|

عصر شخصی‌سازی

هوش مصنوعی چگونه آینده آموزش را متحول می‌کند

در دنیای همیشه در حال تحول ما، به نظر می‌رسد که سیستم آموزشی در دام پارادایم‌های منسوخ افتاده است و نمی‌تواند با نیازهای دانش‌آموزان سازگار شود. هیچ دو یادگیرنده‌ای شبیه هم نیستند و آموزش شخصی‌ فراتر از رویکرد «یک ‌اندازه برای همه» است و بر پتانسیل منحصربه‌فرد هر دانش‌آموز تمرکز می‌کند.

عصر شخصی‌سازی

مریم مرامی-کارشناس ارشد علوم شناختی: در دنیای همیشه در حال تحول ما، به نظر می‌رسد که سیستم آموزشی در دام پارادایم‌های منسوخ افتاده است و نمی‌تواند با نیازهای دانش‌آموزان سازگار شود. هیچ دو یادگیرنده‌ای شبیه هم نیستند و آموزش شخصی‌ فراتر از رویکرد «یک ‌اندازه برای همه» است و بر پتانسیل منحصربه‌فرد هر دانش‌آموز تمرکز می‌کند. در تجارت، آموزش استاندارد ارزش خود را ثابت کرده و ماهیت یکنواخت آن -محتوای یکسان و سرعت یکسان برای همه- به مرزهای اثربخشی خود رسیده است. مشاغل، فرایندها و سازمان‌ها تکامل یافته‌اند. سیستم آموزشی فعلی ما برگرفته از آموزش استاندارد درعصر ماشین‌هاست که برای کارگران کارخانه‌ها طراحی شده بود و ذهنیت انقلاب صنعتی «تولید انبوه و کنترل انبوه بر‌ اساس مدل متمرکز استانداردسازی» هنوز در مدارس ما وجود دارد. ما با آموزش‌ مانند یک خط مونتاژ برخورد می‌کنیم؛ چون کارایی را بر نیازهای تک‌تک دانش‌آموزان اولویت می‌دهیم. درحالی‌که باید یک سیستم آموزشی بسازیم که فرد و تجربه یادگیری او را در مرکز قرار دهد. سیستم آموزشی باید به‌گونه‌ای طراحی شود که رشد و درک فردی هر دانش‌آموز را پرورش دهد. هدف این است که کودکان را به صورت بزرگسالانی مستقل و مسئولیت‌پذیر تربیت کنیم که عشق به یادگیری مشترک دارند. در گذشته ابزاری برای ایجاد سیستم‌های شخصی‌سازی‌شده نداشتیم، اما امروز چنین نیست. در سیستم شخصی‌سازی‌شده، دانش‌آموز با آنچه می‌داند و آنچه هست، می‌آموزد. او آن را به روشی منحصر‌به‌فرد، با استفاده از «روش خود» یاد می‌گیرد. او یاد می‌گیرد، چراکه خودش درگیر فعالیتی می‌شود که به او امکان پیشرفت می‌دهد و دقیقا به همین دلیل است که ما نمی‌توانیم اجازه دهیم شخصی‌سازی یادگیری به صورت کاملا تصادفی عمل کند. این بر عهده معلم است که موقعیت‌ها را تنظیم کند و ابزارهایی را ارائه دهد تا همه بتوانند به صورت شخصی و سخت کار کرده و پیشرفت کنند. اما معلمان به‌خوبی می‌دانند این شواهد آموزشی -یک الزام مطلق در یک کلاس ناهمگون- به‌راحتی اجراشدنی نیست و این ما را به این سؤالات سوق می‌دهد که: چگونه می‌توانیم تشخیص دهیم که چه چیزی برای هر فرد مناسب است، بدون اینکه او را به بازتولید کاری که قبلا می‌داند چگونه انجام دهد، اختصاص دهیم؟ چگونه بدون فردسازی سیستماتیک و ریسک شکستن کلاس، شخصی‌سازی کنیم؟ چگونه می‌توان کار شخصی، کار در گروه‌های کوچک و درس‌های گروهی را در یک آموزش اصیل مشارکتی بیان کرد؟ چگونه می‌توانیم یک تجربه یادگیری شخصی و منحصر‌به‌فرد برای هر دانش‌آموز ایجاد کنیم؟ آموزش شخصی‌سازی‌شده در دنیای کنونی چگونه خواهد بود؟ ممکن است به نظر غیرواقعی و از نظر منطقی غیرممکن باشد اما پاسخ‌ها ممکن است ساده‌تر از آن چیزی باشد که ما فکر می‌کنیم. در این یادداشت ضمن پرداختن به آنها، به بررسی یادگیری شخصی‌سازی‌شده، تفاوت آن با یادگیری سنتی، نحوه ارائه آن، مزایا و معایب این رویکرد و همچنین به نقش درخور ‌توجه هوش مصنوعی در آینده آموزش می‌پردازیم.

 

