بهرهوری پایدار به جای خودکفایی شکننده
آیتالله رئیسی در جلسه اخیر هیئت دولت در سخنانی تأکید کردند که خودکفایی در کالاهای اساسی موضوعی راهبردی است و گفتند: جهاد کشاورزی با همکاری دیگر نهادها و از جمله مراکز علمی و دانشبنیان برنامهریزی کند تا کشور در کوتاهترین زمان ممکن در تولید کالاهای اساسی به خودکفایی برسد. وی افزود که تولید یک مسئله اساسی و زیربنایی است و با تقویت تولید داخلی باید ظرف چند سال آینده و در کوتاهترین زمان ممکن به خودکفایی برسیم تا نیازمند دیگر کشورها نباشیم.
آیتالله رئیسی در جلسه اخیر هیئت دولت در سخنانی تأکید کردند که خودکفایی در کالاهای اساسی موضوعی راهبردی است و گفتند: جهاد کشاورزی با همکاری دیگر نهادها و از جمله مراکز علمی و دانشبنیان برنامهریزی کند تا کشور در کوتاهترین زمان ممکن در تولید کالاهای اساسی به خودکفایی برسد. وی افزود که تولید یک مسئله اساسی و زیربنایی است و با تقویت تولید داخلی باید ظرف چند سال آینده و در کوتاهترین زمان ممکن به خودکفایی برسیم تا نیازمند دیگر کشورها نباشیم.
سخنان رئیس دولت سیزدهم در دستیابی به خودکفایی محصولات اساسی و آنهم تنها ظرف چند سال آینده و با قید «باید» موجب شگفتی و چهبسا نگرانی در آگاهان این حوزه میشود. از رئیس دستگاه اجرائی به لحاظ عدم آشنایی با پیشنیازهای توسعه پایدار کشاورزی و در اقلیم گرم کشورمان البته توقعی نیست. اما از متولی کنونی این بخش انتظار میرود که با تکیه بر صداقت حرفهای و سوگندی که برای احراز این وظیفه ملی یاد کردهاند مشاوری واقعگرا برای رئیس دولت باشند. اگر این متولی تنها برنامه کار 9 وزیر پیشین خود را مرور میکرد، قطعا برای ارائه چنین چشمانداز نزدیکی و آنهم در شرایطی که بیش از هر زمان به فروریختن دیوار بیاعتمادی بین مردم و مسئولان نیاز است، تردید میکرد. برنامههایی که در تمامی آنها تأکید بر خودکفایی در محصولات اساسی به چشم میخورد. آیا بهتر نبود در چنین چشماندازی، به دلایلی که هیچیک از 9 وزیر پیشین در نیل به اهداف برنامههای خود موفق نبوده و حتی بعضا به نتایجی کمتر رسیدند، اشاره میشد؟ از لقمان حکیم نقل است که روزی مردی ناآشنا از وی پرسید چه زمانی به مقصد میرسد؟ لقمان در پاسخ گفت اندکی راه برو تا با ارزیابی سرعت رفتنت بتوانم پیشبینی کنم. اکنون هم بایستی از متولی بخش کشاورزی کشور پرسید در این مدت و با این سرعت که راه را پیمودید سخنگفتن از خودکفایی بسیار دورتر از از واقعیتهاست. آیا نقشه راه متفاوت و زمانبندیشدهای را تدوین کرده و تدارک دیده یا بر سفرههای تهیشده رو و زیر زمینی آب افزودهاید؟ آیا در ساختار فربه و کمتحرک دستگاه تحت مدیریت خود اندک اصلاح و دگرگونی ایجاد کردهاید؟ یا اینکه با زینتدادن واژه دانشبنیان به وعدههایمان به آن وجاهت میدهیم. وعدههایی که عمدتا کلیگویی بوده و مستلزم ارائه برنامه اجرائی زمانبندیشده بر اساس ظرفیتهای موجود است.
در حال حاضر که بر سیاستهای افزایش جمعیت تأکید کرده و کاهش منابع آب در بعضی نقاط کشور به مرحله نیاز برای مصرف شرب رسیده است، ارقام روزافزون واردات محصولات اساسی نیز چشمانداز روشن و نزدیکی را نوید نمیدهند. واردات هشت میلیارد دلاری محصولات اساسی و 16 میلیون تنی علوفه (تنها نیمی از آن را ذرت تشکیل میدهد)، وابستگی 90 درصد به واردات روغن و دانههای روغنی، 40 درصد برنج و گندم، 10 درصد جو، 20 درصد گوشت قرمز و... نیاز به واکاوی عمیق از چراییها در این خصوص دارد. جالب آنجاست که به موازات روند وابستگی به واردات مواد غذایی پایه، شاهد سالانه دو میلیارد تن فرسایش خاک در سال هستیم. تنها در خلال پنج دهه اخیر دو میلیون هکتار اراضی مرغوب کشاورزی تغییر کاربری داده شده و نیمی از 18 میلیون هکتار اراضی جنگلی دستخوش تخریب قرار گرفته است. در مروری از برنامه کار وزرای پیشین بخش کشاورزی که به موازات روند روزافزون وابستگی به واردات محصولات اساسی و آسیبهای جبرانناپذیر به منابع تولید صورت گرفته است، به نظر میرسد که دستیابی به خودکفایی این محصولات در چند سال آینده تنها در قالب کلیشههای تکراری پیشین است. همانطور که اشاره شد وعدههای شتابزده و احساسی که خودکفاییهای شکننده را جایگزین راهبرد بهرهوری پایدار میکند، بر نگرانیها میافزاید. تمرکز ناپایدارانه برای افزایش کمی در شرایط کنونی در هر محصولی (مانند خودکفایی شکننده گندم) ضمن آنکه به کاهش تولید دیگر محصولات کلیدی میانجامد بر منابع در حال زوال تولید نیز آسیبهای برگشتناپذیر وارد میکند. آسیبهایی که هزینه آن را آیندگانی میپردازند که هنوز به دنیا نیامدهاند.