|

سعدیه‌ای برای مسعود

چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی ایران نشان داد که برخلاف نظریه «مردم چه‌کاره‌اند»، مردم مصداق بیان امام راحل (ره) هستند که گفتند «مردم ولی‌نعمت ما هستند». اما این بیان به این معنا نیست که زمامداران به نام خدمت به مردم هرچه بخواهند، انجام دهند.

چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری اسلامی ایران نشان داد که برخلاف نظریه «مردم چه‌کاره‌اند»، مردم مصداق بیان امام راحل (ره) هستند که گفتند «مردم ولی‌نعمت ما هستند». اما این بیان به این معنا نیست که زمامداران به نام خدمت به مردم هرچه بخواهند، انجام دهند. آموزه‌های اسلامی که در رأس آن به‌کارگیری ایمان وعقل است، می‌آموزد که مدیریت در جامعه باید سرشار از عقل و درایت باشد و نه خوشامد گروهی یا گروه‌هایی و حتی بسیاری از افراد جامعه، زیرا جوامع باید به طریقی هدایت شوند و از نظر فرهنگی تسلیح شوند که آینده جامعه را به‌درستی تشخیص دهند و حق و مسئولیت را هم برای خود و هم برای حاکمان به‌درستی باور داشته باشند. به‌عنوان فردی که در حد خود از انتخاب رئیس‌جمهور منتخب حمایت کرده‌ام، ناچار می‌دانم متواضعانه به ایشان در این مرحله گذر نکاتی را تقدیم کنم.

1- همان‌طور که شعار ایشان «برای ایران» بود، اخلاقا و عرفا باید ایشان به آن وفادار باشند. ایران مجموعه‌ای از جغرافیا، منابع طبیعی، فرهنگ و مردم است که هیچ‌کدام نباید فدای دیگری شود و باید ارتقای آن در همه ابعاد مدنظر قرار گیرد. امروز به واسطه مصرف‌کردن «ایران جغرافیایی- طبیعی» سرزمین تکیده‌ای در دست داریم که پرداختن به توقف این تکیدگی ضرورت اصلی است، یعنی در سراشیبی هستیم و نه به سوی توسعه. برخلاف کسانی که از کلمه توسعه مثل جن از بسم‌الله می‌ترسند، بخشی دیگر دائم مسئله توسعه را مطرح می‌کنند، در‌حالی‌که ایران در شرایط فعلی اصولا زمینه توسعه را ندارد، زیرا در حال تخریب است. ابتدا باید روند تخریب را متوقف کرد تا به نقطه عطف برای توسعه رسید. این امری است که رئیس‌جمهور حتما باید به آن توجه ویژه داشته باشد.

