فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بینالمللی:
بنبست روابط ایران و اروپا در مذاکرات دولت فعلی آفریده شد
یک کارشناس مسائل بینالمللی گفت: بنبست در مذاکراتی که گروه جدید مذاکره کننده دولت رئیسی در پیش گرفت، آفریده شد و در نتیجه آن بنبست بود که دنبال بهانههای مختلف داخلی و خارجی گشتند.
به گزارش شبکه شرق، یک کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به اینکه عوامل مختلف دست به دست هم داد تا اروپا از روابط متعارف با ایران قطع امید کند، گفت: به نظر من سیاست اروپایی ها مبنی بر این است که مردم و افکار عمومی را از نظر ذهنی برای پذیرش سختگیری های خودشان آماده کنند و بی اثر هم نیست. برای اینکه مردم فراموش می کنند آن گونه سختگیری ها چگونه به زیان مردم و سخت کردن زندگی مردم خواهد انجامید. یعنی نتیجه اصلی و سختی هر نوع تحریمی به مردمی وارد خواهد شد که بعضا مایل به استقبال از آن هم هستند.
مشروح گفت و گو با فریدون مجلسی را در ادامه می خوانید:
به نظر شما تشدید تنش ها میان ایران و اروپا چه دلایل و ریشه هایی دارد؟
انقلاب اسلامی اصل «ضد غرب گرایی» را به عنوان یک پایه ایدئولوژی خودش قرار داده و تدریجا این اصل پخته شده و من فکر می کنم نهادهایی که طرفدار غرب ستیزی بوده اند باید از این موفقیت بسیار شادمان باشند. برای اینکه از روز اول به بهانه های مختلف این مبارزه شروع شد و جنبه ایدئولوژیک به آن دادند. البته پیروزی انقلاب اسلامی با توافق کمپ دیوید همزمان بود و خصوصا اینکه محمدرضا شاه را در مصر پناه دادند و روزهای آخر عمر خودش را هم در آنجا زندگی کرد و تربیت کادرهایی از مبارزین انقلابی در فلسطین و کمپ های مصر و لیبی و غیره باعث تقویت آن دیدگاه غرب ستیزی و این یک امر جاافتاده ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی شد.
به همین دلیل روابط اقتصادی خودش را که به طور سنتی با غرب خلاصه می شد و در سال های جلوتر قدری با ژاپن، کره جنوبی و تایوان هم به آن افزوده شده بود، منحصر به شرق کرد و اکنون می توان گفت که در انحصار چین قرار گرفته است. البته با توافق برجام یک سازگاری رخ داد و قراردادهایی امضاء شد اما نهادهای اصلی جمهوری اسلامی که از آغاز موافق این امر نبوده و همیشه مخالف خودشان را با برجام اعلام کرده بودند، آن تفاهم را به صورت مخاطره موشکی برای نابودی اسرائیل در آوردند و بالأخره هم از کار انداخته شد.
بنابر این، تا وقتی که این سیاست ها وجود دارد، دیگر فرصتی برای روابط آشتی جویانه نیست. غرب احساس می کرد که با مذاکره و رفتارهای تشویق آمیز می تواند یک سیاست و روش متعارفی را با ایران برقرار کند و به روابط سنتی قدیمی خودش برگردد و ایران را هم از اقدامات حادّ در منطقه باز دارد و مثل کشورهای دیگر منطقه مشغول به توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی کند. اما در جمهوری اسلامی با نوعی ایثارگری اعتقادی ترجیح داده اند که به همین سیاست های ثابت ادامه داده شود؛ هرچند هزینه گزافی هم داشته باشد که کمیابی ها، گرانی ها، تورم و مشکلات زندگی هست؛ ولی در عوض آن جنگ و مبارزه هم ادامه دارد.