یادگیری شخصی

مفهوم شخصی‌سازی در قرن هفدهم ظهور کرد؛ زمانی که جان لاک، فیلسوف، برخی از ایده‌ها را درباره آموزش بیان کرد. به گفته او اگرچه کودکان بدون هیچ دانشی به دنیا می‌آیند، اما از قبل دارای تمایلات و خلق‌و‌خو هستند؛ بنابراین رعایت این ویژگی‌ها بر‌ عهده مربی است تا هر کودک را در معرض روش یادگیری متفاوتی قرار دهد. یادگیری شخصی یک رویکرد آموزشی است که هدف آن یادگیری متناسب با نقاط قوت، نیازها، توانایی‌ها و علایق هر دانش‌آموز است. هر دانش‌آموز بر‌اساس آنچه می‌داند و بهترین روش یادگیری، برنامه آموزشی دریافت می‌کند. برای اینکه بدانید یادگیری شخصی چیست، کلاسی را تصور کنید که رویکرد آموزشی آن «یک‌ اندازه برای همه» نیست. معلم درس‌های یکسانی را به همه دانش‌آموزان نمی‌آموزد، بلکه هر‌ یک را در فرایند یادگیری خود راهنمایی می‌کند. چه چیزی، چه زمانی، کجا و چگونه باید یاد گرفت، برای ارضای صلاحیت‌ها، مهارت‌ها، نیازها و علایق هر دانش‌آموز طراحی شده است. دانش‌آموزان می‌توانند مهارت‌ها را به روش‌های مختلف بیاموزند. با این حال، یادگیری آنها با استانداردهای سطح پایه که انتظارات بالایی را برای همه دانش‌آموزان ایجاد می‌کند، هماهنگ است. این نوع کلاس درس برای اکثر دانش‌آموزان واقعیت ندارد. اما این هدف یادگیری شخصی است که با موفقیت در برخی مدارس استفاده می‌شود. کودکان به روش‌های مختلف و با سرعت‌های متفاوت یاد می‌گیرند. یادگیری شخصی یک مدل آموزشی براساس آن فرض است. هر دانش‌آموز براساس نحوه یادگیری، آنچه می‌داند و توانایی‌ها و علایقش یک برنامه یادگیری دریافت می‌کند. دانش‌آموزان با معلمان خود برای تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت همکاری می‌کنند و این فرایند به آنها کمک می‌کند تا مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرند. معلمان اطمینان حاصل می‌کنند که برنامه‌های یادگیری یا یادگیری مبتنی بر پروژه با استانداردهای آکادمیک همسو هستند. علاوه‌براین آنها بررسی می‌کنند که آیا دانش‌آموزان مهارت‌هایی را که انتظار می‌رود در طول فرایند تحصیلی خود بیاموزند، نشان می‌دهند یا خیر؟ یادگیری شخصی جایگزین آموزش ویژه نیست. این یک رویکرد آموزشی عمومی است که با دیگر برنامه‌های مداخله تخصصی کار می‌کند. با این حال، تسهیلات، حمایت‌ها و راهبردهای یادگیری در دسترس، باید بخشی جدایی‌ناپذیر از یادگیری شخصی باشد. اگر به‌درستی انجام شود، همه دانش‌آموزان بیشتر درگیر یادگیری خود می‌شوند و کسانی که مشکل دارند، زودتر کمک خواهند گرفت.

تفاوت پارادایم سنتی و شخصی‌سازی‌شده

یادگیری سنتی معمولا شامل یک رویکرد «یک‌ اندازه برای همه» است که در آن دانش‌آموزان با توانایی‌ها، علایق و پیشینه‌های مختلف به شیوه‌ای یکسان آموزش داده می‌شوند، محتوای یکسانی دریافت و مسیر یادگیری یکسانی را دنبال می‌کنند. این رویکرد در ارائه کارآمد است، اما تفاوت‌های فردی در سبک‌های یادگیری، ترجیحات یا دانش قبلی را در نظر نمی‌گیرد. رویکرد سنتی فرض می‌‌کند که همه دانش‌آموزان به یک روش یا با سرعت یکسان یاد می‌گیرند؛ اغلب این واقعیت را کنار می‌گذارند که هر کودکی منحصربه‌فرد است. از سوی دیگر یادگیری شخصی، تغییر در الگوی تدریس سنتی از رویکرد معلم‌محور به رویکرد دانش‌آموز‌محور است. دانش‌آموزان به‌ جای اینکه گیرندگان منفعل اطلاعات باشند، تشویق می‌شوند تا با تعیین اهداف، پیگیری پیشرفت‌ و تأمل در یادگیری خود، نقش فعالی در یادگیری خود داشته باشند و محتوای متناسب با نیازهای فردی خود را دریافت کنند. این را می‌توان از طریق فناوری‌های یادگیری تطبیقی، تجزیه و تحلیل داده‌ها و دیگر استراتژی‌های طراحی آموزشی به دست آورد. تحقیقات به‌وضوح نشان داده است که برای آماده‌سازی دانش‌آموزان برای آینده کاری، ما باید مدل یادگیری سنتی خود را به مدلی تبدیل کنیم که شامل تسلط و تمرکز بر دانش‌آموزانی باشد که دانش را در سناریوهای دنیای واقعی به کار می‌برند. نه اینکه مدارس ما خوب نیست، بلکه مدارس ما نیاز به طراحی مجدد دارند که در آن بهترین چیزهایی را که به‌طور سنتی به دانش‌آموزان ارائه کرده‌ایم، با ظهور مدل‌های جدید یادگیری ترکیب کنیم. مدارس رویکردهای دانش‌آموز‌محور را با شخصی‌سازی تدریس، سرمایه‌گذاری بر روی مدل‌های مختلف یادگیری و توجه به توانایی‌های متفاوت دانش‌آموزان از سهولت انجام یک تکلیف گرفته تا لذت‌بردن از یک سرگرمی، در اولویت قرار می‌دهند. امروزه روش‌های سنتی به‌طور فزاینده‌ای مورد سؤال قرار می‌گیرند، به این معنی که اگر افراد متفاوت هستند، چگونه می‌توان انتظار نتایج یکسانی را بدون تغییر فرمول تدریس داشت؟ به‌این‌ترتیب آموزش شخصی، دانش‌آموز را به قهرمان داستان خود تبدیل می‌کند. البته مدارس حمایت‌های لازم را انجام می‌دهد، اما این دانش‌آموز است که باید مسیر تحصیلی خود را هدایت کند و روال خود را سامان دهد.

