دیدار نخستوزیر قطر با رهبر طالبان برای اعمال فشار بر این جریان بود
رایزن پیشین ایران در افغانستان گفت: چنددستگی در طالبان قابل مشاهده است و همین مسأله باعث میشود که دستورات و سخنان رهبر این جریان از سوی بدنه اجرایی این جریان پذیرفته و اجرا نشود.
به گزارش شبکه شرق، رایزن پیشین ایران در افغانستان گفت: چنددستگی در طالبان قابل مشاهده است و همین مسأله باعث میشود که دستورات و سخنان رهبر این جریان از سوی بدنه اجرایی این جریان پذیرفته و اجرا نشود.
«عبدالمحمد طاهری» رایزن پیشین ایران در افغانستان با اشاره به دیدار خصوصی نخستوزیر قطر با رهبر طالبان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که درون طالبان دو طیف یا گروه اصلی وجود دارند که صرفاً قرار نیست حرف یکدیگر را تأیید کنند یا در اداره افغانستان از آنها بهره ببرند.
طیف نخست جریانی هستند که در حال اداره وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی کشور هستند و گروه دوم شخصیتها و چهرههایی هستند که عموماً به عنوان مهرههای ایدئولوژیک از آنها نام برده میشود که ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر فعلی طالبان از همین طیف دوم به حساب میآید.
جریان دوم اصولاً علاقه ندارند که رسانهای شوند یا در دید عموم قرار بگیرند و سعی میکنند در پشت صحنه حضور داشته باشند و از راه دور بر امورات جاری و اجرایی کشور و همچنین مذاکرات با دولتهای خارجی نظارت دارند.
وی ادامه داد: این جریان حتی در کابل مستقر نیستند و به همین دلیل قندهار را برای زندگی و ادامه حیات خود انتخاب کردند. بر همین اساس معتقدم دیدار نخستوزیر قطر و رهبر فعلی طالبان در قندهار توسط ایالات متحده هماهنگ شده و بر همین اساس آمریکا با توجه به شرایط و رفتار فعلی طالبان به دنبال اعمال فشار بر این جریان از طریق دوحه است.
واشنگتن به دنبال آن بود تا بالاترین مقام اجرایی قطر را مقابل بالاترین مقام ایدئولوژیک طالبان قرار دهد و به آنها بگوید که رفتار فعلی طالبان در افغانستان چندان صحیح نیست و باید این مسیر را اصلاح کنند؛ به گونهای که در دیدار نخستوزیر قطر با رهبر فعلی طالبان مسائلی از جمله اصلاح رفتار طالبان بر اساس مدلهای بینالمللی و همچنین تحصیل دختران و اشتغال به کار زنان گوشزد شده، اما پرسش بزرگ این است که رهبر طالبان تا چه حد میتواند ساختار اجرایی جریان تحت امر خود را با خواستههای جهانی منطبق کند و اساساً تا چه حد بر طالبان نفوذ دارد؟
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: به عنوان شخصی که افغانستان را از نزدیک درک کردم و مشاهدات عینی از جامعه این کشور داشتم، باید بگویم که چنددستگی در طالبان قابل لمس و مشاهده است و همین مسأله باعث میشود که دستورات و سخنان رهبر طالبان از سوی بدنه اجرایی این جریان پذیرفته و اجرا نشود.
به همین جهت بعید میدانم فشار آمریکا و قطر بتواند طالبان را اصلاح کند؛ چراکه این جریان اساساً دیپلماسی کلاسیک را فرا نگرفته و هیچ اعتقادی به نظم جهانی و بینالمللی ندارد. بزرگان این جریان فکر میکنند که اگر وارد نظم جهانی شوند و آن را بپذیرند از سوی هم طیفهای خود مورد سرزنش و مواخذه قرار میگیرند.
باید قبول کرد بخشی از توافق دوحه که میان طالبان و آمریکا به امضا رسیده، همچنان نامعلوم و پنهان بوده و از سوی دیگر باید پذیرفت طالبان زمانی که در قدرت قرار دارد به هیچ وجه تسلیم نخواهد شد و هر چیزی که عامل نابودی نظم و سیاست کلاسیک است را فرا گرفتهاند.
وی افزود: اینکه بدنه طالبان تا چه حد از بزرگان ایدئولوژیک خود الهام میگیرند و از آنها اطاعت میکنند واقعاً یک سوال مشخص و بدون جواب است که پاسخ درستی هم به آن داده نشده و صرفاً خطراتی در این راستا برای افغانستان، کشورهای همجوار آن و سایر دولتهای جهان خواهند داشت.
چراکه طالبان حالا در موضع اقتدار موردنظر خود قرار دارد و از سوی دیگر هم دوگانگی درون این جریان میتواند اوضاع و احوال را به سمت مخاطرات جدید پیش ببرد.
نه تنها کشورهای منطقه بلکه ایالات متحده و سایر دولتها هم به این نتیجه رسیدهاند که رفتار طالبان نشان میدهد آنها نه در گذشته و نه حالا قابل اعتماد نیستند و این موضوع باید مورد نظر دولتها قرار بگیرد.
طاهری در پایان خاطرنشان کرد: حاکمان اجرایی در کابل در حال باجگیری از قطر و آمریکا هستند و به همین دلیل باید بگویم که دیدار اخیر نخستوزیر قطر با رهبر طالبان هم خروجی خاصی در بر نخواهد داشت و این مشمول تحولات داخل و خارج افغانستان هم میشود؛ به صورتی که نگاه آنها نه تنها نسبت به ایران بلکه نسبت به کل جهان تغییر پیدا نکرده و حتی این جماعت برای پاکستان هم به یک تهدید امنیتی مهم تبدیل شدهاند. به همین جهت اعتماد کردن به طالبان به دلیل اینکه آنها به هیچ مسالهای متعهد نیستند، برای دنیا خروجی خاصی نداشته و نخواهد داشت.