|

گزارش «شرق» از وضعیت سرویس مدرسه دانش‌آموزان روستایی در سیستان‌وبلوچستان

تحصیل با ارابه مرگ

«عذاب، ترس، سختی، خطر مرگ»؛ این جان کلام برای توصیف لحظه‌هایی است که دانش‌آموزان مقطع متوسطه در روستای «متسنگ» از توابع شهرستان نیک‌شهر تجربه می‌کنند. تصاویر ثبت‌شده از لحظات سخت این دانش‌آموزان دختر اهل سیستان‌و‌بلوچستان در حین استفاده از سرویس مدرسه به‌شدت مورد توجه مردم در فضای مجازی قرار گرفته است. شاید برای آنها که در استان‌های برخوردار زندگی می‌کنند، نشستن 30 دانش‌آموز در کابین عقبی یک دستگاه وانت تویوتا برای رسیدن به مدرسه‌ای که 15 کیلومتر آن‌سوتر دایر است، تصورناپذیر باشد. اما این لحظات عذاب‌آور را هر روز دانش‌آموزان متسنگ زندگی می‌کنند

تحصیل با  ارابه مرگ
شادی مکی روزنامه‌نگار

شادی مکی:  «عذاب، ترس، سختی، خطر  مرگ»؛ این جان کلام برای توصیف لحظه‌هایی است که دانش‌آموزان مقطع متوسطه در روستای «متسنگ» از توابع شهرستان نیک‌شهر تجربه می‌کنند. تصاویر ثبت‌شده از لحظات سخت این دانش‌آموزان دختر اهل سیستان‌و‌بلوچستان در حین استفاده از سرویس مدرسه به‌شدت مورد توجه مردم در فضای مجازی قرار گرفته است. شاید برای آنها که در استان‌های برخوردار زندگی می‌کنند، نشستن 30 دانش‌آموز در کابین عقبی یک دستگاه وانت تویوتا برای رسیدن به مدرسه‌ای که 15 کیلومتر آن‌سوتر دایر است، تصورناپذیر باشد. اما این لحظات عذاب‌آور را هر روز دانش‌آموزان متسنگ زندگی می‌کنند

 

به‌ویژه وقتی که بچه‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه برای جای‌گرفتن در سرویس، مسیر حدود 30 تا 45 دقیقه‌ای را روی لبه درِ عقبی وانت بنشینند و پاهای‌‌شان را بیرون از آن قرار دهند. این شرایط وقتی از عذاب‌آور بودن به سمت خطرآفرینی می‌رود که راننده در چنین شرایط نامطلوبی اقدام به راندن خودرو در جاده‌ای غیراستاندارد و تقریبا سنگلاخی می‌کند. جاده‌ای که حتی آسفالت‌های آن شکسته و مسیر را پر دست‌اندازتر کرده است. با این حال باید تأکید کرد که این شرایط ناگوار تنها مختص دانش‌آموزان این روستا نبوده و در بسیاری از استان‌های کم‌برخوردار و محروم کشور دانش‌آموزان در چنین شرایطی به تحصیل خود ادامه می‌دهند.

 

 هر‌چند در بسیاری موارد همه این مشکلات تبدیل به مانعی بزرگ بر سر راه ادامه تحصیل دانش‌آموزان و به‌ویژه دختران می‌شود. چنان‌که مهر‌ماه امسال مدیر کل آموزش و پرورش سیستان‌و‌بلوچستان، از شناسایی حدود ۴۰ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در گروه سنی شش تا ۱۱ سال در این استان خبر داد؛ یعنی 40 هزار کودک در این استان تنها از تحصیل در مقطع ابتدایی بازمانده‌اند. او همچنین تأکید کرده است که آمار دختران بازمانده از تحصیل از پسران بیشتر است.

