|

پیام ثبت‌نام زودهنگام جلیلی به اصولگرایان

وحدت‌شکن با شعار علیه پدرخوانده‌ها آمد

اولین کاندیدای جدی جریان انقلابی در همان روز اول در ستاد انتخابات کشور حاضر شد و خودش را نامزد انتخابات کرد. کسی که در یک دهه اخیر و در همه انتخابات‌های ریاست‌جمهوری نامزد شده است، به‌جز انتخابات 96 که در دوقطبی رئیسی و روحانی ناچار شد به نفع رئیسی وارد انتخابات نشود. او رقیب اصولگرایان است و در درون اصولگرایی با عنوان «وحدت‌شکن» شناخته می‌شود.

وحدت‌شکن با شعار علیه پدرخوانده‌ها آمد

‌ اولین کاندیدای جدی جریان انقلابی در همان روز اول در ستاد انتخابات کشور حاضر شد و خودش را نامزد انتخابات کرد. کسی که در یک دهه اخیر و در همه انتخابات‌های ریاست‌جمهوری نامزد شده است، به‌جز انتخابات 96 که در دوقطبی رئیسی و روحانی ناچار شد به نفع رئیسی وارد انتخابات نشود. او رقیب اصولگرایان است و در درون اصولگرایی با عنوان «وحدت‌شکن» شناخته می‌شود. این بار هم به نظر می‌رسد او با همان استراتژی قدم به وزارت کشور گذاشت. سعید جلیلی این بار زودتر آمده تا اصولگرایان و جناح دولت را وادار به حمایت از خودش کند. حضور زودهنگام جلیلی در ستاد انتخابات کشور پیامی داشت به چنارهای سیاست اصولگرایی. سیاست‌ورزی جلیلی در یک مشارکت حداقلی کابوسی است برای جریان اصولگرایی و در مشارکت 70درصدی برگ برنده‌ای است برای رقبا.

 سه‌گانه اصولگرایان

در انتخابات پیش‌رو با سه جریان مهم و قدرتمند در درون اصوگرایان روبه‌رو هستیم. اتحاد یا تقابل این جریان‌ها می‌تواند در وحدت میان جریان‌های اصولگرا نقش‌آفرینی کند. اول جریانی است که سعید جلیلی آن را نمایندگی می‌کند؛ جریانی که معتقد به گفتمان «سوم تیر منحنی احمدی‌نژاد» است. جریان دوم متعلق به حلقه نزدیک به ابراهیم رئیسی و خانواده او ارزیابی می‌شود و جریان سوم، اصولگرایان شورای ائتلاف هستند؛ همان‌ها که هر دو دسته قبلی با آنها مخالف هستند، اما در ساختار قدرت حامیانی جدی دارند. هرکدام از این جریان‌ها در انتخابات کاندیدای خود را خواهند داشت. در‌صورتی‌که هر‌کدام از این جریان‌ها کاندیدای اختصاصی خود را معرفی نکند، به این معناست که با یکی از این جریان‌ها ائتلاف کرده‌ است. حضور زودهنگام جلیلی دو جریان دیگر را تحت تأثیر قرار داده است. آیا دولتی‌ها با او ائتلاف می‌کنند و کاندیدایی معرفی نخواهند کرد؟ آیا جریان چنارهای اصولگرایی به رهبری حداد و قالیباف، دست از رقابت می‌کشند و عرصه را به رقابت جلیلی و لاریجانی واگذار می‌کنند؟ آن‌طور که پیداست، این اتفاق نخواهد افتاد. از‌همین‌رو جلیلی با عنوان «وحدت‌شکن» معرفی می‌شود.

کلاه وحدت

ابتدای سال 1400 و در‌حالی‌که هنوز بحث حضور ابراهیم رئیسی برای انتخابات در هاله‌ای از ابهام بود، سعید جلیلی آهنگ حضور در انتخابات کرد. اولین اقدام تیم جلیلی، ساخت مستندی بود با عنوان «کلاه وحدت».

