نماینده سابق مجلس در گفتوگو با «شبکه شرق»:
دولت توضیح دهد که چرا ۷۰ درصد اهداف برنامه ششم محقق نشده/ برنامه هفتم توسعه وضعیت بهتری از برنامه ششم نخواهد داشت
نماینده سابق مجلس گفت: اگر مردم به آینده امید نداشته باشند با بهترین برنامه هم همراهی نخواهند کرد. میبینیم که در برنامههای میان مدت ما که همین برنامههای پنج ساله توسعهای هستند، بارها بر رشد ۸ درصدی تاکید شده است، اما در بهترین حالت فقط رشد ۴ درصد اتفاق افتاده و یا رشد صفر بوده است.
الهام یوسفی- ارزیابی عملکرد برنامه ششم توسعه از سوی مجلس به عنوان ناظر نقدهای زیادی را به دنبال داشته است. چرا که تدوین برنامه هفتم توسعه در شرایطی است که نزدیک به ۷۰ درصد از اهداف برنامه ششم توسعه محقق نشده و حالا حتی شورای نگهبان دوره خودش را برای بررسی برنامه هفتم تمدید کرده است. این عجله و عبور از بررسی و آسیبشناسی عدم توفیق برنامه توسعه در کشور اینگونه به نظر میرسد که تدوین برنامه پنجساله توسعه به یک روتین برای مجلس و دولت تبدیل شده است. در گفت و گو با علی محمد نمازی، فعال سیاسی علل عقب ماندن از توسعه و عدم توفیق برنامههای پنجساله را بررسی کردیم که مشروح آن در ادامه آمده است.
تدوین برنامه هفتم توسعه از سوی مجلس در شرایطی که بخش اعظم برنامه ششم محقق نشده چیزی نیست جز تکرار برنامههای ناموفق توسعهای در ایران. به نظر شما ما چرا از توسعه عقب هستیم و اسباب و لوازم اینکه در مسیر توسعه قرار بگیریم چیست؟
زمانی که ما شاهد رشد در همه جنبههای مختلف باشیم قطعا توسعه نیز در کنار آن رخ خواهد داد. اولین و مهم ترین پارامتر توسعه به نظر من افزایش تولید است. تا تولید رشد نکند رفاه ایجاد نمی شود. درواقع وقتی رفاه پایدار برای خانوار اتفاق نیافتد، درآمد برای بخشهای مختلف تامین نمیشود، بنابراین اگر میخواهیم رشد در کشور اتفاق بیافتد باید ابتدا زیرساختها را فراهم کنیم، که الان بسیاری از زیرساخت ها فراهم نیست مخصوصا در بخشهای مختلف از جمله راه آهن، صنعت و کشاورزی. با وجود اینکه منابع عظیمی از نفت و گاز در ایران وجود دارد اما تولید این دو کاهش چشمگیری داشته است. برای افزایش تولید ما نیازمند منابع مالی هستیم که بخش اعظم آن از درآمد حاصل از فروش نفت بدست میآید. بنابراین باید تلاش کنیم شرایط برای صادرات و فروش منابع درآمدی خود ایجاد کنیم چرا که با این تحولاتی که در دنیا در حال رخ دادن است شاید کمتر از ۱۰ سال دیگر مصرف سوختهای فسیلی کاهش یابد.
در کنارتامین منابع مالی و فراهم کردن زیرساختها، چشم اندازه و امید به آینده خیلی مهم است. اگر مردم به آینده امید نداشته باشند با بهترین برنامه هم همراهی نخواهند کرد. در برنامههای میان مدت ما که همین برنامههای پنج ساله توسعهای هستند، بارها بر رشد ۸ درصدی تاکید شده است، اما در بهترین حالت فقط رشد ۴ درصد اتفاق افتاده و یا رشد صفر بوده است. همچنین پیشبینی شده نرخ تورم عدد مشخصی باشد اما در عمل و خروجی برنامه چیزی فراتر از آن رخ داده است. درواقع هیچکدام از انتظارات مندرج در برنامههای توسعه برآورده نمی شود. از آن سو هم بدون توجه به علل و بررسی عدم توفیق برنامههای توسعهای، برنامه جدیدی جایگزین قبلی میشود. به عقیده من قبل از تدوین برنامه هفتم توسعه، اولین کاری که دولت باید انجام دهد این است که دلایل عدم موفقیت ۷۰ درصد باقی مانده برنامه را اعلام کند. چون تا زمانی که موانع و مشکلات را نشناسیم قادر به ارائه راهکار نخواهیم بود. پیدا کردن راه حل در گرو شناخت واقعی مشکلات و موانع است.
عوامل خارجی چه اندازه در شکست برنامههای توسعه ای دخیل بودهاند؟
یکی دیگر از دلایل عدم توفیق برنامه های توسعهای، تامین منابع، یعنی همان درآمد است. چرا درآمد ایجاد نشده چون ما تحریم هستیم. وقتی درآمد وجود نداشته باشد فعالیتی هم صورت نمی گیرد. اگر احیای برجام دوباره با مشکل مواجه شود و بخواهیم برنامه هفتم توسعه را بنویسیم قطعا سرنوشت برنامه هفتم بدتر از برنامه ششم خواهد بود. بنابراین قدم اول این است که موضوع تحریم ها حل شود. در کنار رفع تحریم ها و بهبود روابط با دنیا و توسعه سیاست خارجی، ما قادر به تامین منابع مالی بیشتری خواهیم بود و امید به سرمایه گذاری داخلی هم ایجاد میشود. زمانی که مردم به آینده امید نداشته باشند با بهترین اصلاحات هم همراهی نخواهند کرد. شرط همراهی مردم با دولت امید به آینده است.
باید توجه داشت که ورود ارز به کشور و افزایش درآمد خودش به تنهایی توسعه ایجاد نمیکند بلکه باید با ایجاد اعتماد عمومی و تزریق امید به جامعه، عمده این درآمدها را به بخش سرمایه گذاری داخلی وارد کنیم. چرا که این سرمایه گذاری است که منجر به رشد تولید و بهبود رفاه مردم خواهد شد و همه اینها نیاز به همراهی مردم دارد.
گام هایی که برای توسعه از دولت سازندگی آغاز شده بود متوقف شده است. شما دلایل این توقف را چه چیزی می دانید؟
بعد از جنگ امید به آینده زیاد بود، ملت باوزشان این بود که جنگ تمام شده و امید داشتند که کشور به سمت توسعه حرکت کند. لذا این امیداواری باعث شد که مردم در کنار دولت همه سختیها را تحمل و به نوعی همراهی کردند. همچنین شعار دولت هم سازندگی و آبادی کشور بود، همه اینها یک عزم و اراده ملی برای حرکت در مسیر توسعه ایجاد کرده بود. البته در دوره اصلاحات نیز روند توسعه ادامه داشت اما به مرور تحریم ها شروع شد دو موضوع باعث شد که عمران و آبادانی کشور با آن رشد قبلی ادامه پیدا نکند که یکی همان تحریمها بود و دوم فاصلهای بود که بین ما و جهان از یک سو و شکاف بین دولت و ملت از سوی دیگر بود که امید به آینده را ضعیف کرد.