|

عباس عبدی:

امیدوارم رئیسی آن‌قدر سفر برود که فرصت حضور در پاستور را نداشته باشد!

عباس عبدی با کنایه درباره سفرهای استانی ابراهیم رئیسی نوشت: امیدوارم آنقدر سفر برود که فرصت حضور در پاستور را نداشته باشد.

امیدوارم رئیسی آن‌قدر سفر برود که فرصت حضور در پاستور را نداشته باشد!

به گزارش شبکه شرق، عباس عبدی نوشت: قصد نداشتم که دیگر درباره سفر‌های استانی آقای رییس‌جمهور چیزی بنویسم، چون بی‌فایده می‌دانستم ولی سخنان ایشان در بندرعباس موجب شد که توضیحاتی را بدهم.

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «نقد و نه ملامت!» نوشت: قصد نداشتم که دیگر درباره سفرهای استانی آقای رییس‌جمهور چیزی بنویسم، چون بی‌فایده می‌دانستم ولی سخنان ایشان در بندرعباس موجب شد که توضیحاتی را بدهم. آقای رییسی اظهار داشت که می‌توانیم به‌ جای سفر استانی در تهران بمانیم و گزارش بگیریم، اما شنیدن کی بود مانند دیدن... برخی ما را مورد ملامت قرار دادند که چرا این سفرها انجام می‌شود... ما را ملامت نکنید این راه را برگزیدیم و برکات بسیاری در این مسیر هست...اگر بتوانم به بخش‌ها و روستاها هم سفر می‌کنم، چون دیدن مسائل و مشکلات...وقتی می‌آییم مردم را می‌بینیم برای تصمیم‌گیری می‌توان گام‌های بهتری را برداشت.

۱- اولین نکته این است که کسی رفتن به این سفرها را ملامت نمی‌کند، چون ملامت کردن معطوف به انجام عمل نکوهیده است و سفرهای استانی نمی‌تواند ذاتا نکوهیده باشد، سهل است که پسندیده هم هست. آنچه گفته می‌شود ملامت نیست، نقد است و میان این دو فاصله‌ای فراوان است. نقد معطوف به اثربخشی یک سیاست با توجه به وظایف است.

۲- شاید آقایان گمان می‌کنند که حتما کار خوبی انجام می‌دهند که منتقدان از جمله بنده حسادت ورزیده‌ایم و می‌خواهیم آنان را از این کار پسندیده باز داریم. برای رفع این سوءتفاهم، امیدوارم که ایشان بتواند به هدف‌شان که سفر کردن نه فقط به استان که به شهرستان و بخش و دهستان‌های کشور هم هست، عملی شود و آن اندازه در سفر باشند که فرصتی برای حضور در پاستور نداشته باشند. بنده اگر خائن به کشور و مقامات آن بودم، حتما هر روز در مدح و ستایش این سفرها می‌نوشتم. ولی واقعیت این است که بسیار خوشحال خواهم شد که ایشان حداقل برخی وعده‌های اصلی خود را محقق کند و با ایجاد سالانه یک میلیون شغل مولد و یک میلیون واحد مسکونی و تورم تک رقمی به مردم خدمت کند و قطعا بنده هم بی‌قید و شرط حمایت خواهم کرد همچنانکه در دولت اول اصولگرایان هم یکی از حامیان جدی تغییر سیاست فروش حامل‌های انرژی و پرداخت مستقیم یارانه‌ها بودم.

۳- جهت اطلاع یادآوری می‌کنم که بنده از اولین سفر ایشان پس از تحلیف به خوزستان و حتی بهشت‌ زهرا برخلاف برخی مخالفت‌ها حمایت کردم. هدف از سفرها انجام کارهای اداری و آشنایی با مشکلات مردم از نزدیک نیست. اینها اتلاف وقت و منابع کشور است و بیشتر شبه نمایش است. هدف سفرها چیز دیگری است که متاسفانه دیده نمی‌شود. این سفرها برای خلاص شدن از مشکلات اداری کشور در تهران است و برای سخنرانی‌های یک سویه و فاقد ارزش اداری و سیاسی در جمع‌های کوچک است که با چه والذاریاتی این مردم را جمع می‌کنند، بماند.

۴- مشکلات اصلی مردم در همه جای کشور مشابه است. رییس‌جمهور نه می‌تواند و نه باید مشکلات موردی هر استان و بخش و روستا را حل کند و در یک سفر ۲۴ ساعته پرهزینه هم با هیچ کدام از اینها نمی‌توان آشنا شد. برای آشنایی با مشکلات مردم کافی است صدا و سیمای مستقل، روزنامه‌نگار مستقل و پژوهشگر و پژوهشگاه و دانشگاه مستقل داشته باشید تا همه مردم و نیز همه مسوولان را در برابر تولیدات رسانه‌ای بازتاب‌دهنده مشکلات مردم میخکوب کنند. کافی است یک‌دهم هزینه این سفر خود را بدهید به یک گروه مستندساز و یک گروه پژوهشگر تا از مشکلات و نظرات مردم آن منطقه فیلمی تهیه کنند و   در صدا و سیما نشان دهند تا نه فقط دولتی‌ها، بلکه همه ملت ایران شاهد آن باشند و از ابتدا تا انتها محو تماشای آن شوند. در جهان جدید راه‌های دیدن متنوع‌تر از این حضور شبه‌نمایش‌های سیاسی در منطقه است.

