|

رئیس‌جمهور اجماع‌ساز

برگزاری موفق انتخابات را به ملت ایران و رئیس‌جمهور منتخب تبریک می‌گویم. از آنان که رأی ندادند و آنان که به جناب آقای جلیلی رأی دادند، سپاسگزاریم که امکان رقابتی معنادار را فراهم کردند. به‌ویژه از توده‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب که صادقانه در پی ارزش‌های خود بودند باید سپاسگزار بود که به ندای وجدان خود پاسخ دادند.

برگزاری موفق انتخابات را به ملت ایران و رئیس‌جمهور منتخب تبریک می‌گویم. از آنان که رأی ندادند و آنان که به جناب آقای جلیلی رأی دادند، سپاسگزاریم که امکان رقابتی معنادار را فراهم کردند. به‌ویژه از توده‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب که صادقانه در پی ارزش‌های خود بودند باید سپاسگزار بود که به ندای وجدان خود پاسخ دادند. لازم است از مسئولان برگزاری انتخابات تقدیر کرد که «با شتاب لازم و امانت کامل، وظایف خود را انجام دادند» و خط بطلانی کشیدند بر شبهاتی که برخی در شمارش آرای انتخابات وارد می‌کردند یا می‌گفتند که همه چیز از پیش تعیین شده است. به قول یکی از فعالان فضای مجازی، جمهوری اسلامی در ردصلاحیت‌ها بی‌تعارف است، اما در همان محدوده تأیید صلاحیت‌ها، «رو بازی می‌کند». رهبری نیز همگان را به همکاری و نیک‌اندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه کردند تا رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و هرکس در حد توان خود برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کند. شاید یکی از مهم‌ترین فرازهای مناظره‌های انتخابات آنگاه بود که دکتر پزشکیان از نقش خود در اجماع‌سازی و رفع اختلاف در درون حکومت سخن گفت. این همان چیزی است که در بیان رهبری «همکاری و نیک‌اندیشی» نام می‌گیرد. اهمیت این فراز از مناظره پزشکیان ‌چنان تأثیرگذار بود که در مناظره بعدی جناب آقای قالیباف همین گفتار نیک را پی گرفت و به همین روال سخن راند. اشارات رئیس قوه قضائیه هم در روز انتخابات و پیش از آن روشن است. به نظر می‌آید مسئولان سه قوه مشکلی در این راه نداشته باشند. البته جناب دکتر قالیباف باید هشیار باشد کسانی در مجلس که نه خیرخواه او هستند و نه خیرخواه پزشکیان، از همان آغاز کار مانع‌تراشی و تفرقه‌افکنی نکنند. اینک، از قضا، قالیباف در قامت ریاست مجلس می‌تواند نقشی اساسی در تحقق اراده ملی ایفا کند و همان نقش اجماع‌سازی، «همکاری و نیک‌اندیشی» را در مجلس به سرانجام برساند. زمانی یکی از رهبران اصلاحات به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود که «قالیباف را از خود نرانید». زمانی دیگر خود شاهد بودم که در برابر تقاضای یکی از دوستان که «با قالیباف باید برخورد کرد»، یکی از رهبران اعتدالیون گفت: «نمی‌زنیم ولی اگر او آغاز کند پاسخ می‌دهیم». البته متأسفانه آقای قالیباف بر اثر فشار مشاوران بی‌تجربه، آنچه را که نمی‌باید «آغاز» کرد و شد آنچه که در مناظرات 92 و 96 دیدیم. این نشان می‌دهد ‌نه اصلاح‌طلبان و نه اعتدالیون مایل با درگیری با قالیباف نبودند، اما هسته‌ای که خود را مالک همه چیز می‌داند، فشارهای مستقیم و غیرمستقیم را بر او وارد کردند و در جریان مناظرات دو دهه گذشته، او را به راهی کشاندند که نمی‌باید. اینک اما قالیباف-پزشکیان می‌توانند زوج خوبی در اجماع‌سازی برای پروژه‌های ملی از برجام و FATF تا توسعه اقتصادی کشور باشند. خوشبختانه چالشی هم در مناظرات بین این دو پدید نیامد. مشفقانه می‌گویم همه چیز بستگی به آن دارد که آیا دکتر قالیباف بالاخره پای خود را از قیر سیاه شماری اندک از فرقه‌گرایان ‌در‌می‌آورد یا خیر. کسی با اصولگرایی او مشکل ندارد، به شرط آنکه افراطیون یا منفعت‌طلبان بی‌ریشه به هوای منافع سرشار دست از سر او بردارند. کما‌اینکه اصلاح‌طلبان با اصولگرایی حکیمانه لاریجانی هم مشکل چندانی نداشتند. مشکل، افراطیون پر‌توقع یا سودجویان بی‌کاره‌ای هستند که قالیباف را به دامگه کشاندند و از ایشان تنها توقع گوش‌سپردن به ندای تفرقه‌افکنی دارند. مشکلات کشور فراوانند، راه‌حل‌ها، از پس سال‌ها، از مباحثات کارشناسی برآمده است. چه بسیار برنامه‌های خوب، ولی عمل‌نشده در دسترس است. بسیاری از فعالان سیاسی به این توجه نکرده‌اند که نقش اجماع‌سازی برای اجرای سیاست‌ها بسیار مهم و کلیدی است؛ حتی بسیار بیشتر از قدرت فنی مدیریتی. در‌واقع تفاوت سیاست‌مدار و مدیر در همین نکته نهفته است. سیاست‌مدار باید اجماع‌سازی کند و مدیریت فنی-اداری را به دیگران بسپارد، نه اینکه خود را در پیچ و خم‌های اجرا و اداره و سفرهای کم‌فایده استانی گم کند. به‌ویژه او باید اجرا را به معاونان وزیران و دیگر مدیران ارشد اجرائی واگذار کند و پیگیری و نظارت بر اجرا را هم از مدیران ستادی خود در نهاد ریاست‌جمهوری بخواهد. اجماع‌سازی به آن است که در «کریدورهای» قدرت به روشنگری و مذاکره بپردازید و تا آنجا که ممکن است نظرات و سیاست‌ها را به جمع‌بندی برسانید. 

