|

شرق، مواضع اخیر عراقچی را واکاوی می کند

قدرت انتخاب یا تحمیل گزینه‌ها؟

عبدالرحمن فتح الهی: نکته قابل‌تأمل در اظهارات عراقچی تأکید بر «اجتناب از جنگ» به‌عنوان سیاست تهران در سال جدید است. این موضع‌گیری در نگاه نخست، منطقی و قابل‌درک به نظر می‌رسد، اما مسئله اساسی آن است که وقوع یا عدم وقوع جنگ در منطقه‌ای پرتنش مانند غرب آسیا، تنها به تصمیم تهران بستگی ندارد. در واقع، جنگ بیش از آنکه محصول تصمیمات تهران باشد، نتیجه مجموعه‌ای از متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی است که تعدادی از آنها خارج از دایره کنترل ایران قرار دارند.

قدرت انتخاب یا تحمیل گزینه‌ها؟

به گزارش گروه رسانه ای شرق، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قطعا متمرکز بر دیپلماسی و اجتناب از جنگ است، مگر در جایی که جنگ اجتناب ناپذیر باشد که شرایط خود را دارد»؛ »؛ «راه برای مذاکرات غیرمستقیم باز است و از کانال‌های مختلف امکان انجام این کار را داریم»؛ «آمادگی صد در صدی در کشور وجود دارد، لذا مطمئنم که هیچکس حتی فکر تجاوز به ایران را نخواهد کرد.» و ... . 

این جملات و عباراتی از این دست، گفته‌های عباس عراقچی در بازه زمانی کمتر از یک هفته گذشته است. نویسنده بر این واقعیت آگاهی و اشراف دارد که در ارزیابی عملکرد وزیر، باید به ملاحظات ساختاری و محدودیت‌های نهادی در ترسیم سیاست خارجی ایران توجه داشت. ریل گذاری در مقوله دیپلماسی کشور بر مبنای «ساختار – کارگزار» تعریف می‌شود که در آن، وزارت امور خارجه و وزیر، به‌رغم نقش محوری در دیپلماسی اجرایی، نمی‌توانند به‌تنهایی تعیین‌کننده راهبردهای کلان باشند. بااین‌وجود، آنچه از مواضع و عملکرد عراقچی برمی‌آید، نشانگر این واقعیت است که او نه‌تنها در ایجاد ابتکار عمل در حوزه سیاست خارجی موفق نبوده، بلکه گاه از وزن حداقلی که برای یک وزیر در ساختار سیاست خارجی ایران متصور است، فراتر نرفته است. 

«اجتناب از جنگ»، گزینه ای که دست تهران نیست 

برای نمونه، نکته قابل‌تأمل در اظهارات عراقچی تأکید بر «اجتناب از جنگ» به‌عنوان سیاست تهران در سال جدید است. این موضع‌گیری در نگاه نخست، منطقی و قابل‌درک به نظر می‌رسد، اما مسئله اساسی آن است که وقوع یا عدم وقوع جنگ در منطقه‌ای پرتنش مانند غرب آسیا، تنها به تصمیم تهران بستگی ندارد. در واقع، جنگ بیش از آنکه محصول تصمیمات تهران باشد، نتیجه مجموعه‌ای از متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی است که تعدادی از آنها خارج از دایره کنترل ایران قرار دارند. 

شاهد مثال هم ناظر بر تحولات یمن و رفتار حوثی ها است که می‌تواند بر سطح تنش‌ها در سطح کلان تأثیر بگذارد. به‌رغم برخی گزارش‌ها مبنی بر تلاش تهران برای مهار بحران، بخشی از کنش‌های اخیر نشان می‌دهد که امکان گسترش دایره تنش به ایران وجود دارد. در چنین شرایطی، تأکید بر اجتناب از جنگ اگرچه می‌تواند در کاهش تنش‌ها مؤثر باشد، اما لزوماً به معنای جلوگیری قطعی از درگیری نیست. علاوه بر این، باید توجه داشت که در نظام بین‌الملل، جنگ نه‌تنها نتیجه اراده یک‌جانبه کشورها نیست، بلکه در بسیاری از موارد حاصل محاسبات نادرست، سوءبرداشت‌ها و پویایی‌های غیرقابل پیش‌بینی است. از این منظر، حتی اگر تهران سیاستی را دنبال کند که احتمال جنگ را به حداقل برساند، باز هم نمی‌توان با قطعیت از منتفی شدن آن سخن گفت. 

تحلیل سیاست خارجی ایران مستلزم نگاهی چندلایه به متغیرهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. در سطح داخلی، ایران همواره کوشیده است با حفظ آمادگی دفاعی و نظامی، بازدارندگی لازم را در برابر هرگونه تهدید ایجاد کند. این رویکرد را می‌توان در اظهارات اخیر عراقچی نیز مشاهده کرد که بر «آمادگی صددرصدی کشور» تأکید داشته و تصریح کرده که «هیچ‌کس حتی فکر تجاوز به ایران را نخواهد کرد». این موضع‌گیری، در عین آنکه حامل پیامی بازدارنده برای رقبا و دشمنان است، از سوی دیگر نشان‌دهنده آن است که تهران به‌خوبی نسبت به تهدیدات پیرامونی خود آگاهی دارد. اما به معنای آن نیست که چون تهران در اوج آمادگی قرار دارد پس بازیگران گزینه جنگ را منتفی می دانند.  

در سطح منطقه‌ای، ایران در تلاش است تا با بهره‌گیری از دیپلماسی چندلایه، نقش فعالی در تحولات غرب آسیا ایفا کند. تلاش برای ایجاد توازن در روابط با بازیگران منطقه‌ای، تعامل با کشورهای همسایه و مدیریت بحران‌های جاری، بخشی از راهبرد سیاست خارجی تهران است. بااین‌حال، محیط منطقه‌ای ایران به‌شدت متغیر و سیال است، و هرگونه تحول غیرمنتظره می‌تواند معادلات را دگرگون سازد. اگرچه سیاست «اجتناب از جنگ» راهبردی معقول و مبتنی بر منطق سیاست‌ورزی است، اما در جهانی پرