عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان:
برخی مادران باحجاب به دخترشان حق میدهند که بدحجاب باشد؛ این مادران حجاب انتخابشان نیست، به آن عادت کردهاند
محمدجواد نظافت، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان می گوید الان خیلی از این بدحجابها، مادران باحجابی دارند که به دخترشان حق میدهند بدحجاب باشند. بهانه برخی این است که زیبایی دختر دیده شود و برایش خواستگار بیاید! همین مادر را اگر چادر از سرش بردارید، سکته میکند! چرا؟ چون عادت کرده است و حجاب انتخاب او نیست. ما باید حجاب را تبدیل کنیم به انتخاب؛ دختران جوان ما باید برسند به این انتخاب.
به گزارش شبکه شرق، محمدجواد نظافت، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان می گوید الان خیلی از این بدحجابها، مادران باحجابی دارند که به دخترشان حق میدهند بدحجاب باشند. بهانه برخی این است که زیبایی دختر دیده شود و برایش خواستگار بیاید! همین مادر را اگر چادر از سرش بردارید، سکته میکند! چرا؟ چون عادت کرده است و حجاب انتخاب او نیست. ما باید حجاب را تبدیل کنیم به انتخاب؛ دختران جوان ما باید برسند به این انتخاب.
روزنامه خراسان گفت و گویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد نظافت، استاد حوزه و عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان انجام داده که مشروح آن به شرح زیر است:
صحبت از چگونگی تبیین حجاب برای افرادی است که اعتقادی به آن ندارند؛ افرادی که اتفاقاً در طبقه نخبه جامعه قرار میگیرند؛ گروهی که دانشجو یا تحصیل کرده هستند. در واقع میخواهیم به سمت شناخت مبانی امر به معروف و نهی از منکری در این زمینه برویم که مؤثر و کارآمد باشد. به نظر شما مبلغان ما باید چه مسائلی را در این عرصه مد نظر قرار دهند؟
برای توضیح این بحث، ابتدا باید یک مقدمه درباره مفهوم «معروف» عرض کنم و بعد به سراغ پاسخ جزئیتر به پرسش شما بروم. من این را جاهای دیگر هم گفتهام؛ به طور کلی ما دو نوع معروف داریم. یک نوع معروف، معروف الهی است؛ دین آمده و آن را برای ما تعریف کرده. نوع دیگر معروف، معروفی است که نزد مردم جا افتاده؛ صبغه دینی ندارد، اصلاً ممکن است از جای دیگری هم آمده باشد و ذاتاً هم از جنس معروف نباشد، اما مردم آن را معروف میدانند. در موضوع امر به معروف، باید به این مسئله توجه کرد. اگر معروف الهی در جامعه به صورت هنجار درآمده باشد، میتوان از موضع بالا و صریح به آن امر کرد. اما اگر شما با جامعهای روبهرو هستید که در آن هنجارها، منطبق با معروف الهی نیست، منطبق با خوبیها نیست، اصلاً هنجار یا به اصطلاح معروف غالب چیز دیگری است؛ این جا دیگر قضیه فرق میکند. اینجا دیگر مسئله با امر حل نمیشود و باید یک مرحله برویم به عقب و از ارشاد شروع کنیم. یعنی چه؟ یعنی باید برویم اول معروف را در جامعه جا بیندازیم. یک راهکار مؤثر برای ارشاد، ایجاد «جوّ» است. برخی عادت دارند فقط حرف بزنند؛ خب اگر در جامعه هنجار غالب چیز دیگری باشد، با این حرف زدن که عموماً از جنس امر کردن است، کار راه نمیافتد. این جا ارشاد لازم داریم، نه ارشاد زبانی که در واقع همان امر است، نه! اینجا ارشاد عملی لازم است؛ جّو درست کردن یعنی همین! در موضوع ترویج و تبیین حجاب در جامعه باید همین کار را کرد. متأسفانه الان برخی افراد باحجاب ما وقتی وارد جمع بیحجابها میشوند، تحت تأثیر جو قرار میگیرند، میروند به سمتی که نباید بروند. ما باید این طرف جو درست کنیم؛ جمع باحجابها، باحجابهایی که با رفتارشان دیگران را تشویق و ترغیب به داشتن حجاب میکنند. یادم هست چند سال قبل که به عتبات مشرف شده بودیم، همراهان ما از دو خانم که بدحجاب بودند، شکایت داشتند. آن موقع ما در نجف بودیم. این دو خانم بچه همراهشان بود. در کربلا یا سامرا، اینها را دیدم که چادری شدهاند؛ آن هم چه حجاب کاملی. چرا؟ چون در جو قرار گرفته بودند. پس یکی از راهکارهایی که مبلغان ما میتوانند برای تبلیغ و ترویج حجاب به آن توجه داشته باشند، ایجاد جو است؛ آن هم نه به صورت لسانی، بلکه با عمل و در عین رعایت اخلاق و در همان حال، حفظ حریمها و ارزشها.