۵- به گمان من کسانی که این برنامه‌ها را سازمان می‌دهند، می‌خواهند ایشان را از مرکز دور و خودشان امور مهم را رتق و فتق کنند. این فرض را جدی بگیرید. شاید ایشان هم بدشان نیاید، چون اداره امور کشور و جلسات با مدیران و کارشناسان و خواندن و نقد گزارش‌های دقیق خیلی کار سختی است و زحمت دارد ولی رفتن پشت تریبون و چندصد نفر را با اظهارات کلی سرگرم کردن سخت نیست. برای اثبات این ادعا اگر روابط عمومی ریاست‌جمهوری موافق است برای سفر بعدی یک خبرنگار با هماهنگی به همراه هیات اعزامی بیاید و کل برنامه سفر را از آغاز تا پایان و اینکه در این سفر ایشان چه چیزی را دریافتند که در تهران نمی‌توانستند دریابند یا اینکه این سفر، کدام تاثیر را در فهم شیوه حل مشکلات مردم داشت یا اصولا کدام مشکل مردم را حل کردند، تهیه کنند و به اطلاع عموم برسانند. مطمئن باشید چیز چندانی در این زمینه وجود ندارد، فقط اتلاف وقت و هزینه است.

۶- مسائل اساسی مردم بندرعباس، تبریز، مشهد، شیراز، کرمانشاه، سنندج، رشت، یزد، زاهدان، اهواز و... تهران و همه شهرها و روستاهای کشور در اصلاح سیاست‌های کلانی است که در تهران حل می‌شود. مسائل منطقه‌ای آنان باید به دست استانداران و فرمانداران و بخشداران حل شود. هدف از سفرهای استانی باید چیز دیگری باشد.

متاسفانه رییس‌جمهور و دولت باید به مسائل اساسی کشور بپردازند که در اینجا برخی از موارد آن را می‌شمارم.

تورم و افزایش روزانه قیمت ارز.

چالش با مجلس درباره بودجه.

ثبات سیاستگذاری و جلوگیری از بلبشوی سیاستی در همه امور از جمله خودرو، ارز، وام، نرخ بهره و...

مشکلات سیاست خارجی که هر روز در حال گسترش است و چشم‌اندازی هم درباره حل آنها وجود ندارد.

مشکل امنیت و بمب‌گذاری‌ها و...

مشکلات آسیب‌های اجتماعی و جرایم و...

هماهنگی با قوای دیگر کشور.

مساله دانشگاه‌ها و فضای ناروایی که علیه استادان و دانشجویان وجود دارد و تغییر مقررات برای استخدام افراد فاقد صلاحیت علمی.

مساله آموزش و پرورش و اظهارات مشعشع و سیاست‌های عجیب مدیران این وزارتخانه.

مساله مهم بهداشت و گرایش ۸۰ درصدی کادر درمان برای مهاجرت از کشور.

جلوگیری از رفتارهایی که موجب آبروریزی ملی می‌شود مثل سخنرانی وزیر امور خارجه در شورای امنیت به زبان انگلیسی و نیز درگیری‌های اخیر منطقه‌ای که همه را با سکوت برگزار می‌کنند.

پرداختن به وضعیت قیمت حامل‌های انرژی و نیز حل مساله ناترازی آنها و تامین منابع مالی برای سرمایه‌گذاری در آنها.

وضعیت بغرنج آب در کشور.

مساله کلیدی مقررات فسادزا که یک نمونه آن فساد چای دبش بود که خانمان‌برانداز بود و موارد دیگری که هر روز شنیده می‌شود.

حل مساله نظام رسانه‌ای فشل و ناکارآمد کشور که تبدیل به یک معضل امنیتی شده است.

واگذاری یا عدم دخالت در امور بخش خصوصی که در نهایت مقام رهبری متذکر شدند.

پاسخگویی به مساله فرزندآوری و جلوگیری از اتلاف عظیم در منابع این قانون.

رفع موانع شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات که در دولت جدید چند برابر تشدید شده است.

رسیدگی به اعتراضات مردم نسبت به مدیران جدیدی که به لحاظ تخصص و آشنایی اغلب در سطوح پایین هستند.

مساله محیط زیست و گردشگری که فعلا در حاشیه قرار دارد.

مساله اینترنت اعم از سرعت و کیفیت و قیمت آن.

رسیدگی به مساله مالیات تا اینچنین بی‌محابا به هر طنابی آویزان نشوند تا از مردم پولی در آورند.

اشتغال جوانان تحصیلکرده با حقوق کافی.

مساله فقر رو به افزایش، کودکان کار، نابرابری فزاینده و...

اگر مشکلات مردم هر منطقه‌ای را در ایران لیست کنید، به‌طور قطع از ۲۰ مشکل آنان شاید ۱۹ موردش در این لیست باشد. اینها مشکلاتی است که در تهران باید حل شود و نه در بندرعباس و ارومیه و سمنان و متاسفانه اغلب آنها در حال بدتر شدن است و نه رو به بهبودی؛ چون هیچ ایده‌ای برای حل آنها وجود ندارد. این سفرهای تکراری و «جشن تحقق وعده‌ها» همانقدر مشکلات کشور را حل می‌کند که سفرهای دولت اصولگرای اول را حل کرد. سیاستمداران باید قدرت انتزاع کردن مشکلات مردم را داشته باشند. اگر خیلی علاقه‌مند به لمس مشکلات مردم هستیم در همین تهران هم ده‌ها مورد را می‌توان دید که در همه کشور مشترک است. مسوولان ما هر روز درباره اقصی نقاط دنیا سخن می‌گویند، آیا به آنجا سفر کرده‌اند؟ خیر. اطلاع‌رسانی کار رسانه است. فهم مشکلات و حل آنها، کار پژوهش و گزارش‌های کارشناسی است. لطفا وقت خود و مردم و بودجه دولت را تلف نکنید. اگر هم می‌خواهید بکنید، دیگر حرفی نمی‌ماند. این سفرها مفری است برای نپرداختن به مسائل اصلی کشور.

منبع: روزنامه اعتماد