ترامپ و کشورهای در حال توسعه
در هنگامه شدتگرفتن رقابتهای ژئوپلیتیک و اقتصادی، آمریکای ترامپ و راست افراطی در اروپا در تلاش برای افزایش ثروت و قدرت خود به سیاستهایی روی آوردهاند که میتوان آن را نئومرکانتیلیستی نامید.
در هنگامه شدتگرفتن رقابتهای ژئوپلیتیک و اقتصادی، آمریکای ترامپ و راست افراطی در اروپا در تلاش برای افزایش ثروت و قدرت خود به سیاستهایی روی آوردهاند که میتوان آن را نئومرکانتیلیستی نامید. روند جهانیشدن که موجب انتقال شغلهای صنعتی سنتی از اروپا و آمریکا به دیگر کشورها شده و موجی از مهاجران را راهی این مناطق کرده است، به احساسات اقشار به جای مانده از روند جهانیشدن دامن زده و ازجمله موجب شورش آنها علیه تجارت آزاد و رشد راست افراطی در برخی از کشورها شده است. بهعلاوه اختلال ناشی از کرونا در زنجیره تأمین جهانی و تمایل فزاینده آمریکا و اروپا به تبدیل وابستگیهای متقابل اقتصادی به سلاحی علیه رقبا و دشمنان نیز به رشد گرایش به سیاستهای نئومرکانتیلیستی کمک کرده است.
سیاستهای مرکانتیلیستی در قرون 17 و 18 حول افزایش حداکثری صادرات و کاهش واردات به حداقل و از این طریق افزایش ثروت کشور به ضرر دیگر کشورها و نیز تحریک و تشویق سیاستهای استعماری و امپریالیستی دور میزد. در مرکانتیلیسم، خودکفایی و تجارت بهعنوان یک بازی با حاصل جمع صفر و نه یک کنش برد-برد مبنای کار بود و تجارت بر مبنای مزیت نسبی به سبک رایج در اقتصادهای مدرن بیمعنی مینمود. تأکید مرکانتیلیستها بر تراز مثبت تجارت خارجی بود، درحالیکه تئوریهای اقتصادی لیبرال بر افزایش بهرهوری تأکید دارند. سخن ترامپ مبنی بر اینکه «جنگ تجاری خوب است و بهراحتی میتوان در آن برنده شد» و نیز تأکیدات او بر اعمال تعرفههای بالا بر صنایع دیگر کشورها بهعنوان یک مسئله امنیت ملی، نفی توافقات تجارت آزاد بهعنوان «توافقات بد» و تراز مثبت تجاری بهعنوان علامت پیشرفت اقتصادی همگی حاکی از غلبه مرکانتیلیسم بر سیاستهای او است؛ البته نوعی مبتذل از مرکانتیلیسم، چراکه هدف مرکانتیلیستها واردات مواد اولیه به ارزانترین بها و اعمال تعرفه بر محصولات تمامشده بود. درحالیکه ترامپ حتی در پی اعمال تعرفه بر مواد اولیه وارداتی نیز هست.
نفرت ترامپ از هرگونه مقررات محدودیتزا در سطح بینالمللی موجب بیمیلی او درباره ائتلافهای مسئولیتزا و استانداردهای بینالمللی شده است. او که خود را «رهبری قوی» تصور میکند، میل آشکاری به تحسین دیگر «رهبران قوی» و مادامالعمر مانند رهبران روسیه و چین و کره شمالی و تحقیر رهبران لیبرالدموکرات که با انتخابات و حداکثر برای دو دوره روی کار میآیند، دارد. نگاه او به جهان مانند نگاه سرکردههای اشرار است که محله را بین خود تقسیم میکنند. از نظر او رهبرانی مانند پوتین و شی جینپینگ حق دارند منطقه نفوذ خاص خود را داشته باشند و خود نیز حق کنترل بقیه جهان را دارد. از منظری تاریخی، چنین سیاستی مکمل سیاستهای تجاری مرکانتیلیستی و در حکم بازگشت به مدل روابط بینالمللی در قرن نوزدهم و قبل از آن است.
یکی از ویژگیهای قدرتهای استعماری نبود احساس مسئولیت در قبال ملل تحت استعمار بود. صدور دستور ترامپ مبنی بر توقف کمکهای خارجی آمریکا در این قالب قابل فهم است. کمکهای خارجی در بین طرفداران ترامپ بسیار نامحبوب است. در اینجا نیز اظهارات جعلی، ازجمله اینکه گویا کمکهای خارجی به یکچهارم بودجه بالغ میشود، مبنای تبلیغات است. این در حالی است که این کمکها به یک درصد بودجه هم نمیرسد.
بهعلاوه جان کندی که نهاد کمکهای خارجی آمریکا USAID را تأسیس کرد، تصریح کرد که هدف این کمکها در درجه اول تأمین ایمنی و امنیت آمریکا از طریق ریشهکنی بیماریهای مسری، جلوگیری از قحطی، تثبیت کشورهای فقیر، تقویت دموکراسیها، سد ایدئولوژیهای ضد آمریکایی و گشودن بازارهای جدید است. سیاستهای تحکمآمیز ترامپ درباره اوکراین، آفریقای جنوبی، غزه و برخی از کشورهای عربی و نیز ادعا بر گرینلند، کانال پاناما و کانادا بهعنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا بر پایه مطالب جعلی و فشار برای کاهش بهای نفت نیز یادآور عملکرد قدرتهای استعماری و نادیدهگرفتن حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها براساس قوانین بینالمللی است.
در این زمینه تحکم به اوکراین مبنیبر دادن 20 درصد از قلمرو خود به روسیه، واگذاری 50 درصد از منابع طبیعی کمیابش به آمریکا و قطع امید از پیوستن به ناتو و دخالتنداشتن اوکراین و اروپا در روند صلح درخور توجه است. امضای یک فرمان اجرائی مبنیبر لغو هرگونه کمک به آفریقای جنوبی با ادعاهای غلط درباره نقض حقوق بشر اقلیت سفیدپوست آن کشور، ادعای مصادره زمینهای سفیدپوستها و حمایت از «فعالان بد» در جهان، اظهارات نادرست ترامپ و ایلان ماسک علیه آفریقای جنوبی، توقف کمک چند صد میلیوندلاری به آفریقای جنوبی عمدتا برای مقابله با بیماری ایدز، نمونه دیگری از روشهای تحکمآمیز ترامپ است. با این حال، نظر به اینکه ترامپ اکنون رهبر کشوری با بزرگترین اقتصاد و توان نظامی و دیپلماتیک است، همه با خونسردی، رعایت او را میکنند و منتظر فروکشکردن این توفان نابهنگام هستند.