برخی افراد، ظاهراً از سر دلسوزی، وقتی میخواهند به مقوله ضرورت رعایت حجاب ورود کنند، موضوع را به علاقه داشتن یا نداشتن به انقلاب اسلامی نسبت میدهند. به زعم این افراد، کسی که حجاب را رعایت نمیکند، در زمره مخالفان انقلاب اسلامی قرار میگیرد. نظر شما درباره این رویکرد و دیدگاه چیست؟
این خیلی نکته مهمی است. ببینید ما در برنامه تبیین و ترویج حجاب اسلامی، نباید عمل خودمان و نتایج به دست آمده را به انقلاب اسلامی گره بزنیم. آن وقت اگر کار شما به نتیجه نرسد یا رفتار و اقدام شما به هنگام، معقول و درست نباشد، فقط یک برنامه تبلیغی و ارشادی زمین نخورده است، شما به حیثیت انقلاب هم ضربه زدهاید. هیچ وقت به کسی که حجاب را درست رعایت نمیکند، برچسب ضدانقلابی بودن نزنید. چرا برخی از دوستان ما چنین رفتاری دارند؟ این رفتارها نتیجه عکس دارد؛ اصلاً باعث میشود که خیلی از این افراد، افرادی که در ظاهر بدحجاب هستند، اما به انقلاب عقیده دارند، از قطار انقلاب اسلامی پیاده شوند؛ دشمن هم که منتظر چنین فرصتی است؛ خب، ما نباید به دشمن فرصت و فضا بدهیم.
جایی خواندم که حضرت عالی درباره ضرورت پیوند میان موضوع حجاب و مقوله مهم و اساسی حیا و عفّت صحبت کرده بودید. چرا این پیوند ضروری است؟
توجه به حیا و تأکید بر آن، مسئله بسیار مهمی است. حیا یک چیز ذاتی است، در نهاد آدمهاست. اصلاً بطن و اصل حجاب و دلیل واجب شدن آن، رعایت همین حیا و عفّت است. برخی ممکن است حجاب داشته باشند، اما از بطن آن غفلت کنند. این طوری نمیشود به دوام و تأثیر مثبت چنین افرادی در این عرصه مهم و حساس اطمینان کرد. فردی که حجاب را بدون توجه به بطن آن، یعنی حیا و عفت، رعایت میکند، هر لحظه در خطر قرار دارد؛ مثل یک سیب که در معرض پوسیدگی است.
شرایط فعلی ما به گونهای است که اقدام عاجل در موضوع تبیین ضرورت حجاب، اجتنابناپذیر است. فکر میکنید این اقدام باید چه مختصاتی داشته باشد و چگونه انجام شود؟
من هم معتقدم که باید اقدام عاجلی صورت بگیرد، اما اقدامِ عاجلِ معقول و زیبا؛ امر به معروف ارشادی و عملی. نه این که به اسم عجله و سرعتِ عمل کاری کنیم که مخاطبان را بیندازیم روی دنده لج! راه حل فرهنگی دیر جواب میدهد، صبوری میخواهد. دشمن ما هم نیامده با اسلحه دختران و زنان ما را بدحجاب و بیحجاب کند؛ او هم کار فرهنگی – منتها طبق فرهنگ خودش – انجام داده است؛ هرچند که تخریب، همیشه زودتر از اصلاح جواب میدهد و اصلاح کردن، همیشه زمانبر است. باید سعه صدر داشته باشیم و این مسئله را در گفتگو با تکتک افراد رعایت کنیم. متأسفانه ما الان در توجیه کردن مذهبیهایمان هم مشکل داریم؛ نمیتوانیم آنها را درباره برخی از مسائل، درست توجیه کنیم. نباید فضایی بسازیم که فرد خودش را از ما جدا ببیند. هنر مبلغان ما باید این باشد که همه، حتی آن آدمی که خیلی هم پایبند به مسائل مذهبی نیست، زیباییهایی مانند زیبایی زیارت اربعین را بچشد و در آن جَوّی که ابتدای صحبتم عرض کردم، قرار بگیرد. اجازه بدهیم معروف با رفتار ما، با جوّی که درست کردهایم، در قلب و ذهن افراد نهادینه شود و باز، یک آدم ناآگاه نیاید و گیر بدهد به این افراد و بگوید: اگر امام حسین (ع) را قبول داری، برو حجابت را درست کن! مبلغان ما باید بروند داخل مردم؛ منظورم فقط یک قشر خاص نیست. چند سال قبل من طرحی را مطرح کردم که تلبّس به لباس روحانیت را تا حدامکان ببریم بین اقوام و خویشان طلابی که تازه معمّم میشوند؛ ببریم در مسجد محلهای که اینها زندگی میکنند. من تأثیر این اقدام را دیدهام؛ وقتی عهدنامه هنگام تلبّس را میخوانیم، عدهای در جمعیت اشک میریزند. این یعنی چه؟ یعنی بین مبلغان جوان و اطرافیان آنها دارد ارتباط عاطفی برقرار میشود؛ این خیلی مهم است. باید به دنبال ایجاد چنین جوّی باشیم.
