|

تحلیل فضای اقتصادی و سیاسی کشور در گفت‌و‌گو با اسحاق جهانگیری

امضای برجام در گرو اراده دولت است، نباید برای حفظ منافع ملی ترسید

روز 17 مرداد اسحاق جهانگیری، معاون‌اول رئیس‌جمهوری سابق، به مناسبت روز خبرنگار به دفتر روزنامه «شرق» آمد؛ دیداری که قراری برای مصاحبه نداشتند، اما پای گپ‌و‌گفت که به میان آمد، درخواست خبرنگاران روزنامه را پذیرفت‌ و تصمیم خود را تغییر داده و به نکات مهمی از مسائل کشور پرداخت‌

امضای برجام در گرو اراده دولت است، نباید برای حفظ منافع ملی ترسید

وحیده کریمی، مریم شکرانی: روز 17 مرداد اسحاق جهانگیری، معاون‌اول رئیس‌جمهوری سابق، به مناسبت روز خبرنگار به دفتر روزنامه «شرق» آمد؛ دیداری که قراری برای مصاحبه نداشتند، اما پای گپ‌و‌گفت که به میان آمد، درخواست خبرنگاران روزنامه را پذیرفت‌ و تصمیم خود را تغییر داده و به نکات مهمی از مسائل کشور پرداخت‌؛ از علت پررنگ‌شدن این روزهای کابینه حسن روحانی و پیش‌بینی‌اش از انتخابات آینده، از اینکه آیا اصلاح‌طلبان به در بسته خورده‌اند یا اصولا راهی برای خروج کشور از‌ شرایط موجود وجود دارد؟ آیا می‌شود مردم را دوباره پای صندوق‌های رأی کشاند؟ و‌... . او در ادامه نقبی زد به حوادث و شرایط دولت حسن روحانی؛ از آبان ۹۸ و تصمیم گرانی بنزین و چرایی وارد‌نشدن واکسن کرونا تا علت ناکامی دور از انتظار کابینه روحانی در مذاکرات احیای برجام.

‌آقای جهانگیری اجازه بدهید از حواشی سیاسی درباره دولت روحانی شروع کنیم. تحرکات اخیر کابینه روحانی این شائبه را ایجاد کرده که برای انتخابات آماده می‌شوید؛ خبری هست؟

من که نمی‌توانم به‌عنوان سخنگوی آقای روحانی صحبت کنم، اما معمولا رئیس‌جمهورها بعد از پایان دوره‌شان به دلیل اعتمادی که مردم به آنها داشتند، تلاش می‌کنند ارتباط خود را با مردم حفظ کنند؛ به‌ویژه اینکه آرای آقای روحانی به‌خصوص در دور دوم هم بالا بود. خب حتما می‌خواهد ارتباطش با مردم را داشته باشد.

البته من تا الان هیچ استنباطی ندارم از اینکه ایشان نگاه برگشت به قدرت داشته باشد، ولی حلقه وصل به آقای روحانی حزب اعتدال و توسعه است که خب آن یک حزب است و قاعدتا به‌عنوان یک حزب حتما برای انتخابات برنامه دارند و نمی‌شود گفت که آنها برنامه ندارند.

‌پیش‌بینی شما از انتخابات پیش‌رو چیست؟ فکر می‌کنید مردم چقدر از آن استقبال می‌کنند؟

من فکر می‌کنم انتخابات پیش‌رو برای جمهوری اسلامی و برای تعیین سرنوشت حکومت اتفاق بسیار مهمی است و سه گروه در این انتخابات تعیین‌کننده هستند.