2- سیاست رفع تحریم‌ها به هر قیمت یا سیاست قبول تحریم‌ها، هیچ‌کدام نمی‌تواند مورد تأیید باشد. در‌این‌میان دولت باید تکلیف خود را مشخص کند. نه می‌توان مثل دولت احمدی‌نژاد تحریم‌ها را کاغذپاره خواند و نه می‌توان مثل دولت روحانی مدعی بود که همه تحریم‌ها را رفع می‌کند و نه آنکه بین خوف و رجا دست‌و‌پا زد. البته رفع تحریم‌ها بسیار خوب است اما رفع تحریم‌ها باید به مذاق تحریم‌کننده‌ها خوش بیاید و تجربه نشان داده است که غرب و شرق به‌سادگی شرایط منطقی کشورها را نمی‌پذیرند. نویسنده با وجود آنکه موافق مذاکرات مستقیم با آمریکا و دیگران و نیز موافق داشتن رابطه هستم، اما معتقدم که این امر تنها با شرط حفظ منصفانه هویت ملی و اسلامی و انقلابی‌مان ممکن است و هرگونه تسامح از اهداف ارتقای ایران باعث ذلیل‌شدن ایران و ملت ایران می‌شود؛ بنابراین نمی‌توان سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی را صرفا براساس اصل رفع تحریم‌ها پایه‌گذاری کرد و نیز نمی‌توان به پیمان شانگهای و بریکس و مشابه آن دل خوش داشت. هرچند فعالیت اقتصادی و سیاسی در کنار این گروه‌ها حتما مفید و لازم است اما باید فارغ از تخیلات و اوهام و ترسیم مدینه فاضله برای آن باشد. به هر حال تجربه نشان داده است که به کمک اجنبی‌ها نباید دل خوش کرد و باید از درون مسائل را حل کرد. آنچه ما در بسیاری از زمینه‌ها فاقد آن هستیم و در یک تضاد بیرونی و درونی به سر می‌بریم و جرئت شفاف‌سازی و هماهنگ‌سازی درون و بیرون را نداریم. ما در‌حالی‌که خود را رأس محور مقاومت می‌دانیم و چنین امری را به مغرب‌زمین و دیگران با افتخار اعلام کرده‌ایم و خود را به‌عنوان یک نهضت انقلابی معرفی کرده‌ایم، می‌خواهیم در درون با مظاهر (فقط مظاهر غیرسازنده و نه روش جامع) لیبرالیسم و نئولیبرالیسم جامعه خود را بیاراییم و نوعا برخی که از مدعیان انقلابی‌بودن هستند، آمریکا و بانک جهانی را مظهر پلیدی می‌دانند، در برنامه‌هایشان سیاست‌های بانک جهانی را وارد می‌کنند. اگر واقعا در سیاست خارجی انقلابی هستیم، باید سیاست‌های داخلی را نیز به صورت انقلابی ترسیم کنیم. این امر در همه دولت‌های پس از انقلاب (به جز دولت دفاع مقدس) کم‌و‌بیش دیده شده و حرف آنها هم این بود که باید مردم را راضی کنیم. به‌همین‌خاطر سرمایه‌های طبیعی ایران را هزینه کرده‌ایم و صرف نظر از فساد و تباهی گروهی فاسد و حق‌به‌جانب، اسراف و تبذیر را در همه زمینه‌ها با سکوت دولتی و حتی تشویق، با شعار انقلابی همراه کرده‌ایم. آیا دولت پزشکیان این اندیشه را دارد که سیاست‌های داخلی را مطابق با تظاهرات و عملکرد انقلابی در خارج از کشور هماهنگ کند؟ بی‌گمان اگر چنین نشود، پزشکیان هم مانند اسلاف خود خواهد بود و کشور در سراشیبی به سقوط خواهد رسید. 

در کلیت می‌توان چنین بیان کرد که لازم است سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بر اساس وجود تحریم‌ها طراحی شود و در‌عین‌حال با تمام قوا و با انعطاف منطقی در پی رفع تحریم‌ها و قبول اف‌ای‌تی‌اف همراه شویم و روابط اقتصادی را با دیگر کشورها سامان دهیم.

