|

محمدصادق جوادی‌حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی:

ریشه جریان‌خالص‌ساز در انجمن حجتیه‌ای‌ها است/ ما نگفتیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، اما گفتیم مشروط شرکت می‌کنیم

سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت: ما نگفتیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، اما گفتیم مشروط شرکت می‌کنیم. به این معنا که بتوانیم در انتخابات مؤثر واقع شده و ایفای نقش کنیم.

ریشه جریان‌خالص‌ساز در انجمن حجتیه‌ای‌ها است/ ما نگفتیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، اما گفتیم مشروط شرکت می‌کنیم

به گزارش شبکه شرق، محمدصادق جوادی‌حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی در پاسخ به این سوال که بعد از برگزاری کنگره، برنامه‌های آتی حزب چه خواهد بود آیا برای انتخابات مجلس آتی برنامه‌ریزی صورت گرفته است، گفت: این موضوع باید در شورای مرکزی تصمیم‌ گرفته شود.

بخش هایی از گفت و گوی جوادی حصار را در ادامه می خوانید:

 بعضی از دوستان در برخی از شهرستان‌ها ثبت‌نام کردند، اما به صورت هماهنگ و متمرکز نبوده است. ما رویکردمان را از قبل اعلام کردیم و گفتیم، اگر امکان رقابت در هر حوزه‌ای وجود داشته باشد؛ یعنی نیروی قوی، قدرتمند، صاحب‌نظر و رأی داشته باشیم که بتواند در انتخابات رقابت واقعی داشته باشد، از آن داوطلب حمایت می‌کنیم و اگر نداشته باشیم  داوطلب هم معرفی نکرده و حمایت نمی‌کنیم.

ما نگفتیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، اما گفتیم مشروط شرکت می‌کنیم. به این معنا که بتوانیم در انتخابات مؤثر واقع شده و ایفای نقش کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، بله شرکت می‌کنیم و اگرنه کار عبثی است که فقط پای صندوق رأی رفته و رأی بدهیم که مشکلی را حل نمی‌کنیم.

بحث اول‌مان فعلا وجود کاندیداهای اصلاح‌طلب قابل رقابت است. اگر این کاندیداها را داشته باشیم از آنها حمایت کرده و بعد بر سر آن کاندیداها با دیگران ائتلاف می‌کنیم. در نهایت شرط اول ما این است که در انتخابات نامزد داشته باشیم.

متأسفانه شرایط انتخابات خیلی امیدوارکننده نیست. یعنی بخش زیادی از دانشگاهیان، نخبگان، شخصیت‌های سیاسی و حتی نمایندگان سابق هم ثبت‌نام نکردند. چون فضا را طوری مدیریت کردند که حتی با دو مرحله‌ای کردن ثبت نام، گفتند فقط یک هفته وقت برای انجام پیش‌ثبت‌نام دارید که حتی فرصت رایزنی بین افراد وجود نداشت. این شرایط اصلا شرایط مناسبی نیست.

تمام گندمزار را با داس نظارت استصوابی درو کردند و برای‌شان مهم نیست، فردی که می‌آید چقدر توانایی، استعداد و مدیریت دارد و چقدر پتانسیل توسعه در او نهفته است و چقدر در پیشبرد آن می‌تواند در کشور مؤثر باشد. آن‌ها فقط همین‌قدر متوجه می‌شوند که طرفی که در اردوگاه آنها نیست و متمایل به اصلاح‌طلبان است را قلع و قمع می‌کنند.

پس با چه سرمایه‌ای می‌شود در انتخابات شرکت کرد؟ مشکل ما این است که آقایان با این رفتارها، قبل از آنکه احزاب را تهی‌دست کنند، مردم را از انتخابات راندند و در حال حاضر آن‌ها هم تمایلی برای شرکت در انتخابات از خود نشان نمی‌دهند.