 

قطعا نمی‌توان تأثیر عوامل اقتصادی و نبود امکانات را بر شدت یا ضعف پدیده بازماندگی از تحصیل و همچنین ترک تحصیل در کشور نادیده گرفت. حالا هم نوبت به دانش‌آموزان اهل متسنگ رسیده است که والدین‌شان در هراس از وضعیت خطرناک سرویس مدرسه و تردد دانش‌آموزان بر سر د‌وراهی حفظ سلامت به بهای ممانعت از تحصیل یا ادامه شرایط با پذیرش خطر برای فرزندان‌شان قرار بگیرند. یک دوراهی که والدین دارای دانش‌آموز دختر را بیشتر گرفتار خود کرده است. درحالی‌که این روزها خانواده این محصلان در کنار اولیای مدرسه از مسئولان آموزش و پرورش و مردم طلب کمک می‌کنند اما پاسخ مسئولان آموزش و پرورش به همه انتقادات و مطالبات تنها یکی، دو کلمه است: «بودجه نداریم»؛ شرایطی که نهاد آموزش در همه دولت‌ها به آن گرفتار بوده است و به نظر هم نمی‌رسد که برای مسئولان، تأمین مالی و تخصیص بودجه کافی به وزارت آموزش و پرورش یعنی نهاد آینده‌ساز و آینده‌پرور کشور اولویتی مهم و حتی استراتژیک باشد.

 

 پرداخت شهریه سرویس مدرسه با یارانه

حامد سهرابی، دهیار روستای متسنگ، تصاویری از شرایط جاده را برای «شرق» ارسال می‌کند؛ تصاویری که نشان‌دهنده وضعیت وخیم این جاده‌هاست. مسیری که در جای‌جای حاشیه آن اجساد خودروهای سبک و سنگین حادثه‌دیده به چشم می‌خورد: «در این جاده‌ها موارد تصادف زیاد است اما خوشبختانه تا امروز اتفاقی برای سرویس مدرسه نیفتاده است. اما این مسئله از نگرانی خانواده‌ها کم نمی‌کند».

 

او تأکید می‌کند که در مجموع 60 دانش‌آموز دختر و پسر هر روز این مسیر را تا رسیدن به مدرسه طی می‌کنند: «تعداد دختران دانش‌آموزی که از این سرویس استفاده می‌کنند، 29 نفر است که همگی در مقطع متوسطه دوم تحصیل می‌کنند. اما 31 دانش‌آموز پسر هم در متوسطه اول و دوم مشغول به تحصیل هستند که آنها هم با همین شرایط در مسیر مدرسه تردد می‌کنند. در‌واقع چندین سال است که دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول و دوم از سرویس مدرسه محروم هستند و با استفاده از همین وانت تویوتا فاصله متسنگ تا روستای مرکزی مهبان را که دارای مدرسه مقطع متوسطه است، طی می‌کنند. فصل سرما باشد یا فصل گرما فرقی نمی‌کند، وسیله تردد به مدرسه همین وانت است که جای کافی برای بچه‌ها ندارد».

 

سهرابی که علاوه بر دهیاری، معلم هم هست، می‌گوید: «راننده روزانه چهار مرتبه این مسیر را طی می‌کند. یک‌ بار دخترها را به مدرسه می‌برد، یک بار هم پسرها را، برای برگشت به روستا هم شرایط به همین شکل است. از طرف دیگر آموزش و پرورش قرار بود برای این تردد به راننده ماهانه چهار میلیون تومان بپردازد که این کار به صورت منظم انجام نمی‌شود. آموزش و پرورش به ما می‌گوید اگر بودجه سرویس را پرداخت کردند، ما هزینه سرویس را میان روستاها تقسیم می‌کنیم. حقیقت آن است که شهریه سرویس برای دانش‌آموز 600 هزار تومان است که عمدتا خانواده‌ها از طریق مبلغ یارانه آن را پرداخت می‌کنند. حتی گاهی راننده هم همکاری می‌کند و دلش رضا نمی‌دهد که دختری به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه سرویس، از مدرسه محروم شود. به‌همین‌دلیل گاهی بچه‌هایی را که توان مالی ندارند، بدون گرفتن هزینه سرویس، به مدرسه می‌برد. البته از دو سال پیش با کمک خیرین و فعالان اجتماعی مقداری از این هزینه‌ها تأمین شد. اگر این اتفاق رخ نمی‌داد، بسیاری از دخترها ناچار به ترک تحصیل می‌شدند».

