پیوند نفت و سیاست
برخی بر این باورند که نفت خام و سیاست با تمام تفاوتهایی که از لحاظ جنس، شکل و معنا دارند، یکی هستند و برخی دیگر معتقدند مانند انرژی و ماده مفهوم نفت و سیاست میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. اما در اینجا ما سعی میکنیم که ارتباط وثیق و عمیق قیمت نفت خام با مسئله حکمرانی در داخل واحدهای سیاسی و روابط بینالملل را بررسی کنیم. سیاست به معنای مجموعه تدابیر برای اداره امور یک واحد سیاسی از هزاران سال پیش تاکنون به اشکال مختلف وجود داشته است. سیاست با قدرت نزدیک است و از ایدئولوژیها، واقعیتها و منافع در طول زمان تأثیر پذیرفته است. آنچه ما از تاریخ به معنای عمومی آن برداشت میکنیم، همان سیر تحول سیاست در میان جوامع بشری است. به گفته فیلدینگ، تاریخ، گذشته علم سیاست و علم سیاست، اکنون تاریخ است.
عباس ملکی- دانشیار انرژی دانشگاه شریف
برخی بر این باورند که نفت خام و سیاست با تمام تفاوتهایی که از لحاظ جنس، شکل و معنا دارند، یکی هستند و برخی دیگر معتقدند مانند انرژی و ماده مفهوم نفت و سیاست میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. اما در اینجا ما سعی میکنیم که ارتباط وثیق و عمیق قیمت نفت خام با مسئله حکمرانی در داخل واحدهای سیاسی و روابط بینالملل را بررسی کنیم.
سیاست به معنای مجموعه تدابیر برای اداره امور یک واحد سیاسی از هزاران سال پیش تاکنون به اشکال مختلف وجود داشته است. سیاست با قدرت نزدیک است و از ایدئولوژیها، واقعیتها و منافع در طول زمان تأثیر پذیرفته است. آنچه ما از تاریخ به معنای عمومی آن برداشت میکنیم، همان سیر تحول سیاست در میان جوامع بشری است. به گفته فیلدینگ، تاریخ، گذشته علم سیاست و علم سیاست، اکنون تاریخ است.
از ابتدای کشف نفت خام توسط انسان تاکنون قیمت نفت خام فرازونشیبهای فراوان داشته است. اگرچه در دورانهای گذشته استفاده از نفت در برخی از مناطق جهان مرسوم بوده است اما استفاده نظاممند و دائمی بشر از نفت خام به 1850 و کشف نفت در آمریکا بازمیگردد. پدربزرگ من از گذشتگان خود نقل میکرد که در مناطقی مانند باکو، سنگچال و لنکران مایعی با رنگی میان سبز و سیاه و چرب در برخی از جویها روان بود. مردم آن را برمیداشتند و در چراغ میریختند و همراه با فتیله این مایع به تدریج و مداوم روشنایی میداد. این امتداد همان دورانی است که مارکوپولو در سفرنامه خود به آن اشاره داشته و میگوید که در باکو بشکههای نفتی با کشتی به نقاط دیگر حمل میشد.
اولین چاه اکتشافی مدرن نفت در سال ۱۷۴۵ در فرانسه و اولین چاه استخراج نفت توسط کلنل دریک در سال ۱۸۵۹ در پنسیلوانیا حفاری شد. خبر کشف نفت بهسرعت در همهجا پیچید. مردم برای خریدن یا اجارهکردن زمینهایی که احتمال پیداشدن نفت در آنها میرفت، یورش بردند. تب نفت به راه افتاد و به بخشهای دیگری از ایالات متحده آمریکا، کانادا و اروپا نیز سرایت کرد. از آن پس تجارت نفت یکی از بزرگترین و سودآورترین اشکال بازرگانی در سراسر دنیا شد. به نحوی که در برخی از سالها از لحاظ حجم پولی در مکان اول قرار گرفت.
قیمت نفت از ابتدای کشف آن رفتار عجیبی داشته است. بهلحاظ کمبود عرضه در 1860 متوسط قیمت نفت خام آمریکا تا حدود 10 دلار هر بشکه در همان سالها بود و بیشترین قیمت نفت خام شاخص برنت در 2014، 140 دلار هر بشکه شد. اگر قیمت نفت را خالی از تورم بر اساس محاسبات شاخص قیمت مصرفکننده حساب کنیم، مشخص میشود که قیمت نفت در 1860 بر اساس قیمتهای نفت در 2020 بالاتر از 145 دلار بوده است. بالابودن قیمت در آن سالها به تعادل عرضهوتقاضا و کمبودن مقدار عرضه بازمیگردد. در سالهای دهه 1880 روسیه نیز به جمع تولیدکنندگان نفت در نقاط مختلف بهخصوص در کناره دریای خزر و در شبهجزیره آبشرون پیوست. در دهه 1890 نفت در جزیره سوماترا در اندونزی فعلی نیز یافت شد و نهایتا فوران نفت در اسپیندلتاپ تگزاس قیمت نفت را به کمتر از یک دلار هر بشکه در آن زمان رساند.