3- نوع تصمیم‌گیری باید در هر مورد به‌ویژه موارد مهم، دقیق و محاسبه‌شده باشد. خوش‌بینی و احساس رضایت از پیش‌بینی برای تصمیم‌گیری کفایت نمی‌کند و حسن نیت به‌تنهایی نمی‌تواند جایگزین عقل و منطق باشد. در سال 1939 میلادی وزرای خارجه روسیه و آلمان در مسکو پیمان دوستی امضا کردند و حسب آن قرار شد که روسیه سالانه مقادیری گندم و نفت به آلمان بفروشد. هیتلر پس از مدت کوتاهی به فکر افتاد که به جای واردات، اصل موضوع یعنی اراضی کی‌یف (اوکراین) تا باکو را تصرف کند و از امکانات تولیدی و کشتزارهای آن بهره‌گیری کند و برای سال‌های دراز از وابستگی خود را برهاند. به‌همین‌دلیل با وجود پیمان دوستی با شوروی اراضی یادشده را به تصرف درآورد و تا 35کیلومتری مسکو پیش رفت ولی تلفات ارتش و بار سنگین تدارکات لشکر‌کشی ازجمله تأمین انرژی به نحوی شد که سربازان به گرسنگی افتادند و نتیجه این کار‌ که می‌خواست آلمان را از گرسنگی برهاند، چنان شد که 500 هزار تلفات نیروی خودی، کشته‌شدن چند میلیون نظامی روسی و چند میلیون افراد بی‌گناه اتفاق افتاد و با وجود قدرت اولیه نظامی، با شکست کامل روبه‌رو شد. تفوق نظامی در شروع نشانه پیروزی نیست، بلکه نتیجه نهایی را باید در نظر گرفت. بسیاری از تصمیمات تحت تأثیر تبلیغات و خود‌بزرگ‌بینی نتیجه‌ای جز شکست به همراه ندارد و البته این استدلال پراگماتیست‌هاست و برای ما به‌عنوان معتقدان اسلامی ماهیت امر هم لازم‌الرعایه است. تصمیم‌گیری کشنده درباره توقف قرارداد کرسنت، طرح متمرکز تولید لباس در روستاهای کشور به تقلید از نظرات مردود مائو تسه‌تونگ، دادن طلا و گوشت درِ منزل به مردم و طرح‌های مشابه از این قبیل هستند، در‌‌حالی‌که برای هرکدام از مشکلات مانند تنوع تولید روستاها، زندگی حکیمانه حسب موقعیت روستاها و پتانسیل آنها می‌توان طرح‌هایی با مشارکت خود روستاییان ارائه داد.

4- اگر بخواهیم کشور رستگار شود، چاره‌ای جز صرفه‌جویی نداریم. البته نه آن‌طور که دکتر ولایتی گفته است که مثل یمنی‌ها با دمپایی و لنگ و کلاشنیکف بجنگیم. باید مصرف فردی را در حد نیاز و با تبدیل منطقی برخی مصارف مانند بنزین کلید بزنیم. در دولت احمدی‌نژاد کارت سهمیه بنزین فراهم شد اما دولت اول روحانی آن را مردود کرد و سپس در اواخر دولت دوم روحانی دوباره به آن روی آوردند و کارت‌های سوخت مجددا فعال شد، اما با ترس و اکراه و بدون صرفه‌جویی. نتیجه آنکه امروز علاوه بر تولید کامل در پالایشگاه‌های ایران، سالانه به روایت‌های مختلف دو تا پنج میلیارد دلار بنزین وارد می‌کنیم و این نهضت ادامه دارد. درحالی‌که وسایل نقلیه عمومی هم کم است و هم کهنه و مردم در این خصوص مشکلات فراوان دارند. طرح‌هایی هم که محافظه‌کارانه یا حتی جسورانه مثل افزایش قیمت بنزین مطرح می‌شود، همه حاکی از افزایش مصرف بنزین خواهد بود. بدون دست‌زدن به قیمت باید سهمیه‌بندی عاقلانه‌ای کرد و از صرفه‌جویی ارزی آن وسایل نقلیه عمومی را بهبود بخشید. دولت چهاردهم باید اصل صرفه‌جویی را ملاک عمل قرار دهد؛ هم در مخارج جاری و هم در مصرف منابع کشور.

5- ایران از طریق انهدام منابع زیست‌محیطی که مانند موریانه از داخل آن را پوک می‌کند، منهدم خواهد شد. علاوه بر مبارزه با جنگل‌خواران، کوه‌خواران و افراد و باندهای مشابه، رئیس سازمان محیط زیست باید رئیس دولت تلقی شود. طرح‌های آبخیزداری، پالایش پساب کارخانه‌ها، سالم‌سازی رودخانه‌ها، تبدیل پسماندها و پساب‌ها و اجرای طرح‌های فاضلاب باید در اسرع وقت اجرائی شود. امروز بسیار دیر است.

6- در انتخاب وزرا حتما فقط اطرافیان و کسانی که خود را به شما نشان می‌دهند و به‌اصطلاح زنبیل گذاشته‌اند، نبینید. ممکن است از دولت شهید رئیسی افراد مناسبی وجود داشته باشند. به نظرم وزیر صمت و رئیس سازمان انرژی اتمی از این‌گونه افراد هستند. به خدمتگزاری آنها توجه کنید نه به مارک آنها و نه به ظواهر اعتقادی آنها و نه به جنسیت آنها. افراد بسیار لایق که در عین میانسالی شایسته هستند بسیار یافت می‌شوند و هرگز به‌خاطر تظاهر به جوان‌گرایی تهی‌دستان (بخوانید تهی‌مغزان) پرگو و متوهم را اختیار نکنید. اصل جوان‌گرایی بسیار خوب است اما جوانانی که اعتقاد و استعداد و تجربه کافی داشته باشند. به‌هرحال آنان را که در کار مردود شده‌اند و جرئت ابتکار نداشته و تابع سیاست‌های پوپولیستی بوده‌اند، قبول نکنید و ببینید درخصوص کار و خط عملی‌شان چه اندیشه‌ای داشته‌اند.

7- ارز کشور خون اقتصاد است. همه دولت‌های ما با فروش ارز در بازار و ظاهرا برای یکسان‌سازی نرخ صدها میلیارد دلار به قاچاقچیان و خارج‌کنندگان سرمایه ارز فروخته‌اند. شما این کار را نکنید. ارز را برای مدیریت کشور، رفع نیازهای مردم و توسعه کشور به کار بگیرید. دولت همه نیازها را به نرخ واحد تأمین کند و تسلیم جریان بازار قاچاق ارز نشود. جالب است که ارز کشور در بسیاری اوقات به‌غلط مصرف می‌شود ولی برای بسیاری از امور اصلی می‌گویند ارز نداریم.

8- تصویر التماس پیرزنی درحالی‌که خرابه‌های محل‌شان پیداست، به رئیس‌جمهور که توسط روزنامه همشهری در بزرگداشت رئیس‌جمهور شهید چاپ شده هرگز نمی‌تواند پس از گذشت 45 سال از پیروزی انقلاب اسلامی شادی‌بخش باشد. امید است همان‌طور که وعده داده‌اید مستضعفان واقعی یعنی معلولان، بیماران مزمن، زنان بی‌سرپرست، خانواده‌های دارای فرزند معلول و خرابه‌نشینان را یاری دهید و به کمیته امداد و سازمان بهزیستی در اجرای وظایف‌شان در حداکثر ممکن کمک ‌کنید و برنامه‌ای را به اجرا بگذارید تا خانه‌های روستاییان در برابر زلزله پنج‌ریشتری بر سرشان آوار نشود.

9- نخبگان احترام می‌خواهند. اینان خدماتشان به جامعه بیش از حد تصور است. به پزشکان مهندسان، پرستاران، محققان، معلمان، روشنفکران و دیگر فرهیختگان احترام بگذارید. به بهانه اخذ مالیات آنان را تحقیر نکنید. بگذارید در این کشور بمانند و احترام ببینند. تسلیم حرف‌های جریان‌های پرگو و پرمدعا و بی‌خاصیت نشوید. در مجمعی که 200 مهندس یا حقوق‌دان یا پزشک حاضر هستند، بی‌معنی است که مجیز تنی‌چند نا‌هم‌شکل -‌حتی بحق‌- گفته شود و جایگاه آنها جلوتر از همگان روی مبل‌های بزرگ که متأسفانه در سالن‌های کنفرانس در ردیف اول چیده شده قرار گیرد. مگر نه آنکه شرف‌‌المکان بالمکین و اگر آنان را در ردیف دوم بنشانند با قهر محل را ترک می‌کنند. از‌جمله مدیریت دانشگاه‌ها را به استادان و دانشیاران و کادر علمی آنها بسپارید و از دخالت در نصب مدیران دانشگاه‌ها به‌شدت بپرهیزید.