حالا فرض کنید ما کاندیدا هم معرفی کردیم و گفتیم آقای X در تهران کاندیدا می‌شود، وقتی مردم در انتخابات شرکت نکنند، چه فایده‌ای دارد؟ ما می‌خواهیم انتخابات معطوف به نتیجه‌ای شود که امکان قانون‌گذاری، نظارت، مداخله در امور کشور، امکان شفافیت‌بخشی به تصمیمات مدیران، امکان  نظارت‌‌های قانونی، پرسش و پاسخ‌های قانونی و استیضاح را در اختیار مجلس قرار داده و مجلس را در جایگاه خودش قرار دهد.

وقتی شرایط فراهم نباشد و برویم در مجلس بگوییم «دل‌مان خوش است که نام‌مان کبوتر حرم است» کفایت می‌کند؟ به نظرم خیلی حساب‌شده شرایط را پیش بردند. من قبلا هم گفتم هدف برخی برنامه‌ریزان انتخاباتی، انتخاباتی با نتیجه مشخص و تضمین شده است و به دنبال موضوع دیگری نیستند. از نگاه خودشان، گزینه ایده‌آل حداقل قابل‌قبولی مشارکت با حضور کاندیداهای موردتأیید و نظر خودشان است و بیشتر از این هم ریسک نمی‌کنند.

خالص‌سازی همان تصفیه، حذف و همان غربالگری خودی و غیرخودی کردن است. از اول انقلاب  جریان داشته و الان هم جریان دارد. فقط رنگ، لعاب، شکل و شمایل آن را عوض کردند وگرنه اصل آن از اول انقلاب و از مبارزه میان نیروهای متخصص و متعهد شروع شد.

طرف متخصص را می‌گذاشتند سرکار و یک آدمی هم که به قول خودشان انقلابی اما غیرمتخصص بود می‌آمد می‌گفت این کار را باید به این صورت انجام دهیم. می‌گفتند اگر این کار را انجام دهیم، مثل راه بردن کشتی در خاک است؛ به او می‌گفتند شما به اهداف انقلاب متعهد نیستی و او را کنار می‌گذاشتند.

جنگ تعهد و تخصص هم از ابتدا شروع شد که یک عده آدم ناآشنا به امور کشورداری آمدند و می‌خواستند اهداف و امیال خودشان را پیاده کنند، متخصصین با آنها مخالفت می‌کردند. می‌گفتند این افراد ضدانقلاب هستند و نمی‌خواهند آدم‌های متعهد کار کنند.

بعد هم جدال تعهد و تخصص از انقلابی و ضدانقلابی و از خط امامی و ضدخط‌امامی به خودی و غیرخودی، جریان چپ و جریان راست، خط سه و خط یک رسید و همین‌طور ادامه داشت تا این اواخر به جبهه اصلاح‌طلب، جبهه اصولگرا، اعتدال و... رسید. اینها بحث‌هایی با ریشه مشترک ولی با نمودهای مختلفی است.

یک بخش زیادی از آن مربوط به آگاهی‌بخشی جامعه است. جامعه باید آنقدر آگاهی داشته باشد که این افراد همان‌ها هستند. یعنی فقط لباس کار را عوض کردند. خالص‌سازی یعنی اینکه نیروهای متعهد، متخصص و دلسوز کشور را به بهانه آنکه ذوب در ولایت نیستند یا غرب‌گرا هستند یا اصلاح‌طلب هستند، کنار بگذاریم. باید مردم آگاهی داشته باشند که فریب این بازی‌ها را نخورند و در برابر زیاده‌خواهی آن‌ها مقاومت مؤثر داشته باشند و اگر مقاومت صورت بگیرد، ناچار به عقب‌نشینی خواهند بود.

ریشه جریان‌خالص‌ساز در انجمن حجتیه‌ای‌ها است. یعنی از همان اوایل هم امام از ورود آن‌ها به مدیریت کشور پرهیز می‌کرد اما آن‌ها رسوخ کرده و ورود کردند. این گروه‌ها با روحیه کار انقلابی، جهادی، مردمی و عدالت‌خواهانه خیلی سنخیتی ندارند. شعارهایی می‌دهند که اعتقادی به آن شعارها ندارند و بیشتر در پی کسب قدرت، منفعت و دفع مخالفین خودشان از عرصه سیاسی کشور هستند.

 

منبع: ایلنا