تاریخ و توسعه

اگرچه ایده شخصی‌سازی آموزش جدید نیست، اما اجرای آن به‌طور درخور توجهی با پیشرفت‌های تکنولوژی تسهیل شده است. از اولین معلمان خصوصی تا پلتفرم‌های مدرن یادگیری آنلاین، مفهوم تطبیق آموزش با نیازهای فردی به طرز چشمگیری تکامل یافته است. خاستگاه آموزش شخصی به یونان باستان برمی‌گردد؛ جایی که فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون به گروه‌های کوچکی از دانش‌آموزان آموزش می‌دادند و روش‌شناسی خود را با نیازهای فردی تطبیق می‌دادند. در قرن بیستم، مربیانی مانند ماریا مونته سوری و ژان پیاژه روش‌های آموزشی را معرفی کردند که بر اهمیت تطبیق آموزش با رشد و سرعت یادگیری هر کودک تأکید داشتند. با ظهور رایانه‌های شخصی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، اولین برنامه‌های نرم‌افزار آموزشی پدید آمدند که به دانش‌آموزان اجازه می‌داد تا با سرعت خودشان یاد بگیرند. گسترش اینترنت در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ دسترسی به حجم وسیعی از منابع آموزشی آنلاین را تسهیل کرد و آغاز عصر آموزش الکترونیکی بود. در سطح جهانی، آموزش شخصی‌سازی‌شده در مناطق مختلف در حال گسترش است و هرکدام رویکردها و ابزارهایی را اتخاذ می‌کنند که مناسب زمینه‌های خاص خود هستند. در ایالات متحده آمریکا بسیاری از مدارس در حال اجرای مدل‌های یادگیری شخصی هستند که به واسطه سیاست‌های دولتی و بودجه اختصاصی پشتیبانی می‌شوند. تحقیقات حاکی از بهبود درخور‌ توجه عملکرد تحصیلی و رضایت دانش‌آموزان است. در اروپا، کشورهایی مانند استونی و فنلاند پیشرو هستند و فناوری را عمیقا در سیستم‌های آموزشی خود ادغام می‌کنند و از مدل‌های ترکیبی بهره می‌گیرند که آموزش شخصی‌سازی‌شده را با روش‌های تدریس سنتی ترکیب می‌کنند. کشورهایی مانند بریتانیا، آلمان و فرانسه هم در اتخاذ استراتژی‌های یادگیری شخصی برای پاسخ‌گویی به جامعه دانش‌آموزی و بهبود نتایج آموزشی پیشگام هستند. در آسیا نیز در کشورهایی مانند سنگاپور و ژاپن، آموزش شخصی‌سازی‌شده در مقیاس وسیع با استفاده از فناوری‌های پیشرفته و رویکردهای نوآورانه اجرا می‌شود.

نحوه عملکرد یادگیری شخصی

مدارسی که از یادگیری شخصی استفاده می‌کنند، ممکن است متفاوت به نظر برسند. در اینجا به مدل‌هایی اشاره می‌کنیم که به‌طور گسترده‌ در مدارس بسیاری از کشورها استفاده می‌شود. هر یک از این مدل‌ها انتظارات بالایی را برای همه دانش‌آموزان ایجاد می‌کند و یادگیری را با استانداردهای دقیق تراز می‌کند:

  مدارسی که از پروفایل دانش‌آموزی استفاده می‌کنند، سوابق به‌روزی را حفظ می‌کنند که درک عمیقی از نقاط قوت، نیازها، انگیزه‌ها، پیشرفت و اهداف هر دانش‌آموز ارائه می‌دهد. این پروفایل‌ها بسیار بیشتر از کارنامه استاندارد به‌روز می‌شوند. علاوه‌براین، این به‌روزرسانی‌های دقیق به معلمان کمک می‌کند تا تصمیماتی بگیرند که تأثیر مثبتی بر یادگیری دانش‌آموزان دارد. پروفایل به دانش‌آموز کمک می‌کند تا پیشرفت خود را دنبال کند. همچنین پروفایل به معلم، دانش‌آموز و در بسیاری از مدارس به والدین کمک می‌کند تا بدانند قبل از مواجه‌شدن دانش‌آموز با شکست یا عدم پیشرفت، نیاز به تغییر روش یا اهداف یادگیری دارند یا خیر.

 مدارسی که از مسیرهای یادگیری شخصی استفاده می‌کنند، به هر دانش‌آموز کمک می‌کنند تا فرایند یادگیری خود را به گونه‌ای که به پیشرفت، انگیزه‌ها و اهداف آنها پاسخ می‌دهد یا تطبیق می‌دهد، فردی کند. به‌عنوان مثال یک مدرسه می‌تواند برنامه‌ای را براساس به‌روزرسانی‌های هفتگی درباره پیشرفت تحصیلی و علایق دانش‌آموز ایجاد کند. برنامه هر دانش‌آموز منحصربه‌فرد است، اما احتمالا شامل چندین روش یادگیری است. این ترکیب ممکن است شامل یادگیری مبتنی بر کار گروهی با هم‌سالان، کار انفرادی بر روی مهارت‌های خاص یا وظایف پیچیده و تدریس خصوصی با معلم باشد. یک مسیر یادگیری شخصی به دانش‌آموز اجازه می‌دهد تا بر روی مهارت‌های مختلف و با سرعت‌های مختلف کار کند. با این حال، این بدان معنا نیست که مدرسه به شما اجازه می‌دهد در هر موضوعی عقب بیفتید. معلمان به دقت بر هر دانش‌آموز نظارت می‌کنند و در صورت لزوم حمایت بیشتری می‌کنند.

 مدارسی که از محیط‌های یادگیری انعطاف‌پذیر استفاده می‌کنند، محیطی را که دانش‌آموز در آن یاد می‌گیرد، بر‌اساس بهترین روش یادگیری، تنظیم می‌کنند. این شامل مواردی مانند ظاهر فیزیکی کلاس، نحوه ساختار روز مدرسه و نحوه تعیین معلمان می‌شود. برای مثال، مدارس می‌توانند به دنبال راه‌هایی باشند تا معلمان بتوانند زمان بیشتری را برای آموزش گروهی کوچک‌تر داشته باشند. طراحی مجدد نحوه استفاده معلمان از فضا، زمان و منابع در کلاس آسان نیست، اما این نوع «تفکر طراحی» می‌تواند نیازهای دانش‌آموز را برای تغییر شکل محیط یادگیری آسان‌تر کند.

