|

تــلاش تــهـران برای کاهـش تنش

دستور سفر وزیر امورخارجه ایران در سفر منطقه‌ای‌اش چیست؟

خاورمیانه در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته است. بسیاری از تحلیلگران مسائل خاورمیانه و به‌ویژه تحلیلگران مسائل مربوط به فلسطین و اسرائیل معتقدند ماجرایی که در حال حاضر در جریان است، تفاوتی مشهود با درگیری‌های پیشین میان حماس و اسرائیل دارد.

دستور سفر وزیر امورخارجه ایران در سفر منطقه‌ای‌اش چیست؟

 

به گزارش شبکه شرق، خاورمیانه در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته است. بسیاری از تحلیلگران مسائل خاورمیانه و به‌ویژه تحلیلگران مسائل مربوط به فلسطین و اسرائیل معتقدند ماجرایی که در حال حاضر در جریان است، تفاوتی مشهود با درگیری‌های پیشین میان حماس و اسرائیل دارد.

به نظر می‌رسد که یکی از دلایل شوکه شدن بسیاری از کشورها از رخدادهای یک هفته اخیر نیز همین باشد. شاید از این جهت بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران بلافاصله سفری دوره‌ای را به چهار کشور منطقه آغاز کرد. اما این سفر چه معنایی و چه اهمیتی دارد؟

به نظر می‌رسد که ایران نیز به مانند دیگر کشورها، نگران آثار و پیامدهای گسترش احتمالی و شدت یافتن درگیری میان اسرائیل و فلسطین است. ایران دو مسیر را به موازات یکدیگر دنبال می‌کند و البته هر دو مسیر در یک نقطه با هم تلاقی دارند و آن هم بازدارندگی است.

سخنان حسین امیرعبداللهیان در دیدارها و کنفرانس خبری‌اش در لبنان واجد سه ویژگی ثابت بوده است: حمایت از مقاومت، هشدار به اسرائیل در خصوص احتمال گشوده شدن جبهه‌های جدید و در نهایت ارسال پیام به جهان مبنی بر اینکه این ایران نیست که تصمیمات مقاومت را به آنها دیکته می‌کند بلکه آنها خودشان در این خصوص تصمیم می‌گیرند.

بدیهی است در چنین شرایطی اصل حمایت از مقاومت نمی‌تواند متوقف شود. چراکه روند به شدت به سمت تنش پیش می‌رود و کاهش سطح حمایت به‌نوعی می‌تواند سرعت تنش را بیشتر کند. از سوی دیگر ایران به‌عنوان کشوری که بارها به صورت علنی اعلام کرده که از هیچ کمکی به گروه‌های مقاومت فلسطینی دریغ نمی‌کند، در چنین شرایطی نمی‌تواند به‌گونه‌ای رفتار کند که گویی این جنگ، جنگ فلسطینیان است.

حمایت از حماس و دیدار با اسماعیل هنیه، رئیس تشکیلات حماس در دوحه قطر می‌تواند ایران را به‌عنوان بازیگری تاثیرگذار مطرح کند؛ بازیگری که چنانچه بخواهد می‌تواند از نفوذ خود برای کاهش تنش و ممانعت از گسترش این تنش به سراسر منطقه جلوگیری کند. اما این حمایت خود نیز می‌تواند نوک پیکان تنش‌ها را به سمت ایران بچرخاند.

از این جهت است که وزیر امورخارجه ایران در تمامی سخنانش در این سفر چهارروزه، بر روی استقلال گروه‌های مقاومت در تصمیم‌گیری در خصوص گزینه‌های پیش رویشان تاکید کرده است.

در حال حاضر تلاش گسترده‌ای از سوی رسانه‌های غربی در حال انجام است تا با تصویر یک نمای کلی از تحولات و دخیل‌کردن ایران در این بحران با استفاده از حربه امنیتی‌سازی، نگاه‌های تهدید‌‌آمیز به سمت ایران نیز بچرخد.