ما در جامعه با خانوادههایی روبهرو هستیم که در آنها مادر اهل حجاب و رعایت کامل آن است، اما دختر او چنین وضعیتی ندارد و حتی گاهی بیحجاب است. دلیل به وجود آمدن چنین وضعیتی چیست؟ و برای درمان آن چه باید کرد؟
یکی از مسائل حساس در بحث تبیین حجاب، مسئله عادت بودن این فریضه نزد بعضیهاست. همانطور که اشاره کردید، الان خیلی از این بدحجابها، مادران باحجابی دارند که به دخترشان حق میدهند بدحجاب باشند. بهانه برخی این است که زیبایی دختر دیده شود و برایش خواستگار بیاید! همین مادر را اگر چادر از سرش بردارید، سکته میکند! چرا؟ چون عادت کرده است و حجاب انتخاب او نیست. ما باید حجاب را تبدیل کنیم به انتخاب؛ دختران جوان ما باید برسند به این انتخاب. خب این تبیین میخواهد. وقتی کسی حتی حاضر نیست به حرف تو گوش بدهد، چه تبیینی؟! اینکه میگویم کار میخواهد، روحیه عملیاتی میخواهد، برای همین است. آدمسازی و تربیت انسان، اصلاً کار سادهای نیست. معلمان ما، عموماً قشر زحمت کش و پرتلاشی هستند، اما در بین همینها، ما افرادی را داریم که بحث تربیت دانشآموزان ما را بردهاند روی هوا! یکی از مسئولان آموزش و پرورش به من میگفت که معلم داریم سگ به بغل آمده به کلاس درس، ما هم، چون او رسمی است نمیتوانیم کاری بکنیم؛ یا باید بفرستیمش مدرسه دیگر یا برود خانهاش بنشیند و حقوقش را بگیرد! ببینید، شرایط خوب نیست و در همان حال، اهل عمل کم داریم. مبلغان ما باید مرد میدان باشند. این که بروند در فلان فضای مجازی نظریهپردازی کنند و تحلیل ارائه بدهند، بد نیست، اما آیا از این بحران، دردی را دوا میکند؟ همه میگوییم یک کسی باید بیاید و کار را انجام بدهد، ولی افراد اهل عملیات، خیلی کم هستند و این یک درد است. همه میگوییم باید جهاد تبیین عملی شود، اما وقتی وارد معرکه میشویم، نیروهای عملیاتی زیاد نیستند.
برخی معتقدند که در فرایند تبیین ضرورت رعایت حجاب، گام نخست را باید برای نهادینه کردن اصل امر به معروف و نهی از منکر برداشت. نظر شما در این باره چیست؟
این خیلی نکته مهمی است؛ تبیین ضرورت حجاب و اثبات آن به عنوان یک فریضه، بخشی از یک اصل کلیتر و اساسیتر به نام امر به معروف است. یعنی اگر قرار باشد ما، چه به صورت لسانی و چه در قالب عملی، درباره حجاب و تبیین آن کاری انجام بدهیم، اول باید اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه جا بیندازیم؛ در کجا؟ در فضاهایی که حساسیت عمومیتر است؛ همه به مسئله حساس شدهاند، مثل مسائل مربوط به سلامتی، کیفیت نان و … وقتی در این مسائل که جنبه عمومی دارد، همه بر سر آن اتفاق نظر دارند، امر به معروف و نهی از منکر را جا انداختی، دیگر کسی نمیتواند امر به معروف و نهی از منکر تو را درباره بدحجابی و بیحجابی ببرد زیر سوال و بگوید به تو مربوط نیست! نکته دیگر این که قرآن میگوید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آلعمران-۱۰۴) باید آمران به معروف، آمران ارشادی و عملی، تبدیل به امت بشوند، دستهجمعی کار کنند. تک نفری نمیشود یا خیلی سخت میشود کاری کرد، کار دستهجمعی اثرش بهتر و بیشتر است.