 

او به پروژه کشیدن خط آهن در این منطقه هم اشاره می‌کند: «ماشین‌‌آلات سنگینی که برای اجرای این پروژه در جاده مهبان-متسنگ، تردد می‌کنند، به خطرات این جاده خراب و غیراستاندارد اضافه کرده‌اند. جاده ما یک جاده روستایی درجه سه و فاقد زیرسازی است. چند بار با مسئولان این پروژه جلسه گذاشته‌ام، اما اتفاق خاصی نیفتاده است. ساعت کار این ماشین‌ها از ساعت5:30، 6 صبح شروع می‌شود، درحالی‌که ساعت حرکت سرویس مدرسه هم شش صبح است. هر بار که سرویس مدرسه حرکت می‌‌کند، ما خدا خدا می‌کنیم که حادثه‌ای برای بچه‌ها رخ ندهد». دهیار روستا این را هم می‌گوید که وزارت آموزش و پرورش از وضعیت روستاها مطلع است: «می‌گویند بودجه نداریم و شرایط مهیا نیست. ای کاش یا مدرسه مقطع متوسطه برای دختران و پسران در خود روستا دایر شود یا اینکه حداقل یک سرویس ایاب و ذهاب مناسب در اختیار فرزندان ما قرار گیرد. این مهم‌ترین خواسته ما از آموزش و پرورش است».

 

دستگاه کمپرسی، سرویس مدرسه روستایی

 

شرمین نادری، فعال حوزه آموزش و مروج کتاب که ثبت‌کننده تصاویر دختران دانش‌آموزان پشت وانت بوده است، در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کند که این شیوه تردد دانش‌آموزان به مدرسه در استان‌های کم‌برخوردار به‌شدت در کشور متداول است و محدود به استان سیستان‌و‌بلوچستان و روستای متسنگ نمی‌شود: «به‌عنوان مثال تا مدتی پیش دانش‌آموزان دختر در یکی از روستاهای مجاور متسنگ با دستگاه خطرناک کمپرسی به مدرسه رفت‌و‌آمد می‌کردند که با اطلاع‌رسانی و کمک یک شرکت خصوصی به‌عنوان مسئولیت اجتماعی، یک خودروی ون برای مدرسه خریداری شد و دراختیار مدرسه قرار گرفت.

 

این خودرو در طول روز چهار مرتبه در مسیر مدرسه رفت‌و‌آمد کرده و در دو شیفت صبح و عصر به صورت رفت‌و‌برگشتی، حدود صد دانش‌آموز دختر و پسر را جابه‌جا می‌کرد. این روستا البته در دو، سه کیلومتری روستای مهبان قرار داشت». او توضیح می‌دهد که دانش‌آموزان دختر روستای متسنگ برای تحصیل در مقطع متوسطه دوم چاره‌ای ندارند جز اینکه فاصله روستای خود با روستای مرکزی را در شرایطی که جاده مواصلاتی نامناسب، کوهستانی و صعب‌العبور است، سوار بر وانت طی کنند: «با توجه به اینکه در این مسیرها حوادث جاده‌ای بسیاری رخ داده است، والدین در هراس‌اند که جان فرزندان‌شان در این مسیر به خطر بیفتد. آنها می‌گویند چرا باید دختران‌مان را با این شرایط به مدرسه بفرستیم. تعداد دانش‌آموزانی که سوار بر وانت در این مسیر تردد می‌کنند، آن‌قدر زیاد است که حتی راننده هم در شرایط نامطلوبی برای رانندگی قرار می‌گیرد. نگرانی بحق والدین باعث شده ادامه تحصیل این دختران محل تردید باشد».

