|

انتشار «شوریدگی و ماخولیا»اثر ساوریو آنسالدی

شورش عقل

کتاب «شوریدگی و ماخولیا» اثر ساوریو آنسالدی به فلسفه، الهیات و شعر در رنسانس می‌پردازد و «روایتی تازه از جهانی همچنان زنده» ارائه می‌دهد. کتاب در چهار فصل مفاهیمِ مرتبط با این جهان را مرور و تحلیل می‌کند: فصل اول، «مارسیلیو فیچینو: عشق، ماخولیا، شوریدگی».

شورش عقل

شرق: کتاب «شوریدگی و ماخولیا» اثر ساوریو آنسالدی به فلسفه، الهیات و شعر در رنسانس می‌پردازد و «روایتی تازه از جهانی همچنان زنده» ارائه می‌دهد. کتاب در چهار فصل مفاهیمِ مرتبط با این جهان را مرور و تحلیل می‌کند: فصل اول، «مارسیلیو فیچینو: عشق، ماخولیا، شوریدگی». فصل دوم، «پیکو دلا میراندولا: الهیات شوریدگی عاشقانه». فصل سوم، «لئون عبری: سعادت و عشق عقلانی به خداوند» و فصل چهارم، «برونو و دانته:

عرصه‌های شورآخته عشق». دوره رنسانس معمولا با دستاوردهای هنری و علمی‌اش شناخته می‌شود و کمتر پیش آمده به تحولات مهم فلسفی آن دوران توجه خاص شده باشد. جهانی که در آن به سر می‌بریم عمدتا میراثی است که تلاش‌های فلسفی دوره رنسانس به ما ارزانی کرده است. ساوریو آنسالدی در این کتاب به سراغ فیلسوف‌هایی می‌رود که گرچه ناشناخته نیستند، اما کمتر به زوایا و عمقِ اندیشه آنان پرداخته شده است. کتاب «شوریدگی و ماخولیا» روایت سرگذشت پرفرازونشیب اندیشه در دورانی سرنوشت‌ساز است و چنان‌که در معرفی آن آمده، جنون در این کتاب معنایی دیگر به خود می‌گیرد و از شوریدگی عاقلان تعبیری جدید به دست داده خواهد شد.

فیچینو، برونو، میراندولا، لئون عبری و دانته، روایتی نو از علل تکوین وضعیت کنونی جهان برای ما تعریف خواهند کرد. «شوریدگی و ماخولیا» حکایت انسانی است که می‌خواهد به بایسته‌های انسانیت تن دهد و از جنون باکی ندارد؛ بنابراین کتاب حاضر دفتری برای شوریدگان عاقل است. اصل و اساس مسائلی که آنسالدی در این کتاب به بحث می‌گذارد، به نکته‌ای برمی‌گردد که مارکوزه در «اروس و تمدن» مطرح کرده است.

اینکه «اساس فلسفه افلاطونی این است که به مدینه حقیقی در آینه تصعیدی ننگریم و در عوض مدینه حقیقی را جایی بدانیم که اروس آزادانه در آن بسط و گسترش می‌یابد. از روزگار افلاطون به این سو، چنین تصوری میراثی عرفانی از عهد باستان می‌نماید: اروس در لوگوس مضمحل می‌شود و لوگوس عقلی است که لگام بر غرایز می‌زند». بر‌اساس‌این آنسالدی تصمیم می‌گیرد «خودتکوینی آزاد اروس» را در رنسانس پیگیری کند و به دنبال دگردیسی‌های آن از مارسیلیو فیچینو تا جوردانو برونو به همه‌ جا سرک بکشد تا دریابد که تطورها و دگردیسی‌های اروس در نوشته‌های نویسندگان مختلف این دوره چگونه تنظیم و تحکیم شده است.

اما در مسیر تاریخ‌نگاری اروس، آنسالدی به روابط پیچیده میان فلسفه، شعر و الهیات می‌رسد: «سه دانش فلسفه، شعر و الهیات به‌تبع تقابل پرتب‌وتاب جریان تجدد و اعتقادات عام پا به رنسانس گذاشتند... بنابراین، تاریخ اروس در رنسانس به‌نوعی تاریخ جریان دگردیسی‌هایی بی‌امان و تغییرهایی دائمی است که بر سپهر خاصی از علوم اثر می‌گذاشتند». آنسالدی در این مسیر از مارسیلیو فیچینو و روایت او از عشق، ماخولیا و شوریدگی آغاز می‌کند و معتقد است شرح بر «هم‌نوشی» افلاطون (1469) اثر مارسیلیو فیچینو را باید سرآغاز حقیقی سنت دور و دراز رنسانس بر محور «عشق‌نامه‌ها» دانست. «دیالوگ هم‌نوشی به سیاق دیالوگ‌های افلاطون طی گفت‌وگوی حریفان مختلف در هفت مقال به موضوع عشق می‌پردازد.

درنتیجه، این دیالوگ در ساختار خود بازتابی از دیدگاه افلاطون است. با‌این‌همه فیچینو خود را به تکرار موضوعاتی که افلاطون در هم‌نوشی مطرح کرده، محدود نمی‌کند، در عوض، هریک از حریفان سخن را به نوبه خود مفسر خاص دیالوگ افلاطون می‌داند» اما هم‌ّو‌غم آنسالدی فقط این نیست که ببیند براهین و استدلال‌های فیچینو از چه آبشخورهایی سیراب می‌شوند، بلکه ترجیح می‌دهد ببیند او چه تعاملی میان سه مفهوم اساسیِ عشق، ماخولیا و شوریدگی برقرار کرده است.