کمتر نابرابر: استدلالهایی تجربی برای تأکید بر اهمیت آموزش پیش از دبستان
برابری فرصتها یکی از ارکان توسعه پایدار است و دسترسی به این مهم یکی از اهداف اصلی نظامهای آموزشی به شمار میرود. با این وجود، این ایده که نظام آموزشی میتواند به ایجاد فرصتهای برابر کمک کند، دهههاست با نقدهای جدی همراه بوده است. یکی از مهمترین نقدها به سیستم آموزشی را بوردیو مطرح کرده است.
سمانه گلاب-دکترای اقتصاد و فعال مدنی: برابری فرصتها یکی از ارکان توسعه پایدار است و دسترسی به این مهم یکی از اهداف اصلی نظامهای آموزشی به شمار میرود. با این وجود، این ایده که نظام آموزشی میتواند به ایجاد فرصتهای برابر کمک کند، دهههاست با نقدهای جدی همراه بوده است. یکی از مهمترین نقدها به سیستم آموزشی را بوردیو مطرح کرده است.
آنچه بوردیو در نقد خود به نظام آموزشی بر آن تکیه دارد، تفاوت بین سرمایههای اولیه کودکان (سرمایه فرهنگی بهطور خاص) درون خانواده یا محیط اجتماعی خارج از مدرسه است که میتواند حتی در شرایط یکسان آموزشی نیز خروجیهای بسیار نابرابر ایجاد کند. به این معنا که کودکانی با سرمایههای اولیه بالاتر، دریافتی بیشتری نیز از نظام آموزشی دارند. هرچند نقد بوردیو به سیستم آموزشی میتواند از جنبههای مختلف مورد بررسی و چالش باشد (کمتوجهی به نابرابریهای اقتصادی، ساختاری و جنسیتی)، اما میتوان یک نتیجه اولیه را نیز از آن داشت: هرقدر که نظام آموزشی بتواند پیامدهای این نابرابریهای بیرونی را کاهش دهد، میتواند ابزار مؤثرتری در کاهش نابرابریهای بعدی باشد.
آموزش پیش از دبستان از همین منظر میتواند مورد توجه باشد. با توجه به اینکه این آموزشها در سنی ارائه میشوند که سن طلایی رشد به حساب میآید، اثرات مهم و پایداری بر یادگیری کودکان دارند. از طرف دیگر، با این فرض که دسترسی برابر به آموزشهای پیش از دبستان وجود داشته باشد، میتوان امیدوار بود کمبودهای محیطی درون خانواده تا حدی جبران شده و دسترسی به منابع آموزشی برای کودکان برابرتر شود.
دادههای آماری نیز تا حدی این یافتهها را تأیید میکنند. بر اساس دادههای یونسیف از مطالعه 48 کشور با سطح درآمدی متفاوت که در سالهای 2010 تا 2015 به دست آمده است، مشخص میشود آموزشهای پیش از دبستان میتواند کودکان را بیشتر و بهتر در مسیر آموزش مهارتهای اساسی قرار دهد. این اثرگذاری بدون توجه به سطح درآمدی کشورها برای همه دیده میشود، اما درباره کشورهای با درآمد پایین، این اثرگذاری بسیار بیشتر است. (نمودار 1)
منبع: Computations by UNICEF, based on MICS and DHS datasets) 2010–2015)
همین الگو درون کشورها و بین طبقات مختلف اقتصادی نیز وجود دارد؛ بهطوری که آموزشهای پیش از دبستان به ارتقای مهارتهای همه کودکان کمک میکند، اما اثرگذاری آن برای کودکان در خانوادههایی با درآمد کمتر، بیشتر است.
دادههایی که مؤسسه آکسفام در گزارش «قدرت آموزش در نبرد با نابرابری» ارائه میدهد نیز بر این امر صحه میگذارد. بر اساس گزارش این نهاد، سرمایهگذاری بر روی فقیرترین کودکان در زمانی که بسیار کمسن هستند، برای رسیدن به نتایج تحصیلی برابر بسیار مهم است. برای مثال در برزیل دخترانی از خانوارهای کمدرآمد که به پیش دبستانی رفتهاند، دو برابر بیشتر از همسالان خود که به پیش دبستانی نرفتهاند احتمال دارد به کلاس پنجم و سه برابر بیشتر احتمال دارد به کلاس هشتم برسند.