 مدارسی که از پیشرفت مبتنی بر شایستگی استفاده می‌کنند، به‌طور مستمر دانش‌آموزان را ارزیابی می‌کنند تا پیشرفت آنها را به سمت اهداف خاص زیر نظر بگیرند. این سیستم مشخص می‌کند که دانش‌آموزان باید به چه چیزهایی تسلط داشته باشند. این شایستگی‌ها شامل مهارت‌های خاص، دانش و تمایل به توسعه انعطاف‌پذیری یا داشتن ذهنیت توسعه‌یافته است. به دانش‌آموزان گزینه‌هایی برای چگونگی و زمان نشان‌دادن دانش خود، داده می‌شود. برای مثال، یک دانش‌آموز ممکن است با یک معلم کار کند تا مهارت‌های ریاضی خاصی را در یک دوره کارآموزی در یک شرکت تجاری نشان دهد. دانش‌آموز می‌تواند هم‌زمان روی چندین مهارت کار کند. وقتی به یکی از آنها تسلط پیدا کرد، به سراغ بعدی برود و پشتیبانی یا خدماتی را که برای تسلط بر آن مهارت‌ها نیاز دارد، دریافت کند. تأکید بر قبولی یا مردودشدن در امتحان نیست، بلکه بر یادگیری مستمر و داشتن فرصت‌های فراوان برای نشان‌دادن دانش خود است. در محیطی که به نفع یادگیری شخصی است، یادگیری بر نیازها، نقاط قوت و آرزوهای هر دانش‌آموز متمرکز می‌شود. دانش‌آموزان نقش فعال فزاینده‌ای در طراحی مسیر آموزشی خود ایفا می‌کنند و مسئول موفقیت خود هستند. آنها به عنوان شرکت‌کنندگان فعال در یادگیری خود، با مربیان آموزشی برای درک نتایج یادگیری کار می‌کنند. آنها سؤالاتی را از این نتایج یادگیری طرح می‌کنند، روشن می‌کنند که چه چیزی اندازه‌گیری می‌شود و چگونه اندازه‌گیری می‌شود‌ و یک برنامه یادگیری ایجاد می‌کنند که به آنها امکان می‌دهد به نتیجه مطلوب دست یابند. یادگیری مبتنی بر پرسش، رویکردی است که تحقیق، خلق ایده و مشاهده را ترویج می‌کند. این فرایند معمولا شامل پرس‌وجوهایی با پایان باز است که هدف آنها پاسخ به یک سؤال بزرگ یا حل یک مسئله است. این تحقیقات از دانش‌آموزان می‌خواهد که یاد بگیرند چگونه سؤالات را بسط دهند، اطلاعات را جست‌وجو کنند و راه‌حل‌های ممکن را شناسایی کنند. یادگیری شخصی و مبتنی بر تحقیق، رویکردی است که دانش‌آموزان را تشویق می‌کند تا در تفکر عمیق‌تر مشارکت کنند و مهارت‌های مورد نیاز برای موفقیت در یادگیری و زندگی را توسعه دهند. فراهم‌کردن یک محیط آموزشی دانش‌آموزمحور، جایی که هر یادگیرنده می‌تواند یاد بگیرد مسئول یادگیری خود شود، مرزهای لازم را فراهم می‌کند و در عین حال برای نوآوری و ایده‌های جدید باز است. جایی که هر یادگیرنده می‌تواند در مورد یادگیری خود تأمل کند و مهارت‌های مورد نیاز برای انتقال آن یادگیری به زندگی روزمره خود را توسعه دهد. دانش‌آموزان با ایده‌های بزرگ شروع می‌کنند و از طریق پروژه‌های عملی یاد می‌گیرند. به این ترتیب آنها را به درک عمیقی از موضوع سوق می‌دهد که بعد می‌توانند در دنیای واقعی اعمال کنند. این رویکرد، دانش‌آموزان را درگیر می‌کند تا پرسش‌ها را فرموله کنند، به دنبال پاسخ باشند، درک جدید ایجاد کنند، یادگیری خود را به دیگران منتقل کنند و در عین حال مهارت‌های تفکر انتقادی، همکاری، ارتباط، استدلال، ترکیب و انعطاف‌پذیری را توسعه می‌دهد. یادگیری شخصی و مبتنی بر تحقیق دانش‌آموزان را درگیر می‌کند و از آنجا که این رویکرد، فرهنگی را ایجاد می‌کند که در آن شکست، بخش جدایی‌ناپذیر از فرایند یادگیری است، دانش‌آموزان می‌آموزند که ریسک کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که این رویکرد باعث افزایش خلاقیت، استقلال و مهارت‌های حل مسئله در دانش‌آموزان و توسعه نوآوری و تخیل می‌شود. دانش‌آموزان نسبت به یادگیری خود مسئولیت‌پذیرتر می‌شوند. همچنین یاد می‌گیرند که چگونه یاد بگیرند و به اعضای فعال یک جامعه یادگیری تبدیل شوند که بر نقاط قوت فردی تأکید دارد.

