حسین راغفر:
با شریعتی و طالقانی انقلاب شد اما به شیخفضلاللهگرایی برگشتیم
راغفر میگوید: مردم با شیخ فضل الله انقلاب نکردند، بلکه برای آزادی انقلاب کردند و مفهوم آن کاملا روشن بوده و است. مردم دنبال هرزه گری و عریان شدن به اسم آزادی نبودند. می خواستند حرفشان را بزنند و قدرت را نقد کنند. اما فرصت ها به همین دلایل از دست رفت.
به گزارش شبکه شرق، حسین راغفر با بیان اینکه اکنون ما شاهد بیسابقهترین نابرابریها در جامعه هستیم، گفت: آنچه که در مجلس و دولت مطرح میشود، تقاضای طبقه مرفه و برخوردار جامعه است. آنها هستند که رسانه دارند و میتوانند مسائلشان را منتقل کنند. جایی نمیبینیم که مسائل طبقه متوسط به پایین مطرح شود. اصلا تابو است.
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه که در پنل «عدالت، جنسیت و سلامت روان» از پنلهای روز دوم سیزدهمین همایش «سلامت روان و رسانه» با عنوان «نابرابری و آسیبهای روانی و اجتماعی» سخن میگفت، اظهار داشت: نابرابری، اصلیترین مسالهای است که همه اندیشمندان در طول تاریخ، به آن پرداخته اند. افراد به دلایل متعدد با هم نابرابر است، اما آنچه که مورد نظر است نابرابریهای ناموجه است که ریشه آن بیرون از فرد است و عمدتا در اثر سیاستهای بخش عمومی ایجاد میشود. تاثیر سیاستهای بخش عمومی، بر زندگی مردم کاملا مشخص است. ریشه اصلی نابرابریها، سیاستهای بخش عمومی و دولتها و حکومتها است.
او با بیان اینکه در چهار دهه اخیر، شاهد رشد بیسابقه نابرابری در دنیا هستیم، ادامه داد: نابرابری عمدتا پیامدهای اخلاقی دارد و باعث تخریب اخلاق گروههای فرودست و آسیب پذیر می شود و بالادستی ها هم زندگی بسیار پرمساله را تبدیل به الگوهای رفتاری در جامعه می کنند. انقلاب با شریعتی و طالقانی، انقلاب شد. اما بعد از آن ما به شیخ فضل الله گرایی برگشتیم. به همین دلیل هم با اینکه قانون اساسی تصویب شد، اما با دهها نهاد خارج از قانون اساسی داریم. آنها با قانون کار نمیکنند بلکه با فرمان کار میکنند. اقتصاد ما به صراحت بیشتری بعد از جنگ، تغییر کرد و مرحوم مصباح یزدی تبدیل به ایدئولوگ جمهوری اسلامی شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مصباح یزدی عبارتهای شیخ فضلالله نوری را تکرار کرد، گفت: شیخ فضل الله میگفت مردم کیستند! آنها به چوب و فلک نیاز دارند! مدرسه برای دختران چرا ساخته میشود! دختران چرا باید به مدرسه بروند! ما قانون نمی خواهیم، قانون شرع داریم، به همین دلیل هم مجلس لازم نداریم و نماینده هم نمیخواهیم. بعد از جنگ، عین این صحبتها در کشور مطرح شد و آنها تصور می کردند حق دارند که بخش قابل توجهی از فرصتها را نابرابر توزیع کنند.
این اقتصاددان اضافه کرد: سیاستهای اقتصادی، ادامه دعوایی است که در دهه اول انقلاب وجود داشت. بین دولت آقای موسوی و بعد روسای جمهوری وقت، بحث بر این بود که کارها را به دست بازار بسپرید. همان زمان بسیاری از کالاهای حمایتی که مردم دریافت می کردند، وارد بازار آزاد می شد. به خاطر همین تعزیرات حکومتی ایجاد شد. با این حال این فشار وجود داشت که کار را به دست آنها بسپارید.
راغفر با بیان اینکه منابع محدود و نیاز زیاد، سهمیه بندی و اولویت بندی را لازم می کند، ادعا کرد: یک گروه خاصی اقتصاد کشور را کنترل می کند و منافع آنها حکم میکند که خودروی 14 هزار دلاری چینی در ایران، 40 هزار دلار فروخته شود. هیچ فعالیتی نمی تواند چنین سودی را رقم بزند.
شاهد بازتولید نوعی اشرافیگری در کشور هستیم
او ادامه داد: انقلاب اسلامی برای کاهش نابرابری ها بود اما شاهد بازتولید نوعی اشرافی گری در کشور هستیم. چرا کسی با اشکال متعفن مصرف گرایی که در کشور رواج پیدا کرده، برخورد نمی کند. تمام مال های بزرگ در کشور با پول بخش عمومی، یعنی صندوقهای تامین اجتماعی و نظام بانکی تامین مالی شده است. اما ببینید آنها چه فرهنگی در کشور ترویج می کنند، چه کسانی متقاضی کالاهای آنها هستند. چه کالای ایرانی در آنجا عرضه می شود. اینها همه مخالف ارزشهای اصلی انقلاب هستند. انقلاب برای رفع این نابسامانی که ما شکل محدودتر و کوچکترش را پیش از انقلاب داشتیم ایجاد شد، اما با شکل هیولایی دیگری آنها رشد کردند.