در رأس، حاکمیت است و اگر حاکمیت به این باور برسد که حرف مردم، حرف اصلی است و انتخابات حق کلیدی مردم است و مردم حق دارند درباره سرنوشت خودشان تصمیم‌گیری کنند، می‌تواند با فراهم‌کردن بسترهای لازم، انتخاباتی باشکوه و رقابتی شکل دهد و مشارکت بالایی داشته باشد. ضلع و رأس دیگر انتخابات، احزاب هستند که نباید از نقش خودشان غفلت کنند و این‌طور نباشد که بگویند در مقطعی که ما می‌دانیم مردم به ما رو می‌کنند، می‌آییم و فعال می‌شویم و در مقطعی که می‌دانیم مردم به انتخابات اقبالی نشان نمی‌‌دهند، ما هم کنار می‌کشیم. خب این کار حزبی نیست، اما گویا رفتار احزاب ما چندان با کار حزبی سازگار نیست. ضلع دیگر این مثلث، مردم هستند و باید بپذیریم که در شرایط بسیار دشواری قرار دارند و درصد جمعیتی که زیر خط فقر قرار گرفته‌اند خیلی بالاست و این مسئله اصلا با موازین و آرمان‌های جمهوری اسلامی و توانمندی‌های کشور سازگار نیست. امروز من شعاری از بازنشستگان دیدم که «ما می‌گوییم حقوق‌مان کم است و آنها نان را گران می‌کنند!»؛ این هشداری از بطن و اعماق جامعه است که سفره‌هایشان کوچک‌تر از همیشه شده است. نمی‌شود همیشه به مردم بگوییم مقاومت بکنید و فشارها را تحمل کنید یا جامعه به نقطه‌ای برسد که یک دختر برای رفتن به ورزشگاه خود را آتش بزند. انتخابات جایی است که این مطالبات باید منعکس و نمایندگی شود. باید دید در این شرایط مردم چقدر می‌توانند دوباره اعتماد کنند و پای صندوق‌های رأی برگردند؟

‌به نظرتان مردم پای صندوق‌های رأی برمی‌گردند؟

بستگی به شرایط دارد. ممکن است یک واکنش مردم این باشد که یأس و سرخوردگی به حدی رسیده باشد که فکر کنند هیچ کاری نمی‌شود کرد و شرکت در انتخابات بی‌فایده است یا تصور کنند برای تغییر وضع موجود باید در انتخابات شرکت کنند و نگذارند کشور بیش از این خسارت ببیند. اما حاکمیت بداند که باید در پیشگاه تاریخ به ملت ایران پاسخ‌گو باشد. حتی اگر الان کسی از آنها توضیح نخواهد، بالاخره روزی ملت ایران از آنها توضیح خواهد خواست.

‌در ادبیات سیاسی مسئولان کشور، مردم چه کسانی هستند؟‌ طیفی که شبیه آنها فکر می‌کنند؟ یا کسانی که تفکرات دیگری دارند هم جزء مردم به حساب می‌آیند؟

از ابتدای انقلاب قرار بود مردم همه‌کاره انقلاب باشند؛ هم در متون دینی ما این هست و هم امام در سخنرانی‌شان به صراحت می‌گویند که ما شرعا اجازه نداریم چیزی برخلاف نظر اکثریت اعمال کنیم و حتی اگر ما صد درصد موردی را درست بدانیم و مردم نظری را داشته باشند و ما فکر کنیم این نظر خلاف مصلحت آنها‌ست، باز هم ما شرعا حق نداریم جلوی نظر اکثریت بایستیم و باید اجازه دهیم به نظر اکثریت عمل شود. به‌جز این، مردم در قانون اساسی یعنی همه ملت ایران. حالا اینکه فردی در یک گوشه کشور بیاید برای خودش مردم را طور دیگری تعریف کند، آن تعریف خودش است. در تشکیل نهادهای حکومتی فرض بر این است که جوهره مجلس بر‌آمده از نمایندگان مردم است؛ یعنی ما دیگر نمی‌توانیم برای این استثنا بگذاریم. بله، انتخابات برگزار می‌شود، یک عده در انتخابات شرکت می‌کنند و عده‌ای هم از این حق قانونی خود استفاده نمی‌کنند. اینکه بخشی از جامعه کاندیدای مدنظر خود را در میان نامزدهای تأیید صلاحیت شده نمی‌بینند یا اشکالات دیگری می‌بینند، واقعیتی است که به‌عنوان اشکالات جدی در سیستم وجود دارد؛ اما معتقدم مردم می‌توانند بازی‌هایی را که برایشان طراحی شده، به هم بزنند. در سال 76 همه فکر می‌کردند که طراحی طوری انجام شده که فرد دیگری رئیس‌جمهور بشود، ولی مردم آمدند و با رأی‌های خود نتیجه را بر‌خلاف پیش‌بینی‌ها رقم زدند. در سال 92 هم شاهد بودیم که هاشمی‌رفسنجانی را رد صلاحیت کردند که نتیجه دیگری از انتخابات بگیرند؛ اما مردم آمدند بازی را به هم زدند و کار دیگری کردند. در سال 96 هم به نظر من همین بود. بنابراین از نظر اداره حکومت تعریف مردم نهایتا این می‌شود که رئیس‌جمهور و نماینده مجلس و سایرین، منتخب مردم هستند.