از این جهت است که سخنان امیرعبداللهیان در طول این سفر یک بعد بازدارندگی نیز داشته و طبیعی است که بازدارندگی به غیر از اقدامات عملی، پیام‌های تهدید‌آمیز را نیز شامل خواهد شد. تاکید امیرعبداللهیان بر اینکه حزب‌الله لبنان همه سناریوها را در نظر گرفته است و سیدحسن نصرالله، دبیرکل این گروه لبنانی ضمن ملاحظه وضعیت لبنان، «اول دست به عمل می‌زند و بعد توضیح‌ می‌دهد»، حاوی پیغامی مبنی بر بازدارندگی و تلاش برای ممانعت از ماجراجویی اسرائیل است.

به نظر می‌رسد که حزب‌الله لبنان نیز در وضعیت اتخاذ تصمیمات سخت است. حزب‌الله لبنان به‌عنوان نیروی مسلح که در عرصه سیاسی لبنان نیز نقش دارد و چند وزیر در کابینه این کشور دارد، نمی‌تواند بدون سنجش شرایط لبنان، وارد درگیری جدیدی با اسرائیل شود. لبنان در حال حاضر در وضعیت آشفته‌ای به سر می‌برد.

تورم، کاهش ارزش پول ملی، بحران کمبود برق، بحران کمبود سوخت و اقتصاد درهم‌آشفته، موجب شده که این کشور توان اندکی برای ورود به یک جنگ دیگر با اسرائیل داشته باشد. حزب‌الله لبنان نیز به‌خوبی می‌داند که گشودن جبهه‌ای علیه ایران به معنای جنگ اسرائیل با لبنان است نه صرفاً جنگ اسرائیل با حزب‌الله.

چه اینکه در تمامی جنگ‌های پیشین، اسرائیل بیروت را هدف قرار می‌داد. از سوی دیگر اگر حمله زمینی اسرائیل به غزه صورت بگیرد-که بدون تردید تلفات انسانی بسیار و فاجعه‌ای عظیم به بار خواهد آورد- و چنانچه حزب‌الله صرفاً نظاره‌گر ماجرا باشد، اساس موجودیت ایدئولوژیک و هویتش زیر سوال رفته و علاوه بر آن، اعتبار مقاومت هم در هم شکسته و اسرائیل در پیش‌برد دستور کار خود جسورتر خواهد شد. این همان تصمیم سختی است که حزب‌الله با آن مواجه است.

تا به اینجای کار حزب‌الله به هر حمله‌ای از سوی اسرائیل به شکلی متناسب و کنترل‌شده پاسخ داده است. اقدام اسرائیل در حمله به اتومبیل خبرنگاران در لبنان و کشته شدن خبرنگار رویترز نیز روز گذشته توسط حزب‌الله به شکلی متناسب پاسخ داده شد. این دقت در ارائه پاسخ نشان می‌دهد که حزب‌الله حساسیت وضعیت موجود را به خوبی درک می‌کند.

اما نباید از نظر دور داشت که شرایط به شکل عجیبی پیچیده است. در حال حاضر تنها طرفی که قصد و نیت خود را به‌صورت علنی اعلام کرده و برای اجرایش در حال برنامه‌ریزی است، اسرائیل است. اسرائیل به صراحت اعلام کرده که هدفش نابود کردن حماس در غزه است و برای این کار سناریوهای مختلف را نیز پیش‌بینی کرده است.

اگر اسرائیل این اقدام را آغاز کند، مجموعه‌ای از احتمالات گوناگون و مختلف امکان وقوع دارند. احتمالاتی نظیر، ورود حزب‌الله به درگیری با اسرائیل، ناآرام‌شدن کرانه‌باختری،‌ بروز ناآرامی در کشورهایی نظیر مصر و اردن که نزدیکی بیشتری به فلسطین دارند، بروز ناآرامی در دیگر کشورهای عربی در صورت شدت یافتن جنایات اسرائیل، احتمال درگیر شدن گروه‌های مقاومت در سوریه، احتمال درگیری گروه‌های مقاومت در عراق و یمن، حمله به برخی مواضع آمریکا در منطقه، افزایش قیمت نفت و غیره، تنها بخشی از این ناآرامی‌ها خواهند بود.

