجریانی است که بسیار متعددند و همه اینها میتوانند از یافتههای روانشناسی جنایی در عملکرد و تصمیمگیریهای خودشان بهره بگیرند و وضعیت بهتری را در حوزه نظام عدالت کیفری برای شهروندان کشور رقم بزنند.