این استاد دانشگاه الزهرا با تاکید بر اینکه فرصتها و منابع به شکل کاملا نابرابر میان گروه های اجتماعی توزیع شده است، گفت: طبیعتا در این وضعیت، گروه هایی که محروم ترند و دسترسی به قدرت ندارند، آسیب بیشتری می بینند. هیچ کسی هم جرات نمی کند به کانون این نابرابریها که سیاستهای غلط اقتصادی و تغییر ایدئولوژی در جامعه است، بپردازد. مردم با شیخ فضلالله انقلاب نکردند، بلکه برای آزادی انقلاب کردند و مفهوم آن کاملا روشن بوده و است. مردم دنبال هرزه گری و عریان شدن به اسم آزادی نبودند. می خواستند حرفشان را بزنند و قدرت را نقد کنند. اما فرصت ها به همین دلایل از دست رفت.
ایجاد بیسابقهترین نابرابریها در جامعه
او با بیان اینکه اکنون ما شاهد بیسابقهترین نابرابریها در جامعه هستیم، اضافه کرد: نابرابری، ریشه همه شرور اجتماعی است. فقر از نابرابری درمیآید. ژاپن یکی از محرومترین کشورهای دنیا به جهت منابع است، اما تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا شده، به جهت اینکه سیاستهای بخش عمومی اش فرصتهای اجتماعی را به نحو مناسبی توزیع می کند و کرده است.
به گفته این استاد دانشگاه؛ فسادهای بزرگ، محصول چنین وضعیتی است که ما اکنون در جامعه شاهد هستیم و به همین دلیل وقتی این فسادهای بزرگ رخ میدهند، نسبت به آنها چشم پوشی می شود و با هیچ کدام از آنها برخورد نشده است. به همین دلیل که نهادهای قدرت اصلیترین عامل شکل گیری آنها هستند. سال 99 وقتی قرار بود رئیس قوه قضائیه وقت، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری شود، در تلویزیون جمهوری اسلامی بارها موارد متعدد فساد را نشان دادند. یکی از آنها، 58هزار خودروی قاچاق بود. در حالی که اگر شما بخواهید 58 مداد وارد کنید، قابل ردیابی است، چه رسد به 58هزار خودرو که باید ثبت و نمره گذاری شوند.
راغفر با بیان اینکه این روند ادامه دارد و پرونده ها هیچ یک به سرانجام نرسید، گفت: توزیع منابع ملی کشور مانند معادن به دوستان و رفقا و خویشان اصحاب قدرت، از اصلی ترین محرکهای نابرابری است. در دهه اول انقلاب، علی رغم همه محدودیتها و اینکه همه دنیا علیه ما بودند، اما مردم پای جامعه شان ایستادند، به این علت که حاکمیت منابع محدودش را به نحو درستی توزیع می کرد. سال 65، کل درآمد ارزی کشور هفت میلیارد دلار بود که سه میلیارد دلار آن را کوپن و مواد غذایی و کالاهای بهداشتی و اساسی توزیع می کردند. همه مردم دریافت می کردند، علی رغم اینکه جامعه فقیر تر بود، اما امنیت اجتماعی بیشتری داشت و ما اصلا پدیده های فعلی را نداشتیم.
اشرافی گری، هویت جوان ایرانی را به چالش میکشد و آن را تحقیر میکند
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه اشرافی گری، هویت جوان ایرانی را به چالش می کشد و آن را تحقیر می کند، افزود: ویژگی مشترک همه انسانها، این است که می خواهند خوب دیده شوند. جوانی که در خانواده فقیر به دنیا می آید هم می خواهد خوب دیده شود. چون در جامعه موفقیت به معنای مصرف گرایی و نوع ماشین و منزل است، شاهد جامعه به شدت طبقاتی هستیم. سالها پیش که خط فقر را بررسی می کردیم، می دیدم که از خیابان انقلاب به پایین، بسیاری از خانواده ها دچار محرومیت بودند و شاخص های زندگی آنها کاملا تغییر می کرد.
راغفر با بیان اینکه ما دو قرائت از اسلام داریم، قرائتی که شریعتی، طالقانی، مرحوم بهشتی مطرح می کردند، دیگری قرائتی مخالف این تفکر از اسلام بوده است، اما همیشه این تفکر حاکم بوده است؛ چرا که قدرتهای جهانی این را می خواستند، اضافه کرد: تمام ارجاعات تفاسیری که شرق شناسان از اسلام کرده اند، از جمله خانم «آن لمتون» نویسنده کتاب «تاریخ اقتصادی ایران»، متعلق به سنت گرایان است، نه اندیشمندان دینی و مترقی. بنابراین این باور اعتقادی، متناسب با بازاری بودن اقتصاد کشور است که در آن همه چیز در حال کالایی شدن است.
