درسهایی برای آقای ماسک
اداره یک بنگاه و شرکت اقتصادی با هدایت یک کشور تفاوت دارد؛ این حقیقتی است که ایلان ماسک از آن چشم پوشیده است. حوزه اختیارات و عمل یک بنگاه اقتصادی بسیار محدودتر از یک کشور است. اداره یک کشور نیازمند فراسونگری در حد و اندازه یک سیاره و از همه مهمتر رعایت الزامات دیپلماتیک است. اختیارات و قدرت اقتصادی مدیران یک بنگاه اقتصادی وابسته به میزان سرمایه و تواناییهای تجاری و اقتصادی آن است. در حالی که معیار حوزه و اختیارات یک کشور فقط وابسته به توان اقتصادی آن نیست. حقوق بینالمللی ناظر بر کنشهای یک کشور بوده و حدود اختیارات آن را مشخص میکند.


محمود اشرفی: اداره یک بنگاه و شرکت اقتصادی با هدایت یک کشور تفاوت دارد؛ این حقیقتی است که ایلان ماسک از آن چشم پوشیده است. حوزه اختیارات و عمل یک بنگاه اقتصادی بسیار محدودتر از یک کشور است. اداره یک کشور نیازمند فراسونگری در حد و اندازه یک سیاره و از همه مهمتر رعایت الزامات دیپلماتیک است. اختیارات و قدرت اقتصادی مدیران یک بنگاه اقتصادی وابسته به میزان سرمایه و تواناییهای تجاری و اقتصادی آن است. در حالی که معیار حوزه و اختیارات یک کشور فقط وابسته به توان اقتصادی آن نیست. حقوق بینالمللی ناظر بر کنشهای یک کشور بوده و حدود اختیارات آن را مشخص میکند.
کشورها در قبال موضوعات زیستمحیطی و سلامت سیاره وظایفی دارند و این کار را از طریق عضویت در پیمانها و میثاقهای بینالمللی انجام میدهند. اما بنگاههای اقتصادی رابطه مستقیمی با این نهادهای حافظ زیست سالم سیاره ندارند. یک بنگاه اقتصادی در سایه روشن اقتصادی در بحران و فرونشستن بحرانها نیروی انسانی را کم و زیاد میکند. اما ادارهکنندگان یک کشور خود را در برابر رفاه اجتماعی مسئول دانسته و مجبور به پیروی از قوانین حافظ منافع نیروی انسانی کشورند. هرچند بنگاههای اقتصادی خصوصی نیز ملزم به رعایت حقوق و رفاه کارکنان بوده و با توجه به قوانین اقداماتی انجام میدهند، اما این اقدامات را اجبار تلقی کرده و در قاموس آنها وظیفهای اینچنینی وجود ندارد.
در گستره روابط بینالمللی برای هر کشور نخستین هدف تأمین منافع ملی است. اما در گستره بینالمللی همکاری و کمک اجتنابناپذیر است. روح فردگرایی سرشته در نهاد بنگاههای اقتصادی بوده و به دست آوردن منافع حداکثری هدف نهایی است. وجود بنگاههای یاریرسان و رفاه در سطح ملی و کوششهای کمکرسانی در سطح فراملی یکسویه قدیمی در حکومتهای لیبرال است. اکنون اگر این شیوه عمل تأمین رفاه ملی کمرنگ شده و در سطح فراملی بیتفاوتی جانشین همکاریهای بشردوستانه شود، پیامدهای دور از انتظاری برای جناح راستگرای آمریکا خواهد داشت. استمرار اقدامات و روشهای ماسک سبب بروز و ژرفترشدن جنبشهای چپگرا در محدوده ملی و فراملی خواهد شد.