از دید غربی ها اکنون آن جنگ و مبارزه به صورت ابزاری برای عمل متقابل آنها در آمده است؛ یعنی به عنوان رفتارهای فرسایشی که با فرسایش اقتصاد دشمن خودشان بتوانند او را تضعیف کنند و از داخل و خارج آسیب پذیری او را افزایش بدهند. ین وضع تا وقتی که تخفیف متقابل در اهداف، انگیزه ها و خط قرمزها رخ ندهد، تشدید هم خواهد شد. در دنیا جنگ های بزرگ با همین مقدمات شروع شده و من امیدوارم شرایطی در ایران باشد که بتوانند جلوی چنین فجایعی را برای آینده بگیرند و اصلا توهم و دلیلی برای بروز چنین مسائلی وجود نداشته باشد.
به نظر می رسد در چند ماه گذشته با بن بست رسیدن مذاکرات برجام و همزمانی آن با فوت مهسا امینی و اعتراضاتی که بعد از آن شکل گرفت، اختلافات میان ایران و اروپا تشدید شده و اخیرا هم دارند چهارمین بسته تحریمی خودشان علیه ایران و همچنین قرار دادن سپاه در لیست سازمان های تروریستی و احیانا احضار سفرای این کشورها در ایران را بررسی می کنند. چقدر محتمل است که این اقدامات را علیه ایران انجام بدهند؟
بسیار محتمل هست؛ برای اینکه به درگذشت شادروان مهسا امینی ارتباط غیرمستقیم دارد. یعنی بن بست در مذاکراتی که گروه جدید مذاکره کننده دولت رئیسی در پیش گرفت، آفریده شد و در نتیجه آن بن بست بود که دنبال بهانه های مختلف داخلی و خارجی گشتند. سقوط هواپیمای اوکراینی بدون عذرخواهی و واکنش جدی، حوادث دیگر در دریاها و کشتی ها و به موشک بستن پالایشگاه ها، دخالت در جنگ اوکراین و فروش پهپاد دست به دست همدیگر داد تا اروپا از امکان روابط متعارف با ایران قطع امید کند؛ و به خصوص فشارهای داخلی که بین جمعیت عظیم ایرانیان مهاجر پدید آوردند. 10 درصد از جمعیت ایران در اروپا و آمریکا هستند که به دلیل تفریح نرفته اند و به دلیل مخالفت رفته اند و بنابر این برانگیختن آنها در تظاهرات اخیر کار سختی نبوده است.
به نظر من سیاست اروپایی ها مبنی بر این است که مردم و افکار عمومی را از نظر ذهنی برای پذیرش سخت گیری های خودشان آماده کنند و بی اثر هم نیست. برای اینکه مردم فراموش می کنند آن گونه سختگیری ها چگونه به زیان مردم و سخت کردن زندگی مردم خواهد انجامید. یعنی نتیجه اصلی و سختی هر نوع تحریمی به مردمی وارد خواهد شد که بعضا مایل به استقبال از آن هم هستند.
دوم، آماده کردن اذهان عمومی کشورهای خودشان برای واکنش های احتمالی خواهد بود. یعنی طوری خصومت پروری و تبلیغات بالا برود که مردم کشورهای خودشان برای این اقدامات آماده باشند. در این شرایط بیش از هر چیزی لازم است که عده ای به جای شعارهای بیش از توانمندی های داخلی، اقداماتی برای رفع خصومت داشته باشند. یعنی من امیدی به صلح ندارم، ولی ترک مخاصمه حداقل امری است که بتواند جلوی مشکلات را بگیرد.
