|

راستی‌آزمایی پیش‌بینی‌ها در انتخابات آمریکا

در یادداشت مورخ هفتم مرداد منتشرشده در روزنامه «شرق» تحت عنوان «انتخابات آمریکا و رقابت ترامپ و هریس» براساس داده‌های مؤسسات متعدد مطالعاتی و رسانه‌ها و افکارسنجی آمریکا و در پرتو پایش‌های دقیق به‌دست‌آمده که غالب این مؤسسات، پیروزی هریس را تخمین زده و تصویری از موفقیت دموکرات‌ها به رهبری خانم هریس و ساختارگرایان تکنوکرات را ارائه می‌کردند و این‌جانب نیز به اتکای این داده‌ها، برآورد و پایش خود را به‌عنوان قرائن علمی رصدی استوار کردم، اما پیش‌بینی نگارنده نیز با خطا مواجه شد.

‌اکبر  قاسمی-سفیر اسبق در اوکراین و گرجستان و رئیس پیشین دفتر حفاظت منافع در مصر: در یادداشت مورخ هفتم مرداد منتشرشده در روزنامه «شرق» تحت عنوان «انتخابات آمریکا و رقابت ترامپ و هریس» براساس داده‌های مؤسسات متعدد مطالعاتی و رسانه‌ها و افکارسنجی آمریکا و در پرتو پایش‌های دقیق به‌دست‌آمده که غالب این مؤسسات، پیروزی هریس را تخمین زده و تصویری از موفقیت دموکرات‌ها به رهبری خانم هریس و ساختارگرایان تکنوکرات را ارائه می‌کردند و این‌جانب نیز به اتکای این داده‌ها، برآورد و پایش خود را به‌عنوان قرائن علمی رصدی استوار کردم، اما پیش‌بینی نگارنده نیز با خطا مواجه شد. اینک برای آسیب‌شناسی نوع خطای تحلیلی خویش بر آن شده‌ام تا ضمن واکاوی جوانب آن به طور واقع‌بینانه در نوشتاری مختصر، دلایل و مؤلفه‌های آن را در این نوشتار به ویژه اسباب و دلایل پیش‌بینی معکوس در جمع‌بندی به‌دست‌آمده در معرض هم‌افزایی خوانندگان قرار دهم. زیرا نگارنده در شهریور 2016 طی یادداشت منتشره در روزنامه «شرق» و همچنین در شهریور 2020 در یادداشت منتشرشده دیگری در روزنامه اعتماد، به ترتیب طی برآوردهای خویش، پیش‌بینی پیروزی ترامپ به‌عنوان رهبر جنبش سفیدپوستان با دستور کار حل دو اولویت مهاجرت و اقتصاد آمریکا و سپس بایدن با معالجه موفق در مشکل کرونا و مدیریت عوارض اقتصادی به شدت متأثر آن را برآورد کرده بودم.

اینک در اینجا، جمع‌بندی آسیب‌شناسانه پیش‌بینی و برآورد به‌عمل‌آمده را در قالب نکات اساسی و مؤلفه‌های پنج‌گانه تقدیم خوانندگان خواهیم کرد.

‌مؤلفه اول (بی‌اعتباری مؤسسات افکارسنجی): متأسفانه در دوره دموکرات‌ها چه در سال 2016 در رقابت بین خانم کلینتون و ترامپ و چه در رقابت 2024 هریس و ترامپ، مجددا مؤسسات رسانه‌ای و مطالعاتی و شخصیت‌های هوادار دموکرات با خبرسازی‌ها و نشر آمار افکارسنجانه مطلوب خویش، با تولید اخبار جهت‌دار، سعی در تجمیع‌کردن آرای بیشتر در سبد آرای خانم هریس به دور از واقع‌بینی کرده و در پرتو جریان غالبی که در این رابطه به‌لحاظ اطلاع‌رسانی‌ها و تأثیرگذاری‌ها ایجاد کردند، فضایی یک‌سویه را به نفع حاکمان فعلی کاخ سفید ایجاد کردند و تسهیل ساختند و برای بار دوم اعتبار مؤسسات افکارسنجی را زیر سؤال برده و آسیب‌های سنگینی بر حیثیت آن وارد کردند.

مؤلفه دوم (فقدان کارآمدی اقتصادی هریس): افکار عمومی و طیف‌های مختلف آمریکا از تورم لجام‌گسیخته و عوارض ناشی از ناکامی دموکرات‌ها در فقدان کارآمدی در معالجه مشکلات جاری اقتصاد آمریکا ناشی از نابسامانی در دو سال گذشته به شدت آزار دیده و هریس را شخصیتی ضعیف و فاقد توانایی برای اصلاح این امر ارزیابی کرده و برعکس ترامپ را شخصیتی قوی برای درمان معضلات فعلی می‌دانستند و این مؤلفه نقش بسیار کلیدی در سرریز‌شدن آرا به نفع ترامپ به‌خصوص در ایالت‌های هفت‌گانه چرخشی داشت.