مستندی که در بخش زیادی از آن دو سعید در کنار همدیگر نشستند و در حال تحلیل نتیجه انتخابات سال 92 هستند. دو سعیدی که در سیاست به افراطی‌ترین بخش جریان اصولگرایان معروف و با هم نزدیک هستند. شاخه چنارهای اصولگرایی آنها را با ادعای «سوپرانقلابی» تحقیر می‌کنند. وقتی سعید جلیلی در حال بیان این جملات بود که «در مناظره‌ها تردید ایجاد کردند... آقای ولایتی گفت می‌شود هسته‌ای شد اما قطع‌نامه نگرفت... . این مثل این بود که مثلا قاسم سلیمانی بیاید بگوید ما در سوریه اشتباه کردیم... این تردید ایجاد می‌کند». در همان زمان سردار سعید قاسمی آن‌قدر به سعید جلیلی چسبیده است که می‌توان آنها را دو روح در یک بدن ارزیابی کرد. آن مستند با این جملات شروع می‌شود: «سال 92 گفتند که جلیلی وحدت‌شکنی کرد و باعث باخت اصولگرایان شد». البته این جملاتی نبود که فقط در سال 92 درباره سعید جلیلی گفته شود؛ جلیلی بعدها هم از سوی اصولگرایان شورای ائتلاف، به‌عنوان وحدت‌شکن معرفی شد. شاید برای همین بود که در سال 96 جلیلی سعی کرد ژست متفاوتی بگیرد و به جای کاندیداتوری با ابراهیم رئیسی وحدت کرد. مستند کلاه وحدت در واقع به دنبال پاسخ‌دادن به این سؤال بود که آیا سعید جلیلی در میان اصولگرایان وحدت‌شکنی کرده است؟ سازندگان مستند که از تیم نزدیک به جلیلی بودند، معتقدند در آن سال وحدت وجود داشت، اما وحدت میان مخالفان جلیلی. وحدت بر سر این بود که همه کاندیداها مسیر جلیلی در مذاکرات را «اشتباه» خواندند. آنها بر این نکته تأکید داشتند که جلیلی «هم‌رنگ جماعت» نشد و در نتیجه «رسوای جمع» بود. اما اختلافات ریشه در اصل ثبت‌نام سعید جلیلی داشت؛ کسی که بدون هماهنگی با دیگر اصولگرایان در سال 92 ناگهان وارد انتخابات شد و مورد تأیید مصباح‌یزدی به‌عنوان پدر معنوی جبهه پایداری قرار گرفت. در آن سال مصباح‌یزدی از باقری‌لنکرانی، وزیر بهداشت دولت احمدی‌نژاد، به‌عنوان گزینه اصلح در انتخابات حمایت کرد. مجموعه جریان اصولگرا نیز با کاندیداهای متعدد اما همسو با یکدیگر، وارد انتخابات شده بودند. محسن رضایی خود را مستقل خوانده بود، اما ولایتی، حدادعادل و محمدباقر قالیباف از زمستان 1391 با یکدیگر ائتلافی را شکل داده بودند که به جای رقابت، با یکدیگر ایجاد هم‌افزایی کنند. در آن سال‌ها در غیاب احمدی‌نژاد و گزینه مورد حمایت او، قالیباف بیشترین رأی را در میان اصولگرایان داشت. در طرف دیگر پدر معنوی جبهه پایداری در آن سال معتقد بود زیر آسمان خدا اصلح‌تر از باقری‌لنکرانی وجود ندارد. اما این اصلح‌ترین فرد زیر آسمان خدا، از طرف شورای نگهبان بی‌صلاحیت خوانده شد، بنابراین ناچار‌ به سمت سعید جلیلی چرخش کردند و پایداری از جلیلی حمایت کرد. در نهایت هم با چهار میلیون رأی شکست خورد؛ آن‌هم در شرایطی که اصلاح‌طلبان با انصراف‌دادن عارف، رأی خود را یکپارچه پشت حسن روحانی بردند.