پتانسیل یادگیری شخصی

حوزه آموزش در توسعه محافظه‌کار است و داده‌ها نشان می‌دهد که نیاز به نوآوری سریع و کامل دارد. اینکه چرا فوریت در طراحی مجدد آموزش احساس می‌شود، پاسخ در دنیای به سرعت در حال تغییر نهفته است. در دنیای امروزی که اطلاعات در دستان ماست و پیشرفت‌های فناوری با سرعتی سرسام‌آور اتفاق می‌افتد، فرزندان ما به آموزش‌هایی نیاز دارند که آنها را به مهارت‌ها و طرز فکری مجهز کند تا در یک چشم‌انداز پیچیده و همیشه در حال تغییر رشد کنند. آنها باید متفکر انتقادی، حل‌کننده مشکل و یادگیرنده مادام‌العمر باشند. یادگیری شخصی، با تأکید بر حمایت فردی و سرعت انعطاف‌پذیر، برای رویارویی با این چالش‌ها کاملا مناسب است. هم‌گرایی فناوری و تغییر در آموزش به سمت یادگیری شخصی و مبتنی بر شایستگی فقط یک گرایش آموزشی نیست؛ این یک انقلاب است، یک فراخوان برای اقدام است، یک ضرورت برای طراحی مجدد آموزش است. هر کودکی سزاوار آموزشی است که منحصربه‌فرد بودنش را بشناسد و او را با مهارت‌ها و دانشی که برای موفقیت در دنیای به سرعت در حال تحول نیاز دارد، مجهز کند. یادگیری شخصی هنوز به‌طور گسترده در مدارس مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و بسیاری از جنبه‌ها نیاز به بررسی دارند. اما این رویکرد، این پتانسیل را دارد که به کاهش انگ آموزش ویژه کمک کند و نیازهای کودکانی را که تفاوت‌های یادگیری و فکری دارند، بهتر برآورده کند. برنامه آموزش فردی (IEP) و یادگیری شخصی (PL) با هم می‌توانند از دانش‌آموز پشتیبانی کنند تا روی کاستی‌های خود کار کند و مسیری متناسب با علایق آنها را در بر بگیرد و به آنها کمک می‌کند تا مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرند. یادگیری شخصی پتانسیل بالایی دارد، اما خطراتی نیز دارد. ممکن است معلمان آموزش کافی نداشته باشند تا این روش را برای همه دانش‌آموزان در دسترس قرار دهند. آنها ممکن است ندانند چگونه از دانش‌آموزانی که مشکلات عملکرد اجرائی دارند، حمایت کنند. آنها ممکن است ندانند که چگونه شایستگی‌ها را ردیابی کنند یا سوابق دانش‌آموز را تجزیه و تحلیل کنند. نکته حائز اهمیت این است که وقتی مدرسه‌ای شروع به استفاده از یادگیری شخصی می‌کند، مطمئن شوید معلمان برای رفع نیازهای فرزند شما آموزش دیده باشند.

مزایا و معایب یادگیری شخصی

‌ مزایای یادگیری شخصی به وضوح بیشتر از معایب آن است. دانش‌آموزانی که از دوره دبیرستان در یک محیط یادگیری شخصی بودند، یعنی موقعیتی که در آن به تمرین مهارت‌های تفکر انتقادی و خلاقیت نیاز دارند، برای مدیریت یک شغل مجهزتر هستند؛ زیرا تمرکز بیشتری دارند و می‌توانند به طور مستقل کار کنند. اگرچه ایجاد یک محیط یادگیری شخصی در یک مدرسه می‌تواند گران باشد، اما در نهایت دانش‌آموزان سود خواهند برد و برای بازار کار، آمادگی بهتری خواهند داشت. یادگیری شخصی مفهوم جدیدی در دنیای آموزش نیست. در 40 سال گذشته برای دانش‌آموزانی که نیازهای یادگیری خاصی دارند، استفاده شده است. با این حال، انتقال این مفهوم به دنیای آموزش عمومی چیزی است که معلمان و مدیران مدارس اکنون شروع به بررسی آن کرده‌اند زیرا اگر برای دانش‌آموزان استثنائی به خوبی کار کند، باید برای همه دانش‌آموزان خوب عمل کند. مطمئنا به نظر می‌رسد که بتوانیم روشی را که دانش‌آموزان یاد می‌گیرند مطابق با نیازهای آموزشی آنها سفارشی کنیم و این مزیت بزرگی است که همه مدارس باید از آن استقبال کنند. با این حال، معایب یادگیری شخصی مانند معلمان آموزش عمومی که توسط برنامه‌های آموزشی پیش از خدمت خود برای به‌کارگیری این استراتژی آموزشی در کلاس‌های درس آموزش نمی‌بینند نیز وجود دارند. بنابراین، مانند هر برنامه آموزشی یا استراتژی آموزشی، به‌کارگیری یادگیری شخصی دارای نکات مثبت و منفی است که هر دو در اینجا مورد بحث قرار می‌گیرند. همه برای یادگیری انگیزه دارند، اما همه افراد علایق متفاوتی دارند که یا الهام‌بخش یا مانع تلاش‌های یادگیری آنها می‌شود. کسی که به یک موضوع خاص علاقه دارد بسیار مشتاق است که چیز جدیدی در مورد آن بیاموزد. کسی که هیچ علاقه‌ای به موضوعی ندارد، مجبور نیست در مورد آن بیاموزد. به طور خلاصه، هر کس زمانی بهتر یاد می‌گیرد که بتواند روی موضوعی تمرکز کند که مورد علاقه‌اش است. دانش‌آموزان در دنیای امروز هیچ تفاوتی با هم ندارند. آنها می‌خواهند یاد بگیرند و مشتاق انجام این کار هستند، اما فقط در صورتی که چیزی که یاد می‌گیرند چیزی باشد که به آن علاقه دارند یا چیزی باشد که تشخیص دهند می‌توانند در آینده از آن استفاده کنند. در نتیجه، زمانی که یک مدرسه از یادگیری شخصی استقبال می‌کند، ظرفیت مشارکت دانش‌آموزان افزایش می‌یابد. یادگیری شخصی الهام‌بخش بوده و انگیزه دانش‌آموزان برای تمایل به یادگیری بیشتر می‌شود. حتی برخی از دانش‌آموزان به‌خصوص آن دسته از دانش‌آموزانی که ممکن است در آستانه انصراف از تحصیل بوده‌اند، این تمایل را القا کنند که بخواهند دوباره درس بخوانند. بدون این میل، دانش‌آموزان مدرسه را فقط چیزی می‌دانند که باید انجام دهند تا چیزی که از انجام آن لذت می‌برند. یادگیری شخصی می‌تواند به مدارس کمک کند تا با استفاده از این دیدگاه به دانش‌آموزان خود کمک کنند. یادگیری شخصی مانند هر استراتژی، دارای مزایا و معایبی است. از جمله مزایای اصلی اتخاذ آموزش شخصی‌شده با توجه به افراد، عملکرد بالاتر دانش‌آموزان، ارضای نیازهای هر دانش‌آموز، توسعه مهارت‌های جدید، کاهش نرخ ترک تحصیل، ارتباط بهتر بین مدرسه، معلمان و دانش‌آموزان و اینکه دانش‌آموزان متعهدتر به فرایند آموزشی، انگیزه بیشتری دارند، بیشتر درگیر یادگیری خود هستند و مسئولیت یادگیری خود را برعهده می‌گیرند. یادگیری شخصی هم از نظر زمان و هم از نظر مکان انعطاف‌پذیر است. به دانش‌آموزان امکان می‌دهد مطابق با سلیقه خود یاد بگیرند. فشار رقابتی را کاهش می‌دهد و تکرار آسان را امکان‌پذیر می‌کند. یادگیری شخصی کاوش و خلاقیت را تشویق می‌کند. به دانش‌آموزان اجازه داده می‌شود موضوعات و پروژه‌هایی را انتخاب کنند که به آن علاقه‌مندند و یادگیری را برای آنها مرتبط‌تر و معنادارتر می‌کند. دانش‌آموزان با تمرکز بر آنچه از آن لذت می‌برند، انگیزه بیشتری برای یادگیری پیدا می‌کنند و می‌توانند خلاقیت و مهارت‌های حل مسئله را توسعه دهند. یادگیری شخصی مهارت‌هایی را پرورش می‌دهد که برای موفقیت در دنیای واقعی مهم هستند مانند: تصمیم‌گیری، مسئولیت‌پذیری و حل مسئله. علاوه بر این، با اجازه‌دادن به دانش‌آموزان برای کشف علایق و توسعه مهارت‌های خلاقانه، آنها را برای مشاغلی آماده می‌کند که انتظار می‌رود در آینده تقاضای چشمگیری خواهند داشت‌.