مؤلفه سوم (جنسیت و مردانگی): مؤلفه اعتقاد و باورمندی اکثریت مردم آمریکا که پست ریاست‌جمهوری از زمان استقلال، بیش از 240 سال همواره ملک موروثی مردان بوده است و همچنان مردان هستند که در عهده‌داری این مسئولیت از مقومات لازم برخوردار بوده و می‌توانند نقش برجسته در کسب آرای قاطبه مردم و جامعه آمریکا داشته باشند، موضوعی که اوباما نیز دقیقا در مقطع اجلاسیه ملی دموکرات در آگوست امسال به این مخاطره بسیار مهم در تعیین کاندیدای مطلوب برای جایگزینی بایدن بعد از کناره‌گیری او به طور تلویحی و ضمنی به آن اشاره و بر این نگرانی صریح و تأکید داشته است اما ظاهرا به علت سبقت‌گرفتن، تصمیم‌سازی ریش‌سفیدان و صاحب‌نفوذان به‌خصوص اعمال نفوذ خانواده‌های کلینتون و بایدن و نانسی پلوسی به‌گونه‌ای عجولانه رقیبی ضعیف و فاقد قدرت رقابت یعنی خانم هریس به عنوان وزنه غیرمتعادلی به‌خصوص از حیث جنسیتی که رغبت و باورهای انکارناپذیر و سنتی افکار عمومی آمریکا بوده، انتخاب شده و بالاخره پیش‌بینی مخاطره‌آمیز اوباما متبلور شد.

مؤلفه چهارم (نقش کلیدی لابی صهیونیست‌ها و نتانیاهو در کمپین مخفی ترامپ): عامل مداخله و کارسازی صهیونیست‌ها در کمپین نامرئی ترامپ چه در کاندیداتوری و چه در پهلوان‌سازی با ترور مبهم ترامپ و چه در همراهی گسترده یهودیان متنفذ در جانبداری از ترامپ، نقش مؤثر و کارآمدی در پیشبرد موفقیت ترامپ و ریزش آرای هریس در چارچوب فاصله‌گیری از هریس و القای نگرانی نسبت به روی‌کارآمدن هریس برای دولت اسرائیل داشت که فاصله بیش از 86 رأی الکترال کالج ترامپ این حقیقت را بیان می‌کند.

مؤلفه پنجم (فاجعه‌سازی در حوزه سیاست خارجی برای دموکرات‌ها): ناکامی دموکرات‌ها در حوزه سیاست خارجی و مدیریت موج‌های فزاینده مهاجرت به آمریکا، سایه سنگینی در ارتباط با ناامیدی از دموکرات‌ها درباره بحران‌های غزه و اوکراین و ناکامی متوالی در شش ماه دوم سال برای بایدن به همراه داشت و فضای سنگینی از فاجعه‌های انسانی و قتل و کشتارهای لجام‌گسیخته در غزه و لبنان و ناکامی در عرصه اوکراین، به شدت به وجهه و اعتبار دموکرات‌ها در حکمرانی، لطمه زد و سنگینی عوارض این بحران‌ها، شرایط را برای بهره‌برداری حداکثری در افکار عمومی قومیت‌های مهاجر به نفع ترامپ فراهم کرد و همین امر موجب ازدست‌دادن بخش وسیعی از آرا به نفع کمپین ترامپ شد تا جایی که در نیمه روز اول انتخابات در پنجم نوامبر، پیروزی قاطع ترامپ و تمایل شدید آرا به سمت ترامپ در اکثر حوزه‌های چرخشی نمایان شد. مجموعه مؤلفه‌های پنج‌گانه موجب ناکامی فاحش هریس و پذیرش سریع نتایج و سکوت مرگ‌بار محافل طرفدار دموکرات شد. بدیهی است به علت فاصله 70‌روزه استقرار ترامپ در کاخ سفید هنوز زود است که جان‌مایه‌های راهبردهای ترامپ را بررسی کرد، به سه علت: «عبرت‌گرفتن از تجربه ضعف‌های دوره اول تصدی خود، لزوم چینش تیم وزارتی منسجم با نوع مدیریت خویش آن هم در پرتو سوابق سلیقه‌های ناپایدار و متموج مدیریتی ترامپ و نهایتا اینکه ترامپ نوع مدیریت کارگزارمحور و منفعت‌گرا را در شرایطی که با تنوع و گستردگی تغییرات رفتاری و نگرانی ناشی از آن مواجه بوده همچنان به عنوان سؤالات اساسی چگونگی تنظیم و طراحی و اعمال مدیریت خواهد کرد»، به خصوص ترامپی که با دشمنان فراوانی چه در داخل ساختارها و دولتمردان فعلی آمریکا و چه در سطح جهانی و متحدان خود روبه‌روست.