 

جاده‌های ناهموار، زمینه‌ساز ترک تحصیل دختران

 

نادری می‌گوید: «نباید شرایط را این‌گونه تفسیر کنیم که خانواده‌ها به لحاظ فرهنگی به دنبال ممانعت از تحصیل دختران‌شان هستند، این درست نیست بلکه آنها دو راه پیش‌رو دارند؛ یکی اینکه خانه و کاشانه خود را به نیک‌شهر منتقل کنند تا دختران‌شان قادر به ادامه تحصیل باشند که در عمل برای‌شان مقدور نیست یا دختران‌شان را به مدارس شبانه‌روزی بفرستند که با توجه به شرایط فکری و فرهنگی چنین اقدامی انجام نمی‌دهند. نتیجه این شرایط هم آن می‌شود که غالبا دخترها از رفتن به مقطع دبیرستان محروم شده و ترک تحصیل می‌کنند. البته وضعیت دانش‌آموزان پسر هم بهتر از دخترها نیست. آنها هم در بسیاری موارد ناچار به ترک تحصیل شده و به دنبال کار و درآمد می‌روند.

 

با این حال اگر پسرها تصمیم به ادامه تحصیل داشته باشند، خانواده‌ها معمولا نمی‌توانند جلوی آنها را بگیرند». او شرایط دانش‌آموزان این منطقه را سخت و عجیب توصیف کرده و ادامه می‌دهد: «با توجه به خطرناک‌بودن جاده و از طرف دیگر شرایط نامطلوب پرداخت دستمزد به راننده مدتی پیش او اعلام کرد با توجه به شرایط، علاقه و توانی برای ادامه همکاری ندارد زیرا نه دستمزدی که آموزش و پرورش به او می‌پردازد، مطلوب و به‌موقع است و نه خانواده‌ها توان مالی کافی دارند. آموزش و پرورش به این راننده‌ها ماهانه سه، چهار میلیون تومان می‌دهد اما این پرداخت‌ها هم کم است و هم به صورت منظم و به‌موقع نیست. یعنی گاهی تا چند ماه شهریه سرویس توسط این نهاد پرداخت نمی‌شود. به‌علاوه اینکه در این مناطق بنزین به شدت گران و دسترسی به آن سخت است.

 

راننده‌ها از آموزش و پرورش می‌خواهند که حداقل پول بنزین آنها را پرداخت کند اما در عمل چنین نمی‌شود. بچه‌ها و به‌ویژه دخترها در روستای متسنگ به دلیل این مشکلات در خطر از دست دادن همین یک تمهید یعنی سرویس تردد به مدرسه قرار گرفته‌اند». به گفته این فعال حوزه آموزش احداث خط آهن در این منطقه هم به مشکلات تردد دانش‌آموزان اضافه کرده است: «جاده مهبان به متسنگ به دلیل اجرای این پروژه نسبت به قبل هم شرایط نامناسب‌تری یافته و در عین حال تبدیل به محل تردد ماشین‌‌آلات سنگین شده است. این مسئله نگرانی برای جان دانش‌آموزان در حین تردد به مدرسه و برگشت را بیشتر کرده است. البته با مسئولان پروژه صحبت شد و در نهایت به راننده‌های این ماشین‌آلات اعلام کردند که زمان تردد دانش‌آموزان دست از کار بکشند. با این حال همچنان خطر تصادف در این جاده‌ ناهموار و غیراستاندارد زیاد است. شرایطی که در طول زمستان به دلیل یخ‌زدگی جاده وخیم‌تر هم می‌شود. این را هم باید در نظر گرفت که سیل هم بخشی از جاده این منطقه را تخریب کرده و این مسئله هم موجب غیراستانداردتر شدن شرایط مسیر شده است».

 

امید و انتظار برای دانش‌آموزان متسنگ

 

او این موضوع را هم یادآوری می‌کند که حدود دو سال پیش مقطع متوسطه اول برای دختران به کمک خیرین در روستای متسنگ دایر شد و این گروه از دانش‌آموزان نیازی به تردد به روستای مهبان ندارند: «تاکنون دو کلاس درس به این منظور ساخته‌ایم و در حال ساخت کلاس دیگری هستیم اما منابع مالی کمی در اختیار داریم و نمی‌توانیم ساخت آن را به پایان برسانیم. امید ما این است که بتوانیم مجوز دایرشدن کلاس‌ درس در روستای متسنگ برای تحصیل دانش‌آموزان متوسطه دوم را دریافت کنیم و با کمک خیرین و آموزش و پرورش اقدام به ساخت کلاس درس کنیم. 21 بهمن که به منطقه سفر کردم، متوجه شدم که با وجود همه مشکلات و محرومیت‌هایی که بچه‌ها با آن مواجه هستند، چند دانش‌آموز روستا در مقطع متوسطه اول معدل 20 گرفته‌اند در حالی که مشخص نیست بتوانند به مقطع بعدی بروند یا نه».