‌شما می‌گویید اصلاح‌طلبان در مقاطعی از انتخابات، بازی را به نفع خواسته اکثریت برهم زده‌اند. آیا فکر می‌کنید اصلاحات هنوز میان مردم پایگاه دارد و به بن‌بست نرسیده است؟

من فکر می‌کنم قانون اساسی راهکار خروج از بن‌بست را پیش‌بینی کرده است و اصل 59 قانون اساسی به مردم ایران این حق را داده که در موضوعات مهم بتوانند رفراندوم داشته باشند و نظر خودشان را مستقیم و بدون دخالت مجلس بگویند. بنابراین با توجه به قانون اساسی، بن‌بستی وجود ندارد. بااین‌حال، اینکه اصلاحات با یک مشکل جدی روبه‌رو شده است، من این را قبول دارم؛ اما اینکه اصلاحات در مقابل این مشکلات باید عقب‌نشینی کند و کنار برود، این را قبول ندارم و نقش کنشگران سیاسی و سیاست‌مداران را در خروج از بن‌بست‌ نباید نادیده بگیریم. اصلا سیاست‌مدار برای چیست؟ سیاست‌مدار برای این است که بن‌بست‌شکنی کند و اگر راهی را بستند، راهکاری برای عبور پیدا کند. یعنی این‌طور نیست که به محض اینکه راه را بستند، ما هم دست‌هایمان را بلند کنیم و بگوییم راه‌ها بسته شده و دیگر برویم در خانه و بنشینیم. من فکر می‌کنم اگر واقعا دلسوزان کشور همت کنند، برای چنین شرایطی هم راه پیدا‌شدنی است و این‌طور نیست که ما بگوییم رئیس‌جمهور را هم انتخاب کنیم نمی‌تواند کاری کند! واقعا فرقی بین آقای احمدی‌نژاد و خاتمی یا بین آقای رئیسی و آقای روحانی نیست؟! مگر روحانی با همین شرایط و با همین سیستم به برجام نرسید؟ مگر محمدجواد ظریف، روزها و هفته‌ها با وزیر خارجه آمریکا گفت‌وگو نکرد؟ من فکر می‌کنم بن‌بست هرچقدر هم که سخت باشد، اگر نیروهای اصلی و متخصص کشور باشند، می‌توانند راه را باز کنند.

‌هنوز به احیای برجام امید دارید؟

وضعیت سیاست خارجی بد است و بالاخره باید اصلاح شود. از اول گفته می‌شد که تحریم باید زمان‌دار باشد و تحریم نمی‌تواند بی‌انتها باشد. هیچ گروهی نمی‌تواند بگوید که تحریم باید بی‌انتها باشد؛ حتی همین‌ گروه‌هایی که به صدر اسلام اشاره دارند و از شعب ابی‌طالب می‌گویند نیز اذعان دارند که رهبری شعب ابی‌طالب با پیغمبر خداست که به خدا اتصال دارد و مستقیم از آسمان فرمان می‌گیرد و دوره‌ حصر و انزوا یک دوره محدود است. در آخر پیغمبر خدا هم به خدا می‌گوید که دیگر باید راهی پیدا شود و مردم توان تحمل حصر در شعب ابی‌طالب را ندارند.

از دوره‌ای که ترامپ دیوانه تحریم‌های دور دوم را شروع کرد، من همواره می‌گفتم که اگر این دوره یک دوره دوساله‌ باشد، می‌شود با تدبیر طوری کشور را مدیریت کرد که تحریم‌ها نتیجه ندهند‌. در نهایت هم دیدیم طوری عمل شد که در پایان این دو سال حتی نزدیکان ترامپ اعلام کردند که فشار حداکثری شکست خورده است. اگر کسی ادعا می‌کند که من با تحریم می‌توانم کشور را اداره کنم، حداقل بیاید کارنامه‌ای روی میز بگذارد و ‌بگوید من بدون تحریم اینجا را خوب اداره کرده‌ام.

