|

فیلترینگ ۱۵‌درصدی

متأسفانه بحث فیلترینگ کماکان در کش‌وقوس بوده و دولت نتوانسته راه‌حلی برای آن پیدا کند. این در‌حالی است که فیلترشکن‌ها به‌روز می‌شوند، تکنولوژی‌هایی چون استارلینک همه را بی‌نیاز از فیبر نوری و سایر ساختارهای اینترنتی‌ای می‌کند که یک حکومت می‌تواند بر آن تسلط داشته باشد.

متأسفانه بحث فیلترینگ کماکان در کش‌وقوس بوده و دولت نتوانسته راه‌حلی برای آن پیدا کند. این در‌حالی است که فیلترشکن‌ها به‌روز می‌شوند، تکنولوژی‌هایی چون استارلینک همه را بی‌نیاز از فیبر نوری و سایر ساختارهای اینترنتی‌ای می‌کند که یک حکومت می‌تواند بر آن تسلط داشته باشد. اندکی دیگر، به طور کلی فیلترینگ بی‌معنا خواهد بود و تکنولوژی تمام موانعی که حکومت‌ها می‌خواهند با توسل به آنها مانع استفاده مردم از فضای آزاد اطلاعات و ارتباطات شوند را از بین می‌برد. در چنین شرایطی که چه بخواهیم و چه نخواهیم این تکنولوژی است که حرف اول و آخر را زده و ما هم باید در دنیای پیچیده امروز تابعی از آن شویم، متأسفانه هنوز در کشور ما بحث فیلترینگ به جایی نرسیده و انگار صاحب‌منصبان ما از آنچه در جهان می‌گذرد، به طور کامل غافل و بی‌خبرند. طبق گفته سخنگوی دولت، ۸۵ درصد مردم از فیلترشکن استفاده می‌کنند. احتمالا آمارها خیلی بیشتر از اینهاست، اما اگر این عدد را قبول کنیم، باید بگوییم ۸۵ درصد مردم با فیلترینگ مخالف بوده و قانون تصویب‌شده برای ۱۵ درصد مردم بوده است. یعنی ۱۵ درصد دارند ۸۵ درصد را فیلتر می‌کنند. آیا 15 درصد بر 85 درصد مردم اولویت دارند؟ اسم چنین چیزی را چه می‌توان گذاشت؟ متأسفانه کماکان دسته کوچکی خود را محق می‌دانند که برای اکثریت مردم تعیین‌تکلیف کنند. از این اقلیت کوچک، درصدی سود اقتصادی هنگفتی از این فیلترینگ دارند که تا آخرین لحظه می‌خواهند از این سود بادآورده استفاده کنند. آنها اینترنت را فیلتر می‌کنند تا فیلترشکن بفروشند. هیچ مبنای اعتقادی در پس کار آنها نیست جز سود بیشتر به هر قیمتی و به هر روشی‌. اینها از دسته‌ای دیگر برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند‌. آنها که به فیلترینگ اعتقاد دارند و فکر می‌کنند این‌گونه آخرت مردم را تضمین می‌کنند، غافل از اینکه دنیا و آخرت مردمان را نابود می‌کنند. وقتی با چنین آمار و ارقامی روبه‌رو می‌شوم حرف کارل پوپر در ذهنم می‌چرخد: «در میان همه آرمان‌های سیاسی، آن که ادعای خوشبخت‌کردن جامعه بشری را دارد از همه خطرناک‌تر است. تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین، همیشه به جهنم راه برده است» (کارل پوپر، می‌دانم که هیچ نمی‌دانم، ترجمه پرویز دستمالچی، نشر ققنوس).