جلیلی در وحدت

فشارهای اصولگرایان به جلیلی و دادن لقب «وحدت‌شکن» او را آزرده کرده بود. سال 96 وقتی حضور ابراهیم رئیسی قطعی شد، به نفع او وارد انتخابات نشد. جلیلی تمام وقتش را برای پیروزی رئیسی گذاشت. شهر به شهر گشت و برایش رأی جمع کرد. اما آنها باز هم در مقابل حسن روحانی شکست خوردند. او سال 1400 بار دیگر آهنگ ریاست‌جمهوری کرد. تیم جلیلی معتقد بودند که ابراهیم رئیسی نباید قوه قضائیه را رها کرده و در رقابت‌ها شرکت کند؛ برای همین هم وارد انتخابات شد. احتمال این داده می‌‌شد که تا پایان رقابت‌ها باقی بماند، اما زمانی که دید همه چیز برای رئیس‌جمهورشدن رئیسی مهیا شده، به نفع او کناره‌گیری کرد تا شاید خاطره «وحدت‌شکن» بودن را از یادها ببرد. این بار اما ماجرا فرق می‌کند. قالیباف در ریاست یک قوه دیگر قرار دارد و اصولگرایان فردی مشهورتر از او ندارند. اصولگرایان پدرخوانده حالا با فردی روبه‌رو هستند که آنها را قبول ندارد.

علیه پدرخوانده‌ها

جمعیت همراه او زمانی که به نزدیکی وزارت کشور رسیدند، شروع کردند به شعاردادن. آن زمان که هوادارانش شعار می‌دادند: «صل علی محمد، یاور رهبر آمد» کسانی در میان جمعیت پلاکاردی بلند کردند که روی آن نوشته بود «علیه پدرخوانده‌ها». جلیلی این بار هم آمده تا ظاهرا علیه پدرخوانده‌های اصولگرایی به صورت علنی بایستد. دیگر بحث رودربایستی در میان نیست. همراهی دو نفر از پاجوش‌های مجلس در زمان ثبت‌نام نشان می‌داد که او قصد دارد امتداد نزاعی باشد که در انتخابات مجلس در سال 1402 آغاز کردند. او این بار نه از پدرخوانده‌ها واهمه دارد و نه برایش مهم است که نامش با رأی منفی گره خورده است. جلیلی و دیگر پاجوش‌ها به‌خوبی می‌دانند که مردم در سال 92 از ترس به قدرت رسیدن جلیلی که او را تداوم دولت احمدی‌نژاد (بلکه بدتر) می‌دانستند، حاضر شدند تا ازگذشته بگذرند و در انتخابات شرکت کنند. با این حال برایشان هیچ اهمیتی ندارد که مردم چگونه به آنها نگاه می‌کنند. تحلیل آنها این است که در شرایط مشارکت حداقلی مردم در انتخابات، پیروز میدان خواهند بود. همچنان که پاجوش‌ها در انتخابات مجلس پیروز شدند، بنابراین چشم امید به قهر بیشتر مردم با صندوق رأی دوختند. در طرف دیگر با «مقدادیسم» روبه‌رو هستیم؛ همان‌ها که در حلقه نزدیک به برادران نیلی در دولت جمع می‌شوند. این دسته، از کاندیدای مناسبی برای حضور در انتخابات برخوردار نیستند. همین مسئله جلیلی را امیدوار کرده که در دوقطبی نهایی انتخابات این تیم با او وحدت می‌کنند و قدرت را میان خود تقسیم خواهند کرد. جریان شانا که این روزها بیشتر به حضور قالیباف یا مخبر فکر می‌کند، به دنبال راهی است که او را از حضور در انتخابات منصرف کند یا در نهایت جلیلی را وادار به ائتلاف کند. اما او با ثبت‌نام زودهنگام و بلندکردن پلاکارد «علیه پدرخوانده‌ها» پیام را به آنها منتقل کرده است. پیامی با این مضمون: «به کمپین من بپیوندید تا بلایی که در انتخابات مجلس بر سرتان آمد، تکرار نشود». آیا پدرخوانده‌ها سر ارادت در مقابل او به زمین ساییده و کنار می‌روند تا جلیلی در یک انتخابات بی‌رقیب و کم‌رونق، به ریاست‌جمهوری برسد؟ پایان ثبت‌نام‌ها به ما نشان می‌دهد پدرخوانده‌ها چه برنامه‌ای برای جلیلی دارند.