وقتی کسی در کارنامه‌اش یک مدیریت موفق ندارد، چگونه باید به او اعتماد کرد که کار بزرگ‌تری انجام دهد؟ چگونه برخی مدعی می‌شوند می‌توانند با وجود تحریم مشکلات را حل کنند؟ نتیجه این نوع مدیریت، فشارهایی است که بر دوش مردم است.

‌‌گاهی مسئولان دولت روحانی با کابینه رئیسی جدال لفظی دارند که «دیدید اقتصاد به برجام گره می‌خورد؟!» چرا دولت دوازدهم با وجود این تأکیدات نتوانست برجام را احیا کند؟

در شهریور سال 98 که آقای روحانی به سازمان ملل رفت، با آقای مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، دیدار داشت و خانم مرکل، صدراعظم وقت آلمان که هیچ‌گاه در جلسات سازمان ملل شرکت نمی‌کرد، در آن سال و در آن برهه کوتاه در این نشست شرکت کرد.

آقای جانسون، نخست‌وزیر وقت انگلیس، به ‌همین ‌ترتیب و همه این افراد به نیویورک آمدند، به این امید که بتوانند جلسه‌ای با آقای روحانی و آقای ترامپ داشته باشند. آنجا آقای روحانی گفته بود که چند نکته هست که اگر ترامپ این نکته‌ها را قبول کند، من ملاقات می‌کنم.

‌پاسخ ترامپ چه بود؟

ترامپ بعضی‌ نکات را قبول کرده بود و بعضی را گفته بود بعد از جلسه با روحانی اعلام می‌کنم؛ اما آقای روحانی تردید کرد که اگر رفت و ملاقات کرد و جلسه برگزار شد و ترامپ زیر آن زد و قبول نکرد، در داخل کشور با بحران مواجه می‌شود و دستاوردی هم نداشته است. در واقع آقای روحانی ریسک نکرد و بعد هم ترامپ سردار سلیمانی را شهید کرد که در آن زمان دیگر هیچ‌کدام از سیاسیون و حتی تندترین نیروهای اصلاح‌طلب هم موافق مذاکره با ترامپ نبودند.

‌چرا مذاکره کابینه روحانی با دولت بایدن به نتیجه نرسید؟

بایدن برای مذاکره با ایران تأخیر کرد. به نظر من بایدن می‌توانست در همان روزهای اول ورود به کاخ سفید بازگشت به برجام را اعلام کند؛ چون در تبلیغاتش گفته بود که می‌خواهم به برجام و به پیمان آب‌وهوایی پاریس برگردم. بایدن پس از ورود به کاخ سفید به پیمان آب‌وهوایی پاریس برگشت، اما به برجام برنگشت.

به‌جز تأخیر بایدن، مجلس آمد قانونی را گذاشت که آن قانون مجلس دست دولت و تیم مذاکره‌کننده را خیلی بست. راجع به قانون مجلس باید در یک وقت دیگری صحبت کنیم، اما به طور خلاصه باید گفت که این قانون هم محدودیت‌هایی را آورد. با این حال باز هم آقای روحانی گفت که من می‌توانستم اسفند 99 یا فروردین 1400 توافق کنم؛ اما شبهه‌ای در برخی پیش آمد که این کار ممکن است آثار انتخاباتی داشته باشد و بهتر است که این مسئله را بگذارند برای بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری.

نشد؛ وگرنه هم روحانی و هم ظریف مصمم بودند که بتوانند قبل از انتخابات کار را تمام کنند. من یادم می‌آید که در یک جلسه دولت در فروردین 1400 همین بحث مطرح شد؛ چون معمولا جلسات دولت را من اداره می‌کردم... این بحث مطرح شد که توافق عقب بیفتد.

‌یعنی دولت روحانی موافق بود به خاطر انتخابات، توافق عقب بیفتد؟

نه، در عمل انجام‌شده قرار گرفت. ما حاضر بودیم جایی برویم سند رسمی بدهیم که قرار نیست از ما کسی کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری بشود و هیچ‌کدام از ما از آقای ظریف گرفته تا بقیه برای انتخابات نمی‌آیند و بگذارند امضای برجام را که به مصلحت کشور بود، انجام دهیم، اما نشد.