و اما معایب یادگیری شخصی: یک عیب عمده این است که برنامه‌ریزی برای بسیاری از دانش‌آموزان می‌تواند بسیار زمان‌بر باشد چراکه یادگیری شخصی نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد برای اطمینان از اینکه هر دانش‌آموز حمایت مناسب را دریافت می‌کند و اهداف یادگیری برآورده می‌شود. معلمان باید زمان زیادی را صرف برنامه‌ریزی دروس فردی و نظارت بر پیشرفت هر دانش‌آموز کنند.

اگر معلمان به درستی برنامه‌ریزی نکنند، ممکن است در یادگیری بین دانش‌آموزان ناهماهنگی ایجاد شود. یادگیری شخصی ممکن است به منابع اضافی مانند کارکنان اضافی و فناوری پیشرفته نیاز داشته باشد. معلمان باید مهارت‌های ویژه‌ای برای تطبیق‌دادن آموزش با نیازهای فردی هر دانش‌آموز داشته باشند. برای مدارس با منابع محدود، این می‌تواند مانع مهمی برای اجرای مؤثر یادگیری شخصی باشد. یادگیری شخصی مستلزم نظارت بیشتر برای اطمینان از پیشرفت دانش‌آموزان و شناسایی و حل مسائل یادگیری است. معلمان باید بتوانند پیشرفت هر دانش‌آموز را زیر نظر داشته باشند و به‌طور منظم بازخورد ارائه دهند. این می‌تواند برای معلمانی که تعداد زیادی دانش‌آموز دارند چالش‌برانگیز باشد و شاید برای دانش‌آموزانی که به آموزش سنتی عادت کرده‌اند دشوار باشد. شاگردان ممکن است به داشتن ساختار در یادگیری خود عادت داشته باشند و آزادی انتخاب را بسیار زیاد بدانند. آنها ممکن است برای سازگاری با یادگیری شخصی به زمان بیشتری نیاز داشته باشند. همچنین ممکن است روی وظایف مختلف و با سرعت‌های متفاوت کار کنند‌ که ارزیابی عینی را مشکل می‌کند. علاوه بر آن، ارزیابی اینکه آیا دانش‌آموزان به اهداف یادگیری یکسانی دست می‌یابند، می‌تواند سخت باشد. لذا قبل از اجرای این نوع آموزش، باید مزایا و معایب یادگیری شخصی به دقت مورد توجه قرار گیرد. اگر به درستی استفاده شود، یادگیری شخصی می‌تواند ابزار قدرتمندی برای تقویت انگیزه دانش‌آموزان و آماده‌سازی آنها برای موفقیت در دنیای واقعی باشد. با‌این‌حال، برنامه‌ریزی دقیق و منابع اضافی برای اجرای مؤثر یادگیری شخصی ضروری است.

 فناوری و شخصی‌سازی

اکنون که می‌دانید شخصی‌سازی چگونه کار می‌کند و اهمیت آن در آموزش چیست، ارزش دارد که ارتباط فناوری را برای رایج‌کردن این مفهوم تقویت کنید. چند سالی هست که مؤسسات آموزشی و کارشناسان ایرادات الگوهای سنتی را آشکار کرده‌اند. با‌این‌حال، با همه‌گیری کرونا بود که این تفاوت‌ها آشکارتر شد. علاوه بر نیاز به ساخت روش‌های مختلف متناسب با واقعیت هر دانش‌آموز، فناوری به یک بازوی آموزشی اساسی تبدیل شده است که همه دانش‌آموزان و معلمان را در سراسر جهان به هم متصل می‌کند‌. امروزه ارزش ابزارهای دیجیتال شناخته شده است. ممنوع‌کردن اینترنت، تلفن همراه و سایر دستگاه‌های دیجیتال در کلاس‌های درس ضروری نیست، بلکه از آنها می‌توانید به‌عنوان یک منبع مکمل و جذاب استفاده کنید. هوش مصنوعی صنایع را با سرعتی باورنکردنی متحول می‌کند، آموزش نیز از این قاعده مستثنا نیست. همان‌طور که هوش مصنوعی به تغییر شکل زمینه‌هایی مختلف ادامه می‌دهد، در کلاس درس نیز موج ایجاد می‌کند. بسیاری از مدارس دنیا اکنون از هوش مصنوعی برای شخصی‌سازی یادگیری استفاده ‌و تضمین می‌کنند که دانش‌آموزان تجربیات متناسب با نیازهای فردی خود را دریافت می‌کنند. فراتر از آن، ابزارهایی مانند مربیان مبتنی بر هوش مصنوعی، ربات‌های چت‌ و سیستم‌های نمره‌دهی خودکار‌ و خودکارسازی وظایفی مانند ارزیابی و برنامه‌ریزی دروس، به کاهش بار سنگین معلمان کمک می‌کنند. این فناوری، آموزش را در دسترس‌‌ و موانع را برای دانش‌آموزان با توانایی‌ها یا پیشینه‌های مختلف از بین می‌برد. به‌طور کلی، هوش مصنوعی قول می‌دهد یادگیری را برای همه جذاب‌تر، کارآمدتر و فراگیرتر کند.