10- نیروهای مسلح جمهوری اسلامی زینت و سمبل قدرت کشور هستند. هرچند ممکن است آنان تحت اطاعت سازمانی، در مقابلِ سخنان نامربوط و خرافات سکوت کنند اما قلبا با شما همراه هستند. بسیار طبیعی است که این رابطه متقابل باشد و شما که به سابقه آزادگی ذاتی در زمانی هم‌لباس آنان بوده‌اید هرچه بیشتر با ایشان همراهی و معاضدت کنید، زیرا حراست از کشور با تفاهم قلبی توأمان میسر است.

11- شاید یکی از کارهای بسیار مهم رئیس‌جمهور آشناکردن مردم با فرهنگ حکمرانی و تشخیص حکمران خوب از غیر است. البته ممکن است چنین وظیفه‌ای برای رئیس‌جمهور نوشته نشده باشد اما به هر حال امری مستحسن نمی‌تواند مورد انکار قرار گیرد. اگر جمهوری شفاف باشد و اگر وظیفه متقابل رئیس‌جمهور با مردم روشن شود و اینکه حق و وظیفه و مسئولیت رئیس‌جمهور و نیز مردم از سوی دیگر روشن و شفاف شود، مردم می‌توانند در رأی‌دادن‌های بعدی اندیشمندانه و به دور از احساسات و تبلیغات و هیجانات مشارکت ‌کنند. اما در جامعه‌ای که بانک مرکزی فروش ارز را مخفی می‌کند و قرارداد خرید اتوبوس محرمانه تلقی می‌شود و افشای آن امری ضد امنیت ملی دانسته می‌شود، طبیعی است که مردم نتوانند به درستی رأی خود را تشخیص دهند. یکی از روش‌های پسندیده رئیس‌جمهور می‌تواند برگزاری ماهانه کنفرانس خبری با جمع خبرنگاران باشد تا به سؤال‌های آنان که سؤال جامعه است پاسخ دهد. کسانی که از رویارویی با خبرنگاران و اصحاب رسانه بیم دارند یا از ابراز حقیقت طفره می‌روند یا قدرت پاسخ‌گویی ندارند. فراموش نکنیم بیدارکردن مردم وظیفه هر فرد مسئول در کشور است.

12- از مخالفان به‌صورت واضح کمک بخواهید. رسما از آقای جلیلی بخواهید طرح‌های ادعایی خود را برای شما بفرستند و آنها را منتشر کنید و بی‌نظرانه آنچه را مفید است، به اجرا بگذارید.

13- سعی کنید رئیس‌جمهور مؤلف باشید. این خاصیت در مرحوم هاشمی‌رفسنجانی دیده می‌شد؛ رئیس‌جمهور مؤلف کسی است که با ابتکار عمل پیش برود و صرفا تسلیم بوروکراسی تأخیر‌کننده نباشد و در چند مورد مهم شخصا ورود کند. همچنان ‌که مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در موضوع مترو شخصا ورود می‌کرد.

14- از معاون اول به ‌نحو مطلوب استفاده کنید. زنده‌یاد مرحوم دکتر حسن حبیبی در کنار رئیس‌جمهور تنها سایه‌ای بود و معاون اول آقای روحانی به قول خود حتی منشی‌اش را نمی‌توانست تغییر دهد. پیشنهاد آن است که کار پیگیری عملکرد وزرا به معاون اول سپرده شود و این امر از دوش رئیس‌جمهور برداشته ‌شود.

خلاصه بگویم، مسائل کشور بسیار پیچیده و بغرنج شده‌اند و با دست‌فرمان اداری نمی‌توان با آن مقابله کرد. جناب‌عالی هشت سال مهلت ندارید. حداکثر چهار سال و بکوشید تا در این فرصت کوتاه و بسیج نیروها و به‌خصوص فاصله‌گرفتن از دشمن و دشمنی‌ها منشأ حل حداقل برخی از مسائل شوید.