با اینکه من بعد از انتخابات 1400 از سیستم گله‌مند بودم، ولی بعد از اینکه آقای رئیسی رأی آورد، به ملاقات ایشان رفتم و گفتم آقای رئیسی! گله‌مندی ما از سیستم در جای خودش محفوظ، شما رئیس‌جمهور شدید و ما به‌عنوان یک شهروند ایرانی دلمان می‌خواهد شما موفق بشوید. موفقیت شما را هم در این می‌بینیم که گرهی از زندگی مردم باز بکنید. اگر شما الان از من مشورت بخواهید و بپرسید الان باید چه کار کنیم، من می‌گویم بگذارید برجام امضا شود و در این فاصله دو ماهی که قرار است در پاستور مستقر شوید، از آقای روحانی بخواهید که بروند با ظریف کار برجام را تمام کنند.

‌نظر رئیسی چه بود؟

آقای رئیسی چنین جمله‌ای را به زبان نیاورد، ولی استنباط من از صحبت او این بود که می‌خواهند دولت خودشان انجام دهد و چرا مثلا روحانی برود انجام دهد! به هر حال نشد.

‌نشد یا نخواستند؟

تلاش خودشان را کردند و تا چند مرحله هم رفتند که معلوم بود به پایان کار نزدیک شده‌اند. من حتی یادم می‌آید در همان سال 1400 دوستی که با من ارتباط داشت ولی من می‌دانستم از من به سیستم نزدیک‌تر است، به من گفت که اینها 22 بهمن هم جشن پیروزی انقلاب و هم جشن برجام را می‌گیرند. همان مقطع نامه‌ای پنج یا شش صفحه‌ای به آقای رئیسی نوشتم که حالا اگر به برجام رسیدید، بدانید چه فرصت‌هایی پیش‌روی شماست و چه تهدیدهایی، اما باز هم نشد و مسائلی مانند زمستان سخت و... مطرح شد که برای یک عده شعار خوبی است و برای مردم ایران گرفتاری.

‌در همان روزها فایلی صوتی از آقای ظریف منتشر شد که از محتوای آن این‌گونه برداشت می‌شد که امضای برجام آن‌قدرها هم در اختیار دولت نبوده است. نظرتان در این زمینه چیست؟

نه، ببینید! آن فایل آقای ظریف که بحث دیگری است؛ اما درباره اینکه دولت چقدر قدرت داشت، باید گفت که مگر همین دولت یازدهم نبود که برجام را امضا کرد؟ همان دولت و همان رئیس‌جمهور و همان وزیر خارجه دولت یازدهم بودند که در داخل مسئولان را قانع کردند و با طرف خارجه هم مذاکره کردند و به برجام رسیدند. معنایش این است که اگر دولت و شخص رئیس‌جمهور اراده جدی داشته باشد، می‌تواند کاری را کند که به نفع مردم است.

من فکر می‌کنم ما جایی گیر می‌کنیم که استدلال قوی نباشد یا با لجبازی‌های داخلی مواجه باشیم و آن لجبازی‌های داخلی منافع ملی را به هم بزند.

‌نرخ تورم در دولت روحانی دستکاری می‌شد؟ آیا تحویل کابینه با تورم 65‌درصدی صحت دارد؟

وقتی گفته می‌شود آمار دستکاری می‌شود و آمار مراجع رسمی ایراد دارد و بازیچه دولت‌هاست، آمار خودشان هم زیر سؤال می‌رود. در کشور دو مرجع آماری رسمی وجود دارد که یکی مرکز آمار است و دیگری بانک مرکزی. ما آنچه را که این دو دستگاه همین الان در همین دولت می‌گویند، قبول می‌کنیم؛ چرا‌که از نظر ما نمی‌شود به آمار رسمی کشور خدشه وارد کرد.

اینکه هر دولتی بخواهد یک چیزی علیه دولت قبل بگوید، این هم طبیعی است. البته من فکر می‌کنم تا یک سال بعد از دولت قبلی می‌شود قصور را گردن دولت قبل انداخت و این با ملاحظاتی پذیرفتنی است، اما از یک سال بیشتر عِرض خود می‌برند.

‌البته گزارش آماری بسیاری از داده‌های اقتصادی از‌جمله فروش نفت مشخص نیست... .