 

این مروج کتاب به مشکلات دانش‌آموزان در روستای «تخت‌ملک» یکی دیگر از روستاهای تابعه شهرستان نیک‌شهر هم اشاره می‌کند: «این روستا جاده‌ای سربالایی دارد که مسیر را به شدت صعب‌العبور کرده است. در این شرایط دانش‌آموزان پسر به حاشیه جاده می‌روند تا بتوانند با کمک خودروهای عبوری خود را به مدرسه برسانند. این رفتار به شدت دانش‌آموزان را در معرض خطر قرار می‌داد. در نهایت ما توانستیم برای دانش‌آموزان پسر و دختر سرویس تردد به مدرسه تهیه کنیم. شرایط رفت‌و‌آمد دانش‌‌آموزان آن‌قدر غیراستاندارد است که آبان ماه دختران دانش‌آموز متعلق به یکی از روستاهای منطقه دشتیاری بالاخره اعتراض کردند و گفتند که «آن‌قدر تعدادمان زیاد است که مثل مور و ملخ سوار وانت می‌شویم». آنها از این شیوه خطرناک تردد به مدرسه دچار استرس شده بودند».

 

عبور از زیستگاه گاندوها برای رسیدن به مدرسه

 

او این را هم اضافه می‌کند که تا چند سال پیش دانش‌آموزان دختر متعلق به روستای «کهکانیکش» از مدرسه‌رفتن محروم بودند و دانش‌آموزان پسر هم باید از رودخانه‌ای گذر می‌کردند که محل زیست گاندو بود: «وقتی این موضوع را اعلام کردیم، در این روستا مقطع متوسطه دوم دایر شد و همچنین با احداث پل پسرها توانستند بدون خطر به مدرسه خودشان بروند». این فعال حوزه آموزش تأکید می‌کند که گاهی یک حادثه باعث می‌شود سایرین هم برای جان فرزندان‌شان احساس ترس کنند: «حالا هم بعد از حادثه‌ای که برای دانش‌آموزان کرمانی رخ داد، والدین در روستای متسنگ ترسیده‌اند و حتی برای سرویس مدرسه مبلغ بسیار کمی حدود 10، 15 میلیون جمع کرده‌اند به این امید که برای سرویس بچه‌ها خودرو کرایه کنند. اما این مبلغ شاید برای یک ماه کافی باشد اما برای باقی سال تحصیلی باید چه کرد؟ حقیقت آن است که دانش‌آموزان متسنگ و سایر مناطق این استان برای ادامه تحصیل به کمکی بزرگ نیاز دارند».

 

عامل فرهنگی نداریم، مسئولان مقصرند

 

«آمار دختران بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان بیش از پسران است. همیشه در بررسی علل این پدیده مهم‌ترین علت این موضوع را عامل فرهنگی توصیف می‌کنند. مثلا عنوان می‌شود که بسیاری از خانواده‌ها به دلیل تعصب اجازه نمی‌دهند دختران به مدرسه بروند. اما به نظر من در حال حاضر این عامل اصلا وجود ندارد». این را معلم یکی از روستاهای همجوار متسنگ در گفت‌وگو با «شرق» می‌گوید.

 

او تأکید می‌‌کند که اصرار آموزش و پرورش بر عامل فرهنگی به عنوان علت ترک تحصیل دختران برای آن است که مسئولان این نهاد خود را از مسئله سوء‌مدیریت و عدم تأمین امکانات مناسب آموزشی در این مناطق تبرئه کنند: «امروز در هیچ‌یک از روستاهای ما دیده نمی‌شود که خانواده‌ها به دلیل مسئله فرهنگی از مدرسه‌رفتن دختران‌ خود جلوگیری کنند. این مسئله در زمان قدیم بوده است اما در حال حاضر به نظر من چنین مسئله‌ای وجود ندارد بلکه عمده‌‌ترین علت ترک تحصیل دختران، نبود مدرسه در روستاها، عدم توانایی برای تأمین هزینه‌های تحصیلی و مشکلات مرتبط با سرویس مدارس است».

