|

تأثیر دوقطبی‌های علمی بر سلامت

دوگانه سنت و مدرنیته در دنیای پزشکی پیروان خاص خود را دارد و گاهی تعصب افراطی این دو گروه به شکل عجیبی در متن زندگی مردم اثرگذار است. نکته جالب‌تر این است که این دوقطبی هرگز محدود به کشور ما یا مناطق خاصی از دنیا نبوده و همه کشور‌ها با انواع مختلف فرهنگ و طرز فکر، کم‌و‌بیش با این موضوع درگیر هستند.

دوگانه سنت و مدرنیته در دنیای پزشکی پیروان خاص خود را دارد و گاهی تعصب افراطی این دو گروه به شکل عجیبی در متن زندگی مردم اثرگذار است. نکته جالب‌تر این است که این دوقطبی هرگز محدود به کشور ما یا مناطق خاصی از دنیا نبوده و همه کشور‌ها با انواع مختلف فرهنگ و طرز فکر، کم‌و‌بیش با این موضوع درگیر هستند. مثلا در کشوری که پیشرفته‌ترین روش‌های ژن‌درمانی برای درمان بیماری‌های مادرزادی در حال تکوین و تکمیل است، زمزمه‌هایی از قطع واکسیناسیون یا مصرف شیر غیرپاستوریزه و برگشت انسان به دل طبیعت به گوش می‌رسد. یا مثلا در کشور خودمان در کمتر از یک سال از تبلیغ درمان سنتی سرطان با سیب، گلابی و کدو، در هفته گذشته از طرح بزرگ غربالگری ایدز رونمایی شد که برنامه‌ای علمی، مدرن و مترقی است. اما آیا به راستی تقابل طب سنتی و مدرن یک تقابل واقعی است؟ طب سنتی و طب مدرن دو رویکرد متفاوت به سلامت انسان هستند که هر‌کدام با پیشینه و دستاوردهای خاص خود، جایگاه مهمی در حوزه پزشکی دارند. در حالی که این دو رویکرد از نظر تاریخی و روش‌شناسی تفاوت‌های عمیقی دارند، اما در بسیاری از موارد می‌توانند به‌عنوان مکمل یکدیگر عمل کنند. یکی از چالش‌های عمده در مسیر تلفیق این دو نوع طب، تفاوت‌های فلسفی و روش‌شناسی میان آنها‌ست. بسیاری از درمان‌های طب سنتی قابلیت تطبیق با معیارهای علمی را دارند و می‌توانند با تحقیقات مدرن مورد ارزیابی و بهینه‌سازی قرار گیرند. تلاش برای علمی‌سازی طب سنتی نه‌تنها به اعتبار آن می‌افزاید، بلکه امکان ادغام بهتر آن در سیستم‌های بهداشتی مدرن را فراهم می‌کند. لزوم برقراری این توازن همچنین از نظر اخلاقی و فرهنگی اهمیت دارد. بسیاری از جوامع به طب سنتی به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی خود نگاه می‌کنند و حفظ این دانش بومی را وظیفه‌ای اخلاقی می‌دانند. طرفداران طب سنتی معتقدند‌ بهره‌گیری از دانش مدرن نباید به‌گونه‌ای باشد که ارزش‌ها و باورهای سنتی را به حاشیه براند، بلکه باید تلاش شود تا این دو رویکرد در یک چارچوب هم‌افزا و مکمل به کار گرفته شوند. برای مثال، در بسیاری از کشورها استفاده از طب سنتی به همراه روش‌های مدرن در مراکز درمانی رایج شده است و بیماران می‌توانند از هر دو نوع خدمات بهره‌مند شوند. یکی دیگر از مزایای ادغام طب سنتی و مدرن، کاهش هزینه‌های درمانی است. در بعد اقتصادی، بسیاری از روش‌های طب سنتی به دلیل سادگی و دسترسی آسان، هزینه‌های کمتری دارند و می‌توانند به‌عنوان جایگزین یا مکمل برای روش‌های پرهزینه مدرن به کار روند. این امر به‌ویژه در کشورهایی با منابع محدود می‌تواند به کاهش بار مالی سیستم‌های بهداشتی کمک کند. از منظر صنعتی نیز‌ طب سنتی می‌تواند منبع الهام برای کشف داروها و درمان‌های جدید باشد. بسیاری از داروهای مدرن در اصل از ترکیبات گیاهی یا روش‌های سنتی الهام گرفته‌اند. برای مثال، تحقیقات بر روی گیاهان دارویی مورد استفاده در طب سنتی می‌تواند به کشف مولکول‌های جدیدی منجر شود که در درمان بیماری‌های مختلف کاربرد دارند. این همکاری علمی میان دانشمندان و متخصصان طب سنتی می‌تواند به توسعه دانش بشری در حوزه پزشکی کمک کند. با این حال، برای بهره‌برداری مؤثر از ظرفیت طب سنتی، نظارت دقیق و علمی بر روش‌های آن و افراد ترویج‌دهنده آن ضروری است تا اطمینان حاصل شود که این روش‌ها ایمن و مؤثر و این افراد زیر ذره‌بین نهاد‌های علمی (و نه بازار خصوصی خود) هستند. با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، برقراری توازن میان طب سنتی و مدرن نیازمند تعامل و همکاری میان متخصصان هر دو حوزه، سیاست‌گذاران‌ و پژوهشگران است. تدوین قوانین و دستورالعمل‌هایی که استفاده ایمن و علمی از روش‌های طب سنتی را تسهیل کند، می‌تواند به ایجاد این توازن کمک کند. همچنین، آموزش و اطلاع‌رسانی به مردم درباره مزایا و محدودیت‌های هر دو رویکرد می‌تواند به افزایش اعتماد عمومی به این تلفیق کمک کند. به این ترتیب، می‌توان از تمام ظرفیت‌های موجود برای بهبود سلامت و رفاه انسان‌ها بهره‌برداری کرد و رویکردی جامع‌تر و انسانی‌تر به پزشکی ارائه داد.