همین مسئله یکی از عارضه‌های بزرگ تحریم است. اگر یادتان باشد، من یک موقعی مصاحبه کردم و گفتم ما فکر نمی‌کردیم دیگر هند هم نفت از ما نخرد یا حتی چین حاضر نیست یک بشکه نفت را به صورت رسمی از ایران بخرد. خب ما اینها را می‌گفتیم... الان ممکن است دولت ادعاهایی داشته باشد، اما حتما بعد از این دولت رو خواهد شد که شما هر بشکه نفت را چقدر فروختید؟ آقای رئیسی در دوره‌ای به من تلفن زدند و گفتند فلانی! به ما مشورت بده. گفتم موضوع مشخص کنید. ایشان موضوعی مشخص نکردند و خواسته‌شان کلی بود. بعد از آن هم آقای مخبر همین مطلب را تکرار کردند. من در نامه اولی که در مهرماه 1400 به ایشان نوشتم، به موضوع فروش نفت اشاره کردم؛ چون دغدغه‌ام این بود که «بابک زنجانی»هایی دوباره شکل بگیرند. زمانی که در دوره مسئولیتم درباره این فساد صحبت می‌کردم، یکی از بزرگان گفت این چه حرفی بود شما زدید؟ گفتم من الان هم معتقد هستم بابک زنجانی بزرگ‌ترین فساد قرن جهان بوده است؛ دومیلیارد‌و 700 میلیون دلار پول شوخی نیست که یک نفر ببرد؛ مگر یک ریال، دو ریال است؟ این پول در بسیاری از کشورها خرج پروژه‌های زیرساختی بزرگی می‌شود، نه اینکه به جیب یک نفر برود. تازه به‌جز نفت خام به این آقا پول دلاری هم داده‌اند. بنابراین من برای اینکه این اتفاق هم در دوره خودمان نیفتد، وقتی ترامپ تحریم کرد، سعی کردم جلسه بگذارم و از دستگاه‌های نظارتی و امنیتی بخواهم به ماجرا ورود کنند. الان هم می‌گویم واقعا نفت جزء مسائل مهم است؛ هم فروش آن، هم درآمدش، هم میزان تخفیف آن، هم نحوه پس‌گرفتن پول آن. چون این شرایط غیرشفاف است، پس خطرناک است و هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.

‌ «بابک زنجانی‌»ها چقدر مانع امضای برجام و عادی‌شدن روابط ایران و جهان هستند؟

من قبول دارم که عده‌ای منافع‌شان در تحریم است و در این نباید تردید داشت؛ یعنی شبکه‌ای در کشور درست می‌شود که این شبکه از محل تحریم منافع افسانه‌ای دارند. حالا نمی‌خواهم به صورت ریز وارد جزئیات این ماجرا شوم. من هشت سال رئیس ستاد مقابله با تحریم و رئیس مبارزه با مفاسد کشور بودم و می‌دانم که این گلوگاه‌ها کجاست، اما اعتقاد دارم که امضای برجام در گرو اراده دولت است و دولت نباید برای حفظ منافع ملی از گروه‌هایی بترسد.

‌رهبری یک بار مطلبی گفتند که اگر حتی یک ساعت زودتر می‌شود تحریم‌ها را لغو کرد باید از همان یک ساعت فرصت هم استفاده کرد، عقب‌انداختن لغو تحریم‌ها جایز نیست.

راجع به فساد امثال فساد بابک زنجانی، من معتقد هستم که این فساد بدون هماهنگی با افرادی در داخل سیستم اتفاق نیفتاد. این بزرگ‌ترین خیانت به یک کشور است که به جای آنکه نفت را شرکت ملی نفت بفروشد و به نهادهای نظارتی پاسخ‌گو باشد، نفت را بدهند دست یک فرد و یک شبکه بفروشند.

خیانت به این کشور این است که شرکت ملی نفت کشور را ما بی‌اعتبار بکنیم. آرامکوی عربستان را ببینید چند هزار میلیارد دلار فروخته شد؟! شرکت ملی نفت باید چنین جایگاهی داشته باشد.

