پزشکیان و شکستن چندباره پروتکلهای رسمی در سفر به اهواز
سفرهای رسمی رؤسای جمهور، معمولا با تمرکز بر مصوبات و تصمیمات مهم به پایان میرسند، اما دراینمیان، بخشهای غیررسمی و اتفاقات جذابی هم رخ میدهند که گاه از نگاه رسانهها دور میمانند. این بار، سفر رئیسجمهور پزشکیان و هیئت همراهش به خوزستان، بیش از آنکه پر از کلیشههای پروتکلمحور باشد، روایتی صمیمی از یک ارتباط نزدیک با مردم بود. سفری که شاید هم در قاب سیاست و هم در دل فرهنگ و زندگی اجتماعی خوزستان رنگ گرفت.
قاسم آلکثیر: سفرهای رسمی رؤسای جمهور، معمولا با تمرکز بر مصوبات و تصمیمات مهم به پایان میرسند، اما دراینمیان، بخشهای غیررسمی و اتفاقات جذابی هم رخ میدهند که گاه از نگاه رسانهها دور میمانند. این بار، سفر رئیسجمهور پزشکیان و هیئت همراهش به خوزستان، بیش از آنکه پر از کلیشههای پروتکلمحور باشد، روایتی صمیمی از یک ارتباط نزدیک با مردم بود. سفری که شاید هم در قاب سیاست و هم در دل فرهنگ و زندگی اجتماعی خوزستان رنگ گرفت.
قدم در کوچههای بیپروتکل: یکی از چشمگیرترین لحظات این سفر، حضور رئیسجمهور در محلات کمبرخوردار اهواز بود. بدون اسکورت، بدون خبرنگار و بیهیچ تشریفات معمول. پزشکیان و استاندار خوزستان به محلههایی نظیر منبعآب، غیزانیه و کوتعبدالله رفتند. این دیدارهای بیواسطه، پیام دولت را شفافتر از هر سخنرانیای منتقل کرد. دولتی که میخواهد کنار مردم باشد، نه پشت میزهای رسمی.
لب کارون و پزشکیان: رئیسجمهور پزشکیان، نخستین مقام ارشد اجرائی بود که در سفر خود به خوزستان، به لب کارون رفت. او در سخنرانیاش بر ضرورت احیای این رودخانه تأکید کرد و گفت: «حال کارون نیازمند فکر و عمل جدی است». این لحظه، بیش از یک سخنرانی بود. دغدغهای که بسیاری از فعالان محیط زیست بر آن تأکید دارند؛ یعنی جلوگیری از انتقال آب کارون.
مردم؛ سخنران اصلی سخنرانی پزشکیان: یکی از ابتکارات جالب این سفر، کوتاهبودن سخنرانی رئیسجمهور در دیدار مردمی بود. پزشکیان بهصراحت گفت: «من حرف خاصی ندارم، آمدهام صدای شما را بشنوم». استاندار خوزستان نیز خارج از پروتکلها از میان جمعیت، پنج نفر را به طور تصادفی انتخاب کرد. این افراد از دغدغههایی مانند بیکاری، محیط زیست و عدالت اجتماعی سخن گفتند و بسیاری این اقدام را صدای بیصدایان نامیدند.
قصیدهای با قافیههای «پزشکیان»: در مراسم استقبال، عباس حزبایی، شاعر پیشکسوت اهوازی، قصیدهای ۲۳بیتی سرود که برخی قافیههایش با نام «پزشکیان» همخوانی داشت. این اقدام فرهنگی، فضای جلسه را به سمت احساسی صمیمی و مملو از احترام برد.
روایت فرزند پیرمرد ۱۲۰ساله گتوندی: فرزند مرحوم شهریار قنبریعدیوی، پیرمرد ۱۲۰سالهای که تصویرش در مسیر صندوق رأی انتخابات ۱۴۰۳ مشهور شده بود، در سخنرانی خود به شکلی تأثیرگذار از دغدغههای خوزستان گفت. او با روایتی جذاب و احساسی، مشکلات مردم را به زبان ساده و شفاف بازگو کرد و گفت اگر پدرم زنده بود، حتما چنین وصیتهایی میکرد.
پزشکیان با لباس کارگری: رئیسجمهور در اقدامی غافلگیرکننده، در ساخت دیوار مدرسهای در یکی از مناطق محروم مشارکت کرد. این حرکت، هرچند واکنشهای متفاوت و انتقادی از سوی نخبگان به دنبال داشت، اما در میان مردم، بهویژه در شبکههای اجتماعی، بازتاب گستردهای پیدا کرد و به نمادی از همدلی بدل شد.
حسینزاده؛ چهره مردم و جسور سفر: عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیسجمهور در امور توسعه روستایی، با ادبیاتی صریح و شفاف در نشست شورای اداری حاضر شد و نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد. او گفت: «در کشورهای توسعهیافته از جمله آمریکا، معاون رئیسجمهور آمریکا، صدای مردم در برابر رئیسجمهور است». در همان لحظه شخصی به او گفت که این برنامه پخش زنده است و حسینزاده در واکنش گفت دولت پزشکیان دولت شفاف و بدون سانسور است که این جمله با تشویق حضار همراه شد. حسینزاده در حاشیه دیدارش از مراسم اقوام عرب و بختیاری، گفت: «اگر پروتکلهای رسمی نبود، حتما در این رقصها مشارکت میکردم». این اظهارنظر، بازتابی گسترده و واکنشی مثبت در میان مردم به همراه داشت.
زهرا بهروزآذر و علاقه به گرگیعان: زهرا بهروزآذر، معاون رئیسجمهور، در حاشیه بازدید از یک کارگاه تولید البسه در روستاهای اهواز، علاقه خود را به جشن کودکانه «گرگیعان» ابراز کرد و گفت: «اگر فرصت باشد، از نزدیک این مراسم را خواهم دید». شناخت جزئی و دقیق او از فرهنگ خوزستانیها، مورد تحسین مردم قرار گرفت و نشان داد او به ظرفیتهای فرهنگی و گردشگری این منطقه توجه ویژهای دارد.
سورپرایز مجری؛ شعری که حضار تکرار کردند: در یکی از نشستها، هدی عباسی، مجری برنامه، شعری خواند که قافیه پایانی آن از طرف حضار تکرار میشد. این تعامل بداهه، فضایی شاد و صمیمی ایجاد کرد و حتی رئیسجمهور را به واکنش واداشت.
پایانی صمیمی بر سفری مردمی: سفر پزشکیان به خوزستان، فقط یک رویداد سیاسی نبود؛ فرصتی بود برای نزدیکشدن به مردم، شنیدن صدای آنها و لمس زندگی روزمرهشان. این سفر نشان داد که گاهی ارتباط بیپروتکل و صمیمی، بیشتر از هزاران وعده، میتواند دلها را آرام کند و اعتمادها را بازگرداند.