این مشکلات هم فقط ترسیدن و ترساندن از جنگ و اقدامات هوایی و بمباران و موشک باران نیست. وضعیتی که امروز ما داریم و دور بودنمان از عرصه بین المللی و عدم دسترسی به نظام بانکی جهانی، سقوط ارزش پول و به باد دادن ذخایر مردم هم هست. ما کشوری روی دریای نفت و گاز هستیم و باید در این زمستان برق و گاز ما قطع شود و کارخانه های ما به دلیل عدم توانایی رساندن گاز تعطیل می شوند، ناشی از سوء مدیریت، عدم تخصص، عدم حضور کارشناسان در کار و حضور افراد بی کفایتی که ناچار به اختلاس و افکار منحرف دیگری به جای برنامه ریزی و اقدام هستند، باید به این چیزها بپردازد و تبلیغات غیرتمندانه این خطرات را برای کشور به بار نیاورند. حدود 9 درصد از منابع جهان در زیر خاک های ما نهفته است و لیاقت بیشتر از اینها را داریم و باید توسعه اقتصاد، جامعه و فرهنگ در تقدم قرار بگیرد.
به نظر می رسد مقدمات تبلیغاتی اضافه شدن سپاه به لیست سازمان های تروریستی اتحادیه اروپا در حال فراهم شدن است. اگر این اتفاق بیفتد، چه تبعاتی برای موقعیت بین المللی جمهوری اسلامی دارد؟
جمهوری اسلامی بدون سپاه وجود ندارد؛ سپاه سیاستگذار و مجری است؛ سپاه کارگردان اقتصاد و همچنین تبلیغات شرعی و ملی و بسیاری امور در اختیار سپاه است. یعنی موضع گیری در برابر سپاه، یک موضع گیری دشوار در برابر کلیت جمهوری اسلامی ایران است.
تهدیدات سران رژیم صهیونیستی علیه کشورمان گسترش یافته و عمده سخن آنها مبنی بر این است که ایران را بزرگترین تهدید علیه خودشان می دانند. پیش بینی شما از این تهدیدات چیست؟ آیا دست به اقدام نظامی خواهند زد؟
انتظار از کشورهای دیگر می توان داشت که به دنبال روابط متعارف هستند. آنها اقدامات خودشان در دنیا را در برابر تهدیدات صریح جمهوری اسلامی تلقی می کنند و نمی شود از آنها توقع داشت که این طور نیندیشند. اتفاقا ممکن است آنها در حرف یک چیزی بگویند ولی در عمل از رفتارهای جمهوری اسلامی در خصومت ورزیدن با غرب استقبال کنند. آنها هم از اول مثل نیروهای اصولگرای داخلی دشمن برجام بوده اند و برجام را ابزاری برای بی دفاع شدن خودشان می دانستند. آنها در شرایطی می توانند تبلیغ کنند که تهدید نابودی خودشان و موضوع بن بست برجام تداوم داشته باشد و متقابلا از سمت ایران با مانورها و تهدیدهایی مواجه شوند که بتوانند در عرصه بین المللی خودشان را مظلوم و کلیه اقدامات خودشان را دفاعی و مشروع جلوه بدهند.
به هر حال این بر عهده سیاستگذاران اصلی است که آیا منافع ملی و رفاهی جامعه و ملت خودشان را ترجیح می دهند یا اینکه مبارزات جنگ و جهادی که غیرتمداران پیگیری می کنند را می خواهند ادامه بدهند؟
نظر شما در خصوص اقدامات تحریک آمیزی مثل دیوارنویسی سفارت انگلیس چیست؟
اینها کارهای سطح پایینی است؛ کسانی که یک روزی سفارت آمریکا را اشغال کردند و سفارت انگلیس را به آتش کشیدند و خسارت هایش را به ایران تحمیل کردند و پول نقدی که انگلیسی ها بابت این خسارت ها می گیرند، کسانی که سفارت عربستان را اشغال کردند و به آتش کشیدند و روابط را قطع کردند، نمی دانند از خیابان نمی شود سیاستگذاری و سیاست بین المللی را پیاده کرد. بر دیوار سفارت انگلیس کلماتی نوشته اند که سفرای دیگر هم کنارش عکس یادگاری بگیرند. باعث تأسف است، اینگونه اهانت هایی که به کشور ایران می شود، به عنوان کشوری که درک مصونیت های دیپلماتیک و روابط محترمانه بین المللی در آن ضعیف است و با آزادی عمل به این کارها ادامه می دهند.