‌بابک زنجانی کجاست؟ چرا دادگاه او علنی برگزار نشد؟

نمی‌دانم اما اعتقاد دارم که هیچ‌کس نباید از اینکه پرونده بابک زنجانی علنی رسیدگی شود، ترس داشته باشد. من با همه هم مذاکره کردم؛ از رئیس قوه قضائیه وقت تا بقیه. وقت گذاشتم و در ملاقات خصوصی صحبت کردم. این از آن پرونده‌هایی بود که باید به خاطر ملت ایران علنی رسیدگی می‌شد. از اینکه هر کسی در هر رده‌ای در این پرونده از او اسم آورده می‌شد، نباید نگران می‌شدیم. ما باید نگران ملت ایران باشیم. ما اگر واقعا دلسوز ملت ایران هستیم، آنجایی که پای منافع مردم ایران در میان است نباید کوتاه بیاییم. اما حالا یک نفر نمی‌داند در دادگاه بابک زنجانی چه گذشته است؟ از چه کسی اسم برده است؟ من یک بار در آن زمان در سخنرانی‌ام اعلام کردم که رفت‌و‌‌آمدهای بابک زنجانی به دستگاه‌ها به‌گونه‌ای بود که اگر او به دستگاهی می‌رفت و حتی وزیر یا مسئول آن دستگاه در جلسه‌ای بود، با شنیدن حضور بابک زنجانی از جلسه خارج می‌شد و به نزد او می‌رفت.

بابک زنجانی یک آدم عادی بوده است. چگونه این روابط شکل گرفته است؟ باید دادگاه امثال بابک زنجانی علنی برگزار شود تا مشخص شود پشت این فسادها چه شبکه‌ای قرار دارد؟ الان خوشبختانه آقای اژه‌ای روی این موضوع خیلی تأکید دارد. اگر این اتفاق بیفتد، خیلی از این فسادها رو می‌شود و دست‌ها آشکار می‌شود.

‌دولت روحانی قیمت بنزین را در آبان ۹۸ به نرخ هزارو 500 و سه هزار تومان افزایش داد، اما هم‌اکنون صحبت از اسنادی است که نشان می‌دهد بنزین با نرخ ۵۰۰ تومان به ونزوئلا، سوریه، لبنان و... صادر شده است. آیا این اتفاق رخ داده؟

من آن بخشی که خودم در جریان هستم راحت توضیح می‌دهم، چون مسئولیت داشتم. آن بخشی را که دیگران مسئولیت داشتند باید از خودشان سؤال کنید. مثلا من مطمئن هستم که اگر مسئولان شرکت نفت، بنزین را یک ریال زیر قیمت بین‌المللی فروخته باشند، سازمان بازرسی و آن دستگاهی که الان ده‌ها پرونده برای مدیران در دستگاه قضائی درست کرده، تا حالا پرونده‌های متعدد دیگری برای مدیران درست کرده بود.

این اصلا امکان ندارد و باید دید در چه مقطع زمانی بوده است؟ ضمنا باید خاطرتان باشد در ابتدای سال ۹۹ که کرونا همه دنیا را گرفته بود، آمریکایی‌ها نفت خام خودشان را زیر قیمت می‌فروختند؛ یعنی اگر کسی نفت خام می‌گرفت یک پولی هم به او می‌دادند که اینها تولیدشان متوقف نشود. اقتصاد همه کشورها آسیب دیده بود و تقاضا برای نفت خیلی کم بود.

خود ما که الان می‌گوییم در بنزین کمبود داریم و باید احتمالا برویم واردات کنیم. 122 میلیون لیتر که دوستان دولت گزارش دادند روزانه مصرف می‌کنند، در ماه‌های اول سال 99 مصرف بنزین ما به حدود 40 میلیون لیتر رسید. خب آن موقع اصلا داشت به یک نقطه می‌رسید که ممکن بود به برخی از پالایشگاه‌ها بگوییم تولیدشان را متوقف کنند! این ممکن است در شرایطی باشد که قیمت جهانی پایین آمده یا اتفاقی افتاده باشد.

‌حتی با این فرض، قیمت هر لیتر بنزین در اوج شیوع کرونا به حدود ۴۰ سنت عقب‌نشینی داشت و در آن مقطع نرخ دلار آزاد در بازار ایران حدود ۱۶ هزار تومان بود. با دلار دولتی چهار‌هزار‌و ۲۰۰ تومانی هم در نظر بگیریم، فروش با قیمت لیتری ۵۰۰ تومان ارزان‌فروشی نبوده است؟ ضمن اینکه در همان مقطع بنزین در ایران ارزان نشد و با نرخ لیتری هزارو 500 و سه هزار تومان فروخته می‌شد.

من نمی‌دانم؛ این را باید خود مسئولش توضیح بدهد. من شرایط و فرضیات را می‌گویم.

‌ ادعای تعلل کابینه آقای روحانی در واردات واکسن کرونا چه بود؟ می‌دانید که این تأخیر به قیمت جان تعداد زیادی از ایرانیان تمام شد.