اما چرا در زمان حاضر و با توجه به کمبودهای متنوعی که نظام آموزشی ایران با آن مواجه است، باز هم بر آموزش پیش از دبستان تأکید ویژه میشود؟ توجه به یکی از دادههای مهم آزمون پرلز در این زمینه میتواند روشنکننده باشد. بر اساس نتایج آزمون تیمز ۲۰۱۹، 25 درصد از دانشآموزان پایه چهارم منابع مطالعاتی «کم» در خانه در اختیار داشتند که این نسبت برای متوسط کل کشورها شرکتکننده در آزمون هشت درصد بوده است. همچنین بر اساس نتایج این آزمون، شش درصد از دانشآموزان پایان پایه چهارم، پیش از دبستان «هیچ» یا «تقریبا هیچ» آموزش سوادآموزی نداشتهاند؛ این نسبت برای متوسط کشورهای شرکتکننده سه درصد بوده است.
اگر فقر و تحصیلات والدین را بر دسترسی به منابع آموزشی درون خانواده مؤثر بدانیم، این دو آمار نیز که در گزارش فقر آموزشی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال 1400 منتشر شده است، اهمیت دارد:
۲۵ درصد از کودکان در ایران در خانوادههای فقیر زندگی میکنند، این نسبت برای خانوارهای استان سیستانوبلوچستان به ۵۰ درصد میرسد.
بر اساس آمار سال ۱۳۹۸، 47.7 درصد دانشآموزان در خانوادههایی زندگی میکردند که حداکثر تحصیلات والدین کمتر از متوسطه دوم است. این نسبت برای سیستانوبلوچستان ۷۰ درصد است.
توجه به همین چند گزاره نشان میدهد آموزشهای پیش از دبستان با هدف جبران کمبود مهارتآموزی درون محیط خانواده بسیار حائز اهمیت است. درصورتیکه سایر ویژگیهای بااهمیت در آموزش پیش از دبستان را نیز در نظر بگیریم، ازجمله «بهرهبرداری بهتر از سالهای طلایی رشد»، «کمک به شناسایی مشکلات یادگیری کودکان در سنین پایینتر و اقدامات مؤثر برای رفع یا کاهش مشکلات»، «کاهش تنشهای حضور در اجتماع و جدایی از خانواده»، «افزایش اعتمادبهنفس در کودکان در بدو ورود به آموزش رسمی» و... اهمیت این موضوع بسیار بیشتر مشخص میشود.
اما آیا صرفا افزایش پوشش آموزشهای پیش از دبستان میتواند این اهداف را محقق کند؟ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در گزارشی با عنوان «شروع پرقدرت»، در عین حال که تأکید دارد آموزش و مراقبت از کودکان در سالهای اولیه زندگی پایههای یادگیری و رشد کودک را تقویت میکند و تأثیرات بلندمدتی بر موفقیت تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی آنها میگذارد، بر «کیفیت فرایند» نیز صحه میگذارد. در این گزارش پنج محور اصلی تعیینکننده کیفیت فرایند تعریف شدهاند که عبارتاند از:
1. استانداردها، نظارت و تأمین مالی: کشورها باید بودجه کافی برای تأمین زیرساختهای مناسب، استخدام نیروی کار ماهر و تضمین کیفیت خدمات اختصاص دهند و استانداردهای مشخصی برای نسبت مربی به کودک، اندازه گروهها و محیط فیزیکی باید وضع شود.
2. برنامه درسی و روششناسی آموزشی: چارچوبهای برنامه درسی باید اهداف یادگیری و توسعه کودکان را مشخص کند. این برنامهها باید رویکردهای چندجانبه داشته باشند؛ ازجمله استفاده از بازیهای آموزشی، تعاملات اجتماعی و حمایت از همکاری با خانوادهها.
3. توسعه نیروی کار: کارکنان مراکز پیشدبستانی باید آموزشهای اولیه کافی دریافت کنند و دسترسی به توسعه حرفهای مداوم برای آنها فراهم شود. راهبران این مراکز نیز باید آموزشهای مدیریتی و تخصصی ببینند.
4. نظارت و دادهها: نظارت مداوم بر اجرای برنامههای آموزشی و تعاملات در این مراکز ضروری است. ابزارهای ارزیابی باید کیفیت تعاملات و تأثیر آنها بر رشد کودکان را بسنجند.
5. ارتباط با خانواده و جامعه: همکاری بین خانوادهها و مراکز آموزشی به بهبود رشد اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودکان کمک میکند. مراکز باید خانوادهها را در فرایند یادگیری کودکان درگیر کرده و منابعی برای حمایت از آنها فراهم کنند.
با این توصیف، هرچند در مراحل ابتدایی هر سیاستی لازم است گامهای مشخص و قابل تحقق تعریف شود (برای مثال افزایش پوشش پیشدبستانی با اولویت مناطق محروم)، اما لازم است تصویر بزرگ و مطلوب نیز همواره پیش چشم سیاستگذاران قرار گیرد تا فراموش نکنیم زمانی میتوانیم به اهداف اصلی آموزشهای پیش از دبستان برسیم که ابعاد مختلف اثرگذار بر کیفیت آن را در نظر داشته باشیم.