 

وقتی وانت هم برای تردد نیست

 

این معلم تأکید می‌‌کند که مشکل سرویس مدرسه تنها مربوط به روستای متسنگ نیست: «بسیاری از روستاهای جنوب استان با این مشکل مواجه هستند و حتی در بسیاری از روستاهای این مناطق همین وانت هم  برای تردد بچه‌ها وجود ندارد. وقتی سرویس مدرسه نباشد، امکان ادامه تحصیل هم برای دختران وجود ندارد».

 

به گفته او دانش‌آموزان و به‌ویژه دختران دانش‌‌‌آموزی که برای تحصیل به شهر نیک‌شهر مراجعه می‌کنند هم غالبا مسیر خانه تا نیک‌شهر را با وانت طی می‌کنند: «هر روز صبح شاهد هستم که دانش‌آموزان از روستاهای حاشیه نیک‌شهر از وانت به‌عنوان سرویس مدرسه استفاده می‌کنند. این در حالی است که هر لحظه امکان بروز حادثه وجود دارد. گرچه ممکن است در شرایط وقوع حادثه مدیر مدرسه را مقصر بدانند اما در چنین مواردی تقصیر از مدیر نیست بلکه وزارت آموزش و پرورش است. همه از شرایط باخبر هستند. سرویس‌های مدارس ثبت می‌شوند و کاملا مشخص است که سرویس مدرسه‌ای وانت است یا ون».

 

این معلم علت عدم استقبال رانندگان و مالکان مینی‌بوس و اتوبوس از سرویس مدرسه بودن در این مناطق را مبلغ بسیار کمی می‌داند که به عنوان شهریه به سرویس مدارس در این مناطق پرداخت می‌شود.

 

کار  از  کار  گذشت

کشته‌شدن 2 دانش‌آموز در جاده روستایی

در حین نوشتن گزارش متسنگ خبر تلخ دیگری می‌آید، این بار کار از کار گذشته است، دو کودک، دو دانش‌آموز، دو خواهر و برادر اهل روستای پوتاپ و باز هم از توابع شهرستان نیک‌شهر، ‌روز چهارشنبه اول اسفند ماه در همین جاده‌های کج‌و‌معوج و غیراستاندارد روستایی در مسیر برگشت از روستای محل مدرسه به روستای محل زندگی جان خود را از دست دادند، برادر دیگر هم راهی بیمارستان شده است. شکیب 15ساله در دم جان می‌سپارد، گلی 13ساله در بیمارستان آخرین نفس‌های کودکانه‌اش را می‌کشد و نادر 14ساله هم در بیمارستان بستری می‌شود.

 

حقیقت آن است که گلی و شکیب هم می‌توانستند مانند فرزندان مسئولان عید را کنار خانواده خود جشن بگیرند و والدین آنها هم می‌توانستند امروز سوگوار ازدست‌دادن دو جگرگوشه خود نباشند، اگر نبود بی‌توجهی و غفلت مسئولان امر از آموزش و پرورش تا وزارت راه، اگر نبود محرومیت منطقه، بحران بی‌پولی، فقدان عدالت آموزشی، فقدان مدرسه متوسطه در روستا، جاده ناامن و غیراستاندارد و... این خانواده روز جمعه سوم اسفند دو کودک خود را به خاک نمی‌سپردند تا یادمان بماند که کوتاهی‌ها و غفلت‌ها با جان و سرنوشت شهروندان چگونه بازی می‌کند. واحدبخش رئیسی رئیس شورای روستای پوتاپ درباره این حادثه به «شرق» می‌گوید: «روز چهارشنبه این سه خواهر و برادر سوار بر موتور راهی مدرسه می‌شوند که در مسیر با یک موتور دیگر تصادف می‌کنند.