چالش‌های امروز آموزش و پرورش

در طول سال‌ها، سیستم آموزشی با چالش‌های بزرگی مواجه است که هیچ‌کس در گذشته تصور نمی‌کرد. روش‌های یادگیری سنتی اغلب از یک رویکرد یک‌اندازه برای همه پیروی می‌کنند‌ که نمی‌تواند نیازهای منحصر‌به‌فرد دانش‌آموزان را برطرف کند. تفاوت در سن، جنسیت، پیشینه خانوادگی و قومیت -به دلیل استاندارد‌بودن- مورد توجه قرار نمی‌گیرد. علاوه بر این، هر دانش‌آموزی به‌طور متفاوتی یاد می‌گیرد؛ برخی از آنها سریع یاد می‌گیرند، در حالی که برخی دیگر زمان بیشتری می‌گیرند. استانداردسازی این تفاوت‌ها را نادیده می‌گیرد و رشد فردی و خلاقیت را در کلاس درس محدود می‌کند. معلمان اغلب در حین انجام برنامه‌ریزی درسی، نمره‌دهی و وظایف اداری با حجم کاری سنگین، دستمزد کم و منابع محدود مواجه می‌شوند. این باعث می‌شود که زمان کمتری برای تمرکز بر نیازهای دانش‌آموز یا روش‌های تدریس خلاقانه داشته باشند. در نتیجه، دانش‌آموزان ممکن است توجه یا حمایتی را که واقعا برای موفقیت نیاز دارند دریافت نکنند. بسیاری از مدارس فاقد بودجه لازم برای تأمین منابع ضروری مانند وسایل مدرن، معلمان واجد شرایط و امکانات به‌روز هستند. بدون اینها، دانش‌آموزان فرصت‌های یادگیری مهم و فراگیر را از دست می‌دهند. این کمبود همچنین مدارس را از ارائه سواد دیجیتال و مهارت‌های ضروری قرن ۲۱ باز‌می‌دارد و چشم‌انداز آینده را محدود می‌کند. بسیاری از دانش‌آموزان، به‌ویژه آنهایی که از قشر محروم هستند اغلب با موانع درخور توجهی برای آموزش باکیفیت مواجه هستند‌. چالش‌هایی مانند فقر، ناتوانی و انزوای جغرافیایی، دسترسی آنها را به پشتیبانی تخصصی و شخصی محدود می‌کند. در داخل مدارس، تعصبات و کلیشه‌ها فرصت‌های نابرابر ایجاد می‌کنند و در نتیجه نتایج و انتظارات کمتری را برای این دانش‌آموزان به همراه دارند. حال هوش مصنوعی چگونه این چالش‌ها را حل می‌کند؟ در تلاش برای مهار برخی از چالش‌های فوق، هوش مصنوعی راه‌حل‌های پیشگامانه‌ای ارائه کرده است که آینده آموزش را متحول می‌کند که در ادامه به برخی از آنها می‌پردازیم.

کاربرد هوش مصنوعی در آموزش

  یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های آموزش، درگیر نگه‌داشتن دانش‌آموزان در فرایند یادگیری است. پلتفرم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی داده‌های عملکرد دانش‌آموز و سبک‌های یادگیری را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا مسیرهای یادگیری، منابع و فعالیت‌های شخصی‌سازی‌شده را سفارشی کنند. هوش مصنوعی با درک نقاط قوت و ضعف فردی، درس‌ها و واحدهای متناسبی را پیشنهاد می‌کند که دانش‌آموزان را درگیر خود نگه می‌دارد. تجارب یادگیری سفارشی‌شده هوش مصنوعی با ایجاد مسیرهای یادگیری شخصی‌شده متناسب با علایق و توانایی‌های هر دانش‌آموز، تعامل دانش‌آموز را افزایش می‌دهد. وقتی دانش‌آموزان درس‌هایی دریافت می‌کنند که با سبک‌های یادگیری آنها مطابقت دارد، با‌انگیزه‌تر می‌شوند. این رویکرد تضمین می‌کند که هر یادگیرنده چالش مناسب را دریافت می‌کند و با سرعت خودش پیشرفت می‌کند. در نتیجه، دانش‌آموزان حمایت مؤثرتر و متمرکزتری دریافت می‌کنند که نتایج و تجربه کلی یادگیری را بهبود می‌بخشد.

  ربات‌های چت مبتنی بر هوش مصنوعی مانند سیستم‌های آموزشی هوشمند (ITS) به‌عنوان دستیار مجازی برای دانش‌آموزان عمل می‌کنند و هر زمان که نیاز باشد، پشتیبانی فوری ارائه می‌کنند. آنها به سؤالات پاسخ داده و توضیحاتی ارائه می‌دهند، در تکالیف کمک می‌کنند و یادگیری را قابل دسترس می‌کنند. با حضور ۲۴‌ساعته، این ربات‌های چت می‌توانند در هر زمانی با دانش‌آموزان ارتباط برقرار کنند، شکاف‌ها را پر کرده و فراتر از ساعات کلاس درس سنتی ادامه دهند. این بازخورد فوری، درک را افزایش می‌دهد و یادگیری خودراهبر را ترویج می‌کند، دانش‌آموزان را تشویق می‌کند تا فعالانه با وسایل آموزشی تعامل داشته باشند و بدون تردید از آن استفاده کنند.