هر مقدار که تولید نفت بیشتر و قیمت آن به نسبت سایر کالاها در هر زمان کمتر میشد، وابستگی جامعه بشری به این حامل انرژی بیشتر شده و نفت و سیاست به یکدیگر بیشتر نزدیک میشدند. در ابتدای قرن بیستم با شروع جنگ جهانی اول و تدبیر چرچیل، وزیر دریانوردی انگلستان مبتنی بر تغییر سوخت کشتیهای جنگی بریتانیا از زغالسنگ به نفت کوره، نگرانی از کمبود این حامل انرژی قیمت آن را در ایالات متحده بالابرد. آنگاه ونزوئلا تولید نفت خام خود را در دهه 20 میلادی افزایش داد و نگرانی بخش صنایع آمریکا را برطرف کرد. رکود بزرگ در 1929 تقاضا برای نفت را کاهش داد. اما آلمان تحقیرشده در معاهدات پایان جنگ جهانی اول به سوخت بیشتری برای رشد سریع صنایع خود نیاز داشت. هیتلر با توجه به نظریههای فردریک لیست اقتصاددان ناسیونالسیت آلمانی، در اواخر دهه 30 میلادی جنگلهای روهر در مرز با فرانسه را تصرف کرد تا نیاز آلمان به زغالسنگ را برطرف کند. از آن پس ماشین جنگی متحدین و متفقین هر دو به نفت نیاز داشت. سؤال اساسی اینجاست که اهداف سیاسی رهبران کشورها، میزان دسترسی به نفت خام را افزایش داد یا دراختیارداشتن منابع نفتی عامل اصلی جنگ بود؟ بههرروی تلاش هیتلر برای پیشروی به سمت نروژ و همچنین جنگ وسیع با اتحاد شوروی و حرکت نیروهای آلمانی به سمت دریای خزر و مآلا تصرف شهر ولگاگراد (استالینگراد) در کنار ولگا و در نزدیکی منابع نفتی شوروی در قفقاز نشان از اهمیت عامل نفت در جنگ جهانی دوم دارد. طراحی متفقین برای کمک به ارتش سرخ از طریق پل پیروزی یعنی ایران با استفاده از راهآهن نیز یک استراتژی موفق برای جلوگیری آلمان از تفوق بر قفقاز بود.
پس از پایان جنگ، بار دیگر نیاز به نفت خام بالا گرفت. این بار برای بازسازی خرابیهای جنگ و بهعنوان موتور تولید انبوه در همه بخشها. جریان روان تولید نفت خام از مناطق تولیدکننده بهسوی بازارهای مصرفکننده و بهعبارتی از خاورمیانه بهسوی اروپا و آمریکای شمالی با طرح پیشنهادی دکتر مصدق و یارانش در مجلس شورای ملی ایران آشفته شد. ملیشدن نفت ایران باعث عکسالعمل خشمآلود لندن شده و بنادر نفتی ایران محاصره شدند. این بار پیوند سیاست و نفت در آن بود که عرضه نفت ایران نزدیک به صفر شد. تنها یک کشتی ژاپنی توانست 50 هزار تن نفت ایران را از میان کشتیهای جنگی انگلستان به ژاپن حمل کند. خروج نفت ایران از بازار منجر به بالارفتن قیمت نفت به اندازه دو دلار شد. توافق ایران و شرکتهای موسوم به هفت خواهران نفتی که متصدی تولید، انتقال، پالایش و توزیع سوختهای ناشی از نفت خام بودند، در فردای کودتای 28 مرداد 32 آرامش را به بازار انرژی بازگرداند. چند سال بعد جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر در 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد. غربیها از تردد کشتیهای شرکتهای خود از این کانال امتناع کردند. قیمت نفت به حدود سه دلار هر بشکه رسید. در 20 سال بعد تولید نفت به دلیل تولید کشورهایی مانند عربستان سعودی، کویت، عراق و خصوصا ایران افزایش یافت. قیمت نفت به اندازه کمی با توجه به تسلط هفت خواهران نفتی افزایش مییافت. در سپتامبر1960 سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بدون سروصدا توسط کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا تشکیل شد. در سالهای بعد قطر، اندونزی، لیبی، امارات عربی متحده، الجزایر، نیجریه، اکوادور، آنگولا، گابن، گینه استوایی و کنگو به این ائتلاف پیوستند؛ اگرچه برخی کشورها هم از جمله قطر و اندونزی از آن بیرون رفتند.