 

گلی و شکیب فوت می‌کنند و برادر دیگرشان نادر هم در حال حاضر در بیمارستان است و در چند نقطه دچار شکستگی شدید شده است». به گفته رئیسی هر سه کودک دانش‌‌آموز مقطع متوسطه بوده‌اند: «روستای ما فاقد مدرسه مقطع متوسطه است و بچه‌ها چاره‌ای ندارند جز آنکه برای ادامه تحصیل به روستای رمضان کلگ بروند. آنها باید برای رسیدن به این روستا 9 کیلومتر جاده غیراستاندارد و خراب را طی کنند، جاده‌ای باریک و بدون آسفالت مناسب که در مسیر آن هم یک سراشیبی بسیار تند و هم یک پیچ وجود دارد. دقیقا بچه‌ها سر همین پیچ و در همین مسیر سراشیبی دچار حادثه شده و با موتوری که از سمت مقابل می‌آید تصادف می‌کنند. چندباری هم پیش آمده است که بچه‌ها در مسیر دچار حادثه جزئی شوند مانند واژگون‌شدن موتور اما تا به حال حادثه منجر به فوت نداشتیم».

 

گفتند تعداد دانش‌آموزانتان کم است

 

او تأکید می‌کند که به دلیل نگرانی خانواده‌ها و با توجه به مسیر سخت مدرسه، شورای روستا چندباری با آموزش و پرورش نامه‌نگاری کرده و درخواست کرده‌ایم که مدرسه متوسطه در روستای خودمان دایر شود به این امید که شرایط دانش‌آموزان بهبود یابد و از بروز حوادث سخت پیشگیری شود: «اما آموزش و پرورش به ما می‌گوید تعداد دانش‌آموزان شما کم است. ما 30 دانش‌آموز در روستا داریم که ناچارند این مسیر را برای ادامه تحصیل طی کنند. اگر مدرسه نباشد بچه درس نمی‌خواند، تعداد دانش‌آموزان ما به 40 نفر هم می‌رسد اما به دلیل نبود مدرسه و سرویس مدرسه و خطرناک‌بودن مسیر تعداد دانش‌آموزان ما کم شده است.

 

فرزندان ما در هوای سرد و گرم با شرایط بسیار سختی برای درس‌خواندن مواجه هستند». رئیس شورای روستای پوتاپ این را هم می‌گوید که تنها سرویس مدرسه این روستا یک دستگاه وانت است که شهریه آن برای هر دانش‌آموز ماهانه 400 هزار تومان است: «این بچه‌ها هم قبلا از همین سرویس استفاده می‌کردند اما خانواده شرایط تأمین هزینه ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان را نداشت و به همین دلیل از مدتی پیش پدر خانواده موتور خود را در اختیار فرزندانش گذاشت تا به جای سرویس وانت از موتور برای تردد به مدرسه استفاده کنند زیرا در غیر این صورت بچه‌ها ناچار بودند پای پیاده از رودخانه بگذرند که مسیر کوتاه‌تری حدود چهار کیلومتر تا روستای رمضان کلگ دارد اما بسیار خطرناک است زیرا فاقد پل است.

 

در واقع اهالی روستا ناچارند رودخانه را دور زده و وارد جاده ترانزینی شوند. زمانی هم که رودخانه پرآب می‌شود عملا تا چند روز جاده بسته است». رئیسی اضافه می‌کند: «30 دانش‌آموز ناچارند با همین وانت در جاده خطرناک پوتاپ به رمضان کلگ تردد کنند. هیچ‌کس هم به داد ما نمی‌رسد. از طرف دیگر آموزش و پرورش مبلغ بسیار ناچیزی به راننده سرویس می‌دهد که فایده ندارد. این فرد در روستای ما مغازه دارد و به همین دلیل قبول کرده که سرویس بچه‌ها باشد وگرنه با این میزان حقوق کم که چیزی حدود 500 هزار تومان تا یک میلیون تومان است هیچ‌کس حاضر به قبول این مسئولیت نیست».