آیا برق به عدالت قطع میشود؟
در بسیاری از روستاها، قطع برق به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است. اگرچه مردم اغلب از مشکلات ناشی از قطعی برق گلایه میکنند، اما آنچه بیشتر آنها را ناراحت میکند، احساس تبعیض در توزیع این قطعیهاست.
در بسیاری از روستاها، قطع برق به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است. اگرچه مردم اغلب از مشکلات ناشی از قطعی برق گلایه میکنند، اما آنچه بیشتر آنها را ناراحت میکند، احساس تبعیض در توزیع این قطعیهاست. بهعنوان مثال، در مناطقی از مرکز شهر تهران، قطع برق بسیار نادر است، اما در روستاها این اتفاق تقریبا هر روز رخ میدهد. این تفاوت، حس نابرابری را در میان ساکنان مناطق روستایی ایجاد کرده است و باعث شده بسیاری از آنها این پرسش را مطرح کنند که آیا در قطع برق عدالت رعایت میشود؟
مدتی پیش با پدرم درباره این موضوع صحبت میکردم. او که در روستا زندگی میکند، میگفت راضی است اگر برق دو روز کامل در هفته قطع شود، به شرط آنکه در باقی روزها این مشکل وجود نداشته باشد. تعجب کردم و پرسیدم چرا؟ گفت: «وقتی هر روز برق میرود و میآید، نهفقط ما بیبرق میمانیم، بلکه وسایل برقیمان هم از بین میرود. موتور آب کشاورزی ما به خاطر همین نوسانات سوخت و کلی خرج روی دستمان گذاشت». این فقط مشکل پدر من نیست و خیلی از کشاورزها گرفتار این وضعیت هستند. خیلی از خانوادههای روستایی به دلیل قطع مکرر برق، هم دچار ضررهای مالی میشوند و هم در انجام امور روزمرهشان به مشکل میخورند.
در تابستان سال ۱۴۰۲، بسیاری از استانها با خاموشیهای برنامهریزیشده یا ناگهانی مواجه بودند. بااینحال، توزیع این خاموشیها بهطور مساوی انجام نمیشود. دادهها نشان میدهد میزان قطعی برق در مناطق روستایی به مراتب بیشتر از شهرهای بزرگ است. در برخی روستاها، برق روزانه چند ساعت قطع میشود، درحالیکه این میزان در مناطق شهری محدود به چند ساعت در هفته است. دوستی از یکی از شهرهای استان فارس میگفت نمایندهشان مانع قطع برقشان میشود و شهر مذکور برقش قطع نمیشود. طبیعی است که کسری برق مذکور فشار بیشتری به شهرها و روستاهای دیگر میآورد.
این نابرابری در دسترسی به برق، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای دارد. کشاورزان برای آبیاری مزارع خود به پمپهای برقی وابستهاند و قطعی برق به معنای از کار افتادن این تجهیزات و کاهش بازدهی محصولات کشاورزی است. اگر واقعا نیاز به قطع برق باشد و این قطعی عادلانه توزیع شود، بحثی نیست، ولی باید به نوعی برنامهریزی شود که قطع و وصل برق منجر به خسارتهای دیگر نشود. همچنین وسایل برقی خانگی مانند یخچال و فریزر در اثر قطع و وصل مکرر برق آسیب میبینند.
راهحلهایی برای کاهش این مشکلات وجود دارد. یکی از مهمترین آنها توزیع عادلانه خاموشیهاست. اگر قرار است برق قطع شود، باید این قطعی بهطور مساوی میان شهرها و روستاها تقسیم شود تا احساس تبعیض کاهش یابد. همچنین اطلاعرسانی دقیق به مردم درباره زمان و مدت قطعی برق میتواند از بسیاری از مشکلات جلوگیری کند. وقتی مردم بدانند چه زمانی برق قطع میشود، میتوانند اقدامات لازم را برای کاهش خسارت انجام دهند.
البته راهحل درازمدتتر این است که دولت باید سرمایهگذاری بیشتری در زیرساختهای برقرسانی در مناطق روستایی انجام دهد. بسیاری از شبکههای برقرسانی در این مناطق قدیمی و فرسوده هستند و تابآوری کافی در برابر فشارهای ناشی از افزایش مصرف یا نوسانات شبکه ندارند. ارتقای این زیرساختها میتواند به کاهش قطعی برق و خسارتهای ناشی از آن کمک کند. علاوهبراین، ارائه حمایتهای مالی به کشاورزان برای خرید تجهیزات مقاوم دربرابر نوسانات برق میتواند بخشی از خسارتهای آنها را جبران کند.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نیز میتواند نقش مهمی در حل این مشکل ایفا کند. انرژی خورشیدی، بهویژه در مناطق روستایی که ظرفیت بالایی برای استفاده از این منابع دارند، میتواند به کاهش فشار بر شبکه برق کمک کند و برق پایدارتری را برای این مناطق فراهم کند. مردم از مسئولان انتظار دارند در مدیریت بحران برق عدالت را رعایت کنند. این عدالت فقط به معنای توزیع برابر خاموشیها نیست، بلکه شامل توجه ویژه به مناطق آسیبپذیر و ارائه راهحلهای بلندمدت برای مشکلات آنها نیز هست. دولت و وزارت نیرو میتوانند با برنامهریزی بهتر و شفافیت بیشتر در اطلاعرسانی، نارضایتی مردم را کاهش دهند و اعتماد آنها را جلب کنند.