 اتوماسیون وظایف شاید یکی از برجسته‌ترین کاربردهای هوش مصنوعی در بخش آموزش باشد. هوش مصنوعی به‌عنوان یک متحد ارزشمند برای معلمان عمل می‌کند و به آنها کمک می‌کند تا حجم کاری خود را به‌طور مؤثرتری مدیریت کنند. فناوری هوش مصنوعی وظایف تکراری مانند نمره‌دهی و ارزیابی را خودکار می‌کند و به مربیان این امکان را می‌دهد تا تمرکز بیشتری بر آموزش و حمایت از دانش‌آموزان خود داشته باشند. دانش‌آموزان در زمان واقعی بازخورد دریافت می‌کنند و به آنها کمک می‌کند اشتباهات خود را درک کنند و سریع‌تر یاد بگیرند. علاوه بر این، نمره‌دهی دستی نیز برای تفسیر و سوگیری انسانی در طیفی از عوامل باز است، اما نمره‌دهی خودکار این سوگیری را کاهش می‌دهد و تضمین می‌کند که هر دانش‌آموز به‌طور منصفانه بر اساس عملکرد و دانش واقعی قضاوت می‌شود.

 هوش مصنوعی با از بین بردن موانعی که مانع یادگیری می‌شود، دسترسی به آموزش را افزایش می‌دهد. ابزارهایی مانند جیتسی (Jitsi) امکان تماس‌های صوتی و تصویری یکپارچه را فراهم می‌کنند و بلافاصله امکان برقراری ارتباط را فراهم می‌کنند. علاوه بر این، فناوری گفتار به متن به دانش‌آموزان معلول کمک می‌کند تا فعالانه در کلاس شرکت کنند. هوش مصنوعی همچنین ترجمه‌ها و زیرنویس‌های فوری را ارائه می‌کند و تضمین می‌کند که تفاوت‌های زبانی یادگیری را محدود نمی‌کند. به‌‌طور کلی، هوش مصنوعی تجربیات آموزشی فراگیرتر و جذاب‌تری را برای همه ایجاد می‌کند.

 هوش مصنوعی مقادیر زیادی از داده‌های آموزشی را تجزیه و تحلیل می‌کند تا بینش‌های مبتنی بر داده‌ها را در مورد عملکرد و رفتار دانش‌آموزان به معلمان ارائه دهد. این کمک می‌کند تا زمینه‌هایی که دانش‌آموزان ممکن است با مشکل مواجه شوند یا در آنها برتری داشته باشند، شناسایی شود و به معلمان این امکان را می‌دهد تا استراتژی‌های تدریس خود را تنظیم کنند. هوش مصنوعی همچنین می‌تواند نشانه‌های اولیه عقب‌افتادگی دانش‌آموزان را تشخیص دهد و مداخله و پشتیبانی به‌موقع را امکان‌پذیر می‌کند. با ارائه بازخورد دقیق، هوش مصنوعی تضمین می‌کند که هم مربیان و هم دانش‌آموزان می‌توانند بر بهبود نتایج یادگیری و کشف نقاط قوت پنهان، تمرکز کنند.

 آینده هوش مصنوعی در آموزش

در اینجا اشاره‌ای داریم به برخی از روندهای فناوری آموزش که در آینده نزدیک، چشم‌به‌راه آن هستیم: تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده در آموزش به همراه تجزیه و تحلیل الگوهای رفتاری، یادگیری را متحول می‌کند تا مشخص کند در کجا دانش‌آموزان نه‌‌تنها چالش‌های تحصیلی بلکه نیازهای عاطفی و اجتماعی دارند. این مداخله به‌موقع‌ که با بینش‌های مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه می‌شود، تضمین می‌کند که هر دانش‌آموزی از پشتیبانی فعال برخوردار می‌شود. چه از طریق کمک شخصی، یا به مدد دستیاران مجازی فراتر از ساعات کلاس درس‌ و حتی مربیگری در زمینه مهارت‌های نرم برای افزایش نتایج یادگیری و هم رفاه عاطفی، هنگامی که پتانسیل منحصر‌به‌فرد هر دانش‌آموز را پرورش می‌دهد. درک برخی از موضوعات، به‌ویژه موضوعات STEM، برای دانش‌آموزان چالش‌برانگیز است، به‌خصوص اگر با مفاهیم انتزاعی دست و پنجه نرم کنند. بنابراین، هوش مصنوعی از فناوری‌های فراگیر مانند واقعیت مجازی (VR) استفاده می‌کند تا با درگیر‌کردن دانش‌آموزان در محیط‌های تعاملی و مجازی که تجربیات دنیای واقعی را تکرار می‌کنند، آموزش را متحول کند. این کلاس‌ها به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد تا مکان‌های تاریخی را کاوش کنند، آزمایش‌های مجازی انجام دهند یا در موضوعات پیچیده غوطه‌ور شوند و درس‌ها را جذاب‌تر و خاطره‌انگیزتر کنند. این رویکرد عملی، شکاف بین تئوری و عمل را پر می‌کند و درک را بهبود می‌بخشد. پلتفرم‌های یادگیری مادام‌العمر مبتنی بر هوش مصنوعی در حال تغییر شکل آموزش با ارائه توسعه مداوم مهارت هستند. این پلتفرم‌ها با نیازهای یادگیری فردی سازگار می‌شوند و دوره‌های شخصی‌سازی‌شده را برای ارتقای مهارت و مهارت مجدد ارائه می‌دهند. با تکامل آموزش، فراگیران می‌توانند به راحتی به دانش مرتبط دسترسی داشته باشند و آنها را با فناوری‌های نوظهور و نیازهای یادگیری به‌روز نگه دارند. این رویکرد آموزش مستمر‌ تضمین می‌کند که افراد در رقابت باقی بمانند و بتوانند نقش‌های جدید را ایفا کنند.

سخن پایانی

عصر شخصی‌سازی نشان‌دهنده یک تحول مهم در زمینه آموزشی است که یادگیری را بر نیازها و توانایی‌های فردی هر دانش‌آموز متمرکز می‌کند. با پشتیبانی از فناوری‌های پیشرفته و روش‌های نوآورانه می‌توان محیط‌های یادگیری را ایجاد کرد که پتانسیل هر دانش‌آموز را به حداکثر برساند و آنها را برای رویارویی با چالش‌های قرن بیست‌و‌یکم آماده کند. پذیرش آموزش شخصی مستلزم تعهد مستمر به بهبود زیرساخت‌های فناوری، آموزش معلمان و اجرای سیاست‌های آموزشی فراگیر است.