راجع به واکسن کرونا هم از روزی که واکسن در دنیا تولید شد، تا جایی که من خبر دارم (باز من عضو ستاد مبارزه با کرونا نبودم) و پیگیری‌هایی که می‌کردم، ایران جزء اولین خریدارهای واکسن از سازمان بهداشت جهانی بود و اسنادش هم هست، اما در نقل و انتقال پول گرفتاری زیاد بود. خب! پول واکسن چگونه رفت؟ در اواخر سال 99 چند بار خواستیم پول را از کره بفرستیم. چون واحد پول کره وون بود و باید تبدیل به دلار می‌شد، بنابراین می‌بایست وارد بانک مرکزی آمریکا می‌شد و پس از تأیید آنها عمل می‌شد. آنجا هم یک‌سری احکام علیه ایران بود.

در دولت آقای روحانی رفته بودند از خزانه‌داری آمریکا مجوز پرداخت پول واکسن از کره جنوبی را گرفته بودند اما خیلی‌ها به آقای رئیس‌جمهور می‌گفتند اگر این پول به بانک مرکزی آمریکا برای مکانیسم clear دلار برود، حتما آنجا این پول را متوقف می‌کنند و به کسانی می‌دهند که علیه ایران شکایت دارند. خب یک ریسک بزرگ این مدلی وجود داشت. وزیر خارجه، وزیر بهداشت و شخص آقای روحانی بسیار پیگیر مسئله واکسن بودند و در این زمینه زحمت کشیدند، اما در نهایت چیزهایی می‌گویند که گفته باشند! چرا ما ناراحت بشویم؟ کسانی که با نحوه واردات یک کالا آشنایی اولیه هم داشته باشند، می‌دانند واردات یک کالا مثل واکسن یک فرایند (قرارداد و نوبت تعیین‌شده) چندماهه دارد. گزارش دکتر ظریف قبل از شروع به کار دولت آقای رئیسی در مورد خرید واکسن گویای اقدامات گسترده دولت روحانی در خرید واکسن بوده است که چه میزان قرارداد بسته شده و طبیعتا نوبت ارسال بخش قابل توجهی از واکسن‌هایی که قراردادشان بسته شده بود، به دولت بعد افتاد.

‌آقای ظریف با چین سند ۲۵ساله را امضا کرد و گفته می‌شد بناست چینی‌ها ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه به ایران بیاورند اما الان حجم سرمایه‌گذاری چینی‌ها در ایران از افغانستان پایین‌تر است. چه شد که به اینجا رسید؟

سند ۲۵ساله با چین در دولت قبل به سرانجام رسید، اما دستاوردش الان چه بوده؟ دوستانی الان احساس می‌کنند رابطه‌شان با چین بهتر از دوره ما بوده است، اما کافی است بررسی شود حجم قراردادهایی که دولت ما با چین بست و چین آنها را فاینانس کرد و با تأمین منابع، پروژه‌ها را اجرا کرد، چقدر بوده؟ در مقابل، حجم قراردادهایی که الان بسته و عملیاتی شده، چقدر است؟

این عدد ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چین در ایران را هم دیگر افراد درآوردند. آن توافق‌نامه‌ای که بین دولت ایران و دولت چین نهایی شد و آقای دکتر ظریف امضا کرد، یک‌سری اصول مورد علاقه طرفین برای کارکردن بود. در آنجا عدد و رقم نبود.

‌چرا مفاد سند ۲۵ساله با چین شفاف نشد؟

چینی‌ها نخواستند. ما علاقه‌مند بودیم شفاف باشد اما در آن مقطع طرف چینی نخواست و چون هر کار بین‌المللی باید با توافق دو طرف باشد، در این مورد چینی‌ها به دلایلی موافق نبودند. گرچه با اینکه جزئیاتش اعلام شود مخالف نبودیم. ما علاقه‌مند بودیم، ولی خب وقتی یک طرف می‌گوید که نه، من علاقه‌مند نیستم و برای خودش هم استدلال‌هایی دارد که قابل فهم است، نمی‌شود کاری کرد. الان اما دیپلماسی خارجی ما به جایی رسیده است که انتقال پول گاز ما از عراق به بانک عمان و خرید غذا و دارو در ازای آن، دستاورد جا زده می‌شود. این دیگر برای ما خیلی بد است.