برجستهترین نماد پیوند سیاست و نفت در 1973 در جریان جنگ رمضان اتفاق افتاد. با شروع حملات ارتشهای عربی علیه اسرائیل برای بازپسگیری اراضی ازدسترفته در جنگ ششروزه 1967، کشورهای عرب عضو اوپک که خود یک سازمان دیگری به اوآپک داشتند، شیرهای نفت خود را بهسوی کشورهای حامی اسرائیل یعنی اروپای غربی و آمریکای شمالی بستند. به این ترتیب متوسط قیمت نفت یکباره از چهار دلار به 12 دلار هر بشکه رسید. این اتفاق اقتصاد کشورهای پیشرفته را بهشدت به رکود کشاند. در عوض کشورهای تولیدکننده به منابع مالی وسیعی دست یافتند. بهصورتیکه برخی از آنها مانند ایران از این رهگذر نظام برنامهریزی اقتصادی و بودجهریزی گذشته خود را فراموش کردند. پولهای نفتی باعث نامتوازنشدن سرمایههای در دسترس در بخشهای مختلف اجتماعی شد. بخش نظامی در کشورها فربه شد و واردات در همه زمینهها شدت گرفت. اتحاد کشورهای عربی عضو اوپک در عدم فروش نفت به کشورهای غربی و آمریکا، نشانه مثبتی شد برای تمامی جنبشهای استقلالطلب خاورمیانه تا ادعا کنند که جهان سوم میتواند در مقابل نفوذ اقتصادی و نظامی ایالات متحده عرضاندام کرده و نشان دهد که راههای زیادی برای داشتن رابطه برابر با کشورهای صنعتی وجود دارد. زمانی که ایالات متحده آمریکا در تلاش برای متوقفکردن افزایش قیمت نفت بهصورت محرمانه به ظرفیتسازی اضافی برای تولید نفت بیشتر در عربستان سعودی پرداخت، شاه ایران همچنان بر افزایش قیمت نفت اصرار داشت. نهایتا با تأمین زیرساختهای لازم برای افزایش تولید عربستان تا دو میلیون بشکه نفت در روز، در اجلاس رهبران اوپک در دوحه، تهدید شاه مبنی بر کاهش تولید اعضای اوپک توخالی از آب درآمد و عربستان تولیدش را افزایش داد. اقتصاد متورمشده ایران که به منابع مالی تصاعدی عادت کرده بود، با تثبیت قیمت نفت در سالهای 1976 تا 1978 مواجه شد. توقعات طبقه متوسط بالا میرفت و در واقعیت وضعیتی بود که نمیتوانست همه انتظارات را برآورده کند. سؤال اینجاست که آیا ثابتماندن قیمت نفت در سالهای مورد نظر به بروز انقلاب اسلامی منجر شد یا انقلاب ایران باعث افزایش قیمتهای نفت شد؟ به نظر میرسد هر دو بخش این سؤال منطقی باشد. توقف صادرات نفت ایران از نیمه 1978 تا سپتامبر 1980 قیمت نفت را این بار از 12 دلار به 24 دلار هر بشکه رساند. با شروع جنگ عراق علیه ایران علاوه بر ایران، صادرات نفت عراق نیز متوقف شد. قیمت تک محموله نفت برنت در 1980 به 47 دلار هر بشکه رسید.
اما ایران به خاطر نیاز به درآمدهای نفتی سریعا به بازار نفت بازگشت. تلاش کشورهای غربی پس از رکود بزرگ به شناسایی حوزههای نفتی جدید در آفریقا و دریای شمال منجر شد. سیاستهای ریگان، رئیسجمهور آمریکا نتیجهای جز کاهش قیمت نفت خام تا 15 دلار در هر بشکه در 1986 نداشت. این را ضد شوک در بازار نفتی مینامند. در سالهای بعد عراق کویت را اشغال کرد اما قیمت نفت بهصورت متوسط در حوزه 20 دلار در هر بشکه نوسان میکرد. اشغال عراق توسط آمریکا در 2003 و پیامدهای آن و رکود اقتصادی 2008 ناشی از بیضابطگی بانکهای آمریکایی سرمایهگذار در بخش مسکن قیمت نفت را تا 100 دلار در هر بشکه بالا برد. بهار عربی و افزایش تقاضا در 2014 قیمت نفت را تا 140 دلار در هر بشکه افزایش داد. از آن پس مجددا قیمتهای نفت سقوط کردند. پس از شیوع بیماری کووید 19 و کمترشدن مقدار تقاضا برای انرژی، قیمتهای نفتی سقوط شدیدی را تجربه کردند. حتی قیمت نفت تگزاس به منهای 37 دلار هر بشکه رسید.
این روزها مجددا پیوند وثیق نفت و سیاست مشاهده میشود. تجاوز نظامی روسیه به اوکراین دارای پیامدهای وسیع و تأثیرگذار مانند شوک نفتی 1973 بر بازار انرژی است. بالارفتن ناگهانی قیمت نفت تا 130 دلار و پایینآمدن آن تا 110 دلار در هر بشکه در روزهای اخیر نشان از تأثیر حوادث سیاسی بر این کالای اقتصادی دارد. امروز ادامه جنگ در اوکراین و افزایش بیسابقه قیمت نفت و روند صعودی قیمت حاملهای انرژی، برخی را بر آن داشته تا بار دیگر تصویری تاریک از اقتصاد جهانی در ماههای پیشرو ترسیم کنند. با وجود آنکه اکنون جامعه انسانی حاملهای متعدد انرژی از جمله انرژیهای سبز و هستهای علاوه بر انرژیهای فسیلی در چنته دارد اما وابستگی انسان با نفت امری انکارناشدنی است.