مواضعی که اخیرا مقامات عراق و رئیس جمهور کره جنوبی علیه ایران گرفته اند چقدر می تواند ماهی گرفتن از آب گل آلود تنش های بین المللی ایران تلقی شود؟
اقدام مقامات عراق یک واکنش قابل پیش بینی بود. یعنی دولت عراق امروز روزانه پنج میلیون بشکه نفت تولید و صادر می کند و نیازهای توسعه صنعتی بسیاری دارد و قراردادهای مختلفی با آمریکا و اروپا می بندد، با وجود بهره مندی از کمک های نظامی جمهوری اسلامی در مبارزه با داعش، وقتی کار تمام شده این مسائل فراموش می شود. آن موقع است که هر نوع دخالت بیش از حد حتی به عنوان کمک و همدردی، دخالت در امور داخلی تلقی می شود و بهانه ای برای گسستن از ایران است. برای اینکه جمهوری اسلامی الآن در دنیا مسأله دار است و آنها خواهان گریز از این مسائل هستند. می بینید که در رابطه با استفاده از نام جعلی برای خلیج فارس امتیاز می دهند اما مسائل اسرائیل را مربوط به خودشان نمی دانند. شعارهایی می دهند و محکوم می کنند؛ این محکوم کردن ها تعارفات دیپلماتیک است و اقدام دیپلماتیک به حساب نمی آید. چیزی که جهان از آن آزرده است و در برابر موضع می گیرد، اقدامات است و تعارفات نیست.
اساسا تشدید تقابل با اروپا و گسترش آن چیزی که برخی نامش را «محاصره دیپلماتیک ایران» گذاشته اند، چه چشم اندازی را ترسیم می کند؟ با توجه به اینکه سه کشور اروپایی عضو برجام هستند و مکانیزم ماشه هم در برجام پیش بینی شده، چقدر امکان فعال شدن مکانیزم ماشه علیه ایران وجود دارد؟
ایران دیگر برای آنها اهمیتی ندارد. اهمیت در روابط بانکی، تجاری و اقتصادی است و بانک ها را ایران به روی خودش بسته است. FATF که مجلس هم تصویب کرده بود، با لجاجت جلوی آن را گرفتند؛ انگار که پروتکل های منع مبادلات پول حاصل از پولشویی، تروریسم و قاچاق امر نامشروعی است. وقتی روابط به صفر می رسد، ترجیحا سعی می کنند که در روابط را برای رقبا هم باز نگذارند. یعنی بگویند ما که با اینها خرید و فروش نداریم، پس اینها را دو دستی تقدیم چین می کنیم؛ روسیه هم که برای ایران جز هزینه چیز دیگری ندارد.
ما شناختی از بازار روسیه نداریم؛ اعتباری هم پیش روسیه نداریم که بخواهیم با او مبادله کنیم
ما شناختی از بازار روسیه نداریم و اعتباری هم پیش روسیه نداریم که بخواهیم با او مبادله کنیم. ما پیش چین اعتبار داریم که نفت و پتروشیمی را می برد و متقابلا یک چیزهایی را با ایران مبادله می کند. این یک بازار انحصاری می شود و جای سودجویی هم باقی می ماند که گران بفروشند و ارزان بخرند.
باید با دنیا تعامل داشت و در دنیا حضور پیدا کرد و اگر هم کار به مقابله بکشد، معدود کشورهای دنیا روی اصول در کنار شما نمی ایستند و از شما حمایت نمی کنند و روی «منافع» این کار را می کنند. متأسفانه ما کشور تک مانده و ضعیفی هستیم و غالبا می بینیم که حتی کشوری مانند عراق با ما چنین رفتاری می کند.