برخی تحلیلگران معتقدند چنانچه اسرائیل دست به ماجراجویی در غزه بزند و در صورت گسترش ابعاد فاجعه انسانی در غزه، بسیار محتمل است که افکار عمومی جهان اسلام حتی در کشورهایی نظیر، اندونزی، بنگلادش،‌ هند، مالزی و سنگاپور نیز دست به اعتراضات گسترده بزنند.

اما بحرانی که در حال شکل‌گیری است، بحران دامن‌گیری است و به نظر می‌رسد که کشورهای منطقه در جلوگیری از گسترش ابعادش ابزارهای کمی در اختیار دارند. از این جهت، کشورها در عین اینکه برای کنترل ابعاد بحران تلاش می‌کنند، به احتمال زیاد خود را برای چگونگی مواجه شدن با آن هم آماده کرده و گزینه‌های پیش رو را بررسی کرده‌اند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.

برآورد من از صحبت‌هایم با برخی مقامات وزارت امورخارجه، نشان از این دارد که موضع اولیه ایران عدم ورود به درگیری است و تلاش برای کاهش تنش‌ها از طریق استفاده از کانال‌های ارتباطی خود است، اما در عین حال همه گزینه‌ها را نیز در نظر دارد.

واقعیت صحنه و سوال بزرگی که درباره‌اش مطرح است این است که شرایط به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ به نظر می‌رسد که همه بازیگران صحنه نگاه‌شان به دیگری است تا ببینند تحول به چه شکل و در چه سطحی صورت خواهد گرفت تا متناسب با آن تصمیم بگیرند.

روز گذشته وب‌سایت اکسیوس در گزارشی اختصاصی مدعی شد که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران در دیداری که روز شنبه با تور فینسلاند، نماینده سازمان ملل در امورخاورمیانه، در محل سفارت ایران در بیروت داشته، سعی کرده پیامی به‌صورت غیرمستقیم به اسرائیل ارسال کند مبنی بر اینکه ایران خواهان تشدید بیشتر تنش میان حماس و اسرائیل نیست اما در صورت ادامه عملیات اسرائیل در غزه، ایران مجبور به مداخله خواهد بود.

نماینده سازمان ملل در این دیدار از وزیر خارجه ایران خواسته کمک کند از سرایت جنگ در غزه و اسرائیل به مناطق دیگر در خاورمیانه جلوگیری کند و وزیر خارجه ایران نیز در پاسخ اعلام کرده که ایران خواستار تبدیل این درگیری به یک جنگ منطقه‌ای نیست و تمایل دارد به آزادی‌ غیرنظامیانی که در غزه توسط حماس در اسارت هستند، کمک کند.

امیرعبداللهیان همچنین تاکید کرد که اگر عملیات نظامی اسرائیل ادامه یابد و به تهدید «حمله زمینی به غزه» عمل کند، ایران مجبور به مداخله خواهد بود.

حسین امیرعبداللهیان در این دیدار تاکید بسیاری بر عامل زمان داشت و بارها به نماینده سازمان ملل تاکید کرد که زمان زیادی در دست نیست و سازمان ملل باید هر چه سریع‌تر وارد عمل شود. فینسلاند نیز پس از این دیدار در گفت‌‌وگویی با خبرنگار ایرانی در بیروت به اهمیت زمان اشاره و تاکید کرد که «زمان به سرعت در حال گذر است و ما هم باید سریع عمل کنیم.»

در این میان عامل افکار عمومی جهان اسلام را نباید دست‌کم گرفت. برای مثال کشوری نظیر اردن جمعیت عظیم فلسطینی را در داخل خاک خود دارد. برخی آمارها نشان می‌‌دهد که تعداد فلسطینیان اردن و یا افرادی که ریشه فلسطینی‌ دارند، اکثریت جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند.

طی روزهای گذشته شاهد تظاهرات‌ها و هجوم برخی از مرز اردن به سمت مرز‌های فلسطین بوده‌ایم. در صورت حمله زمینی اسرائیل به غزه و گسترش ابعاد فاجعه انسانی، موج اعتراضات نه‌فقط در اردن، بلکه در دیگر کشورهای اسلامی نیز ایجاد و گسترده‌تر خواهد شد؛ این همان چیزی است که کشورهای عربی همواره از آن بیم داشته‌اند.

 

منبع: هم میهن