طبقه متوسط به پایین، صدایی ندارند
این اقتصاددان تاکید کرد: این نابرابریها، منشا اضطرابهای اجتماعی است، کودکی که در خانواده فقیر رشد کرده و در یک جامعه مصرف گرای بسیار نابرابر بزرگ شده است، به انواع و انحای مختلف تحقیر شده است. به همین دلیل احساس رهاشدگی و بیپناهی دارد. صدایی ندارد، حرفی نمی تواند بزند. گوش شنوایی وجود ندارد. آنچه که در مجلس و دولت مطرح می شود، تقاضای طبقه مرفه و برخوردار جامعه است. آنها هستند که رسانه دارند و می توانند مسائلشان را منتقل کنند. جایی نمیبینیم که مسائل طبقه متوسط به پایین مطرح شود. اصلا تابو است.
گفتند راجع به هرچه میخواهید نشست برگزار کنید، جز فقر!
این استاد دانشگاه الزهرا، یادآور شد: چند سال پیش، انجمن جامعهشناسی، میخواست درباره آسیبهای اجتماعی نشستی برگزار کند، گفتند راجع به هر چه میخواهید نشست برگزار کنید، جز فقر! در نهایت هم اجازه ندادند آن مساله مطرح شود.
او تاکید کرد: این آسیبهای روحی اجتماعی، به جراحات جمعی تجربه شده توسط گروهی از مردم اطلاق میشود که تجربه به حاشیه رانده شدن، سرکوب شدن و یا قربانی نظام بیعدالتی شدن را دارند. عمدتا ریشههای آن، قوم گرایی، نژادپرستی و تبعیض جنسی و فقر و اشکال مختلف تبعیض است. این نابرابریها، آسیبهای روحی را تشدید و ادوار محرومیت را دائمی و نظامهای سرکوب را تقویت میکنند.
اقتصاد نابرابر=نابرابری شدید در امید به آینده
راغفر با بیان اینکه استبداد به دو ستون جهل و فقر نیاز دارد و به همین دلیل بی دلیل نیست که در بسیاری از دورههای تاریخیمان شاهد هستیم که این دو ستون باید پابرجا بماند تا استبداد بتواند به حیات خود ادامه دهد، گفت: آنها که تجربه این نابرابریها را دارند، بیشتر در معرض آسیبهای روحی و روانی هستند و منابع کافی هم برای مدیریت آسیبها ندارند. در آنها غرق می شوند و بعد هیچ امکان احیا و بازسازی خود را عملا ندارند. به همین دلیل، یکی از پدیدههای شناخته شده و تجربی، رابطه میان نابرابری و خودکشی است. هر چند که خودکشی پدیده بسیار پیچیدهای است و عوامل متعددی در آن دخیل است، اما یکی از دلایل اصلی آن، نابرابری است. جامعه ای که به لحاظ اقتصادی نابرابر است، در دسترسی به امید به آینده هم به شدت نابرابر است.
این اقتصاددان تاکید کرد: در برابر فرزندان خانواده های برخوردار، گزینه های مختلفی برای رشد وجود دارد، در حالی که در برابر خانواده های فقیر، چنین دسترسی وجود ندارد. به همین دلیل، احساس عزت نفس بسیار پایینی دارند. نابرابری درآمدی، به نابرابری در دسترسی به خدمات سلامت هم وجود دارد.
جامعه ما به شدت آسیبپذیر و شکننده شده است
راغفر با تاکید بر اینکه افراد در جامعه نابرابر، احساس تعلیق، بی پناهی و فقدان کنترل بر وضعیت خود دارند، به گسترش جرم و جرایم در چنین جامعهای اشاره کرد و ادامه داد: ما راهحلهایمان را به روشنی به مقامات داده ایم. اصلاح نظام بانکی و مالیاتی یکی از آنها است که باید صورت گیرد. جامعه ما به شدت آسیبپذیر و شکننده شده است. نابرابریهای فاحشی که اکنون شکل گرفته است، بسیار خطرناک است. گویا این جامعه منتظر است، اتفاقی رخ دهد و یکباره تمام این عفونتها از آن به بیرون فوران کند. به همین دلیل، باید مرتبا و مستقیما و بدون رودربایستی، مشکلات را مطرح کرد و راهحلها را گفت.
دولت در جیب صاحبان قدرت است
به اعتقاد این استاد دانشگاه؛ علت اینکه اکنون دولت امکان پیشبرد راهحلهای عملی ندارد، این است که دولت در جیب صاحبان قدرت است. قدرت در دست دولت نیست بلکه در اختیار نهادهای حاکمیتی است که هر کاری میخواهند میکنند و پیامدهای سیاستهای اقتصادی آنها، گسترش فقر و بدبختی و نکبت بیسابقهای است که در جامعه وجود دارد. باید واقعیتها را مطرح کنیم، تا بیماری شناخته شود و متناسب آن راهحلها را ارائه داد.