مثلا رئیس‌جمهور باید بتواند برای اولین و مهم‌ترین گام، پرونده FATF را به سرانجام برساند. ظاهرا بخش مهمی از مسئولان در قوای سه‌گانه از ابعاد این پرونده آگاهی کافی ندارند. برای اجماع‌سازی باید از کارشناسانی استفاده کرد که این مسئولان به آنان اعتماد دارند. این‌گونه است که می‌توان کار را به سامان برد. مصاحبه‌های آتشین و تحریک افکار عمومی پاسخ نمی‌دهد و همچنان کسب‌وکار بین‌المللی مردم در تعلیق خواهد افتاد.

از سوی دیگر،‌ باید بتوان با کسان و نهادهایی که در دیگر بخش‌های حکمرانی کشور مانع اجماع‌سازی هستند، گفت‌وگوی فراوان کرد و آنها را به چرخه مثبت کشاند. هرچند بخشی از آنان آمخته به نیاموختن از عبرت روزگارند. آنان انرژی اجماع‌سازی را تخلیه می‌کنند و پرداختن بیش از حد به ایشان سبب می‌شود که اجماع‌سازی به پیش نرود. در همین راستا، جوانان خوش‌دلی که بر صداوسیما حاکم‌ هستند، باید تجدیدنظری اساسی در رفتار خود کنند؛ هر‌چند می‌دانم متأسفانه این خواسته از ظرفیت آنان فراتر است. این دوستان ظرفیت خود را نشان داده‌اند و بعید است که استعدادی در تقویت اتحاد ملی داشته باشند. آنان صداوسیما را با یک حزب سیاسی و بلکه با یک فرقه سیاسی اشتباه گرفته‌اند و دلخوش به سرخوشی‌های کودکانه در نزاع‌های سیاسی‌اند؛ گویی هنوز در محفل‌های دانشجویی با رقیبان خود جدل می‌کنند و رجز می‌خوانند. صداوسیما را به دست کسانی نسپارید که باز هم گاندوهای تفرقه‌افکن و مشکوک بسازند. تهیه‌کننده گاندو گفته است: «اگر پزشکیان رأی بیاورد چند فصل جدید از سریال گاندو را می‌سازیم و در خدمت ملت شریف ایران خواهیم بود و حرف‌های ناگفته جدیدی خواهیم زد... ‌درباره فساد و نفوذ در جریان اصلاحات حرف‌های نزده زیاد است‌». این جوان که سرخوش به فرصت‌های رانتی و محفلی صداوسیماست، هنوز نمی‌داند که «شاهکار» قبلی‌اش چقدر مبتذل و از لحاظ امنیتی ضعیف بوده است. سرِ آن ندارم که با این جوان خوش‌نیت جدل کنم؛ چون فقط زمان می‌تواند چنین جوانانی را به خطاها و اشتباهاتشان برساند و آنها را از توهم برهاند. مهم این است که بدانیم برخی بزرگ‌ترها از روی آگاهی و برای حذف رقیبان به چنین کودک‌سالاری‌هایی میدان می‌دهند. البته با گذشت زمان همین جوانان فریبکاری‌ها را در‌می‌یابند و علیه شما طغیان خواهند کرد. نکته مهم دیگر این است که چنین رویکردی سبب گمراهی دیگر مقامات و دستگاه‌های تصمیم‌گیر می‌شود و فرصت همدلی و اجماع‌سازی را از کشور و نظام می‌گیرد. به هر تقدیر، صداوسیما می‌تواند نقشی دوگانه در تفرقه‌افکنی یا در اتحاد ملت ایفا کند. رویکرد فرقه‌ای سبب می‌شود‌ نتوانید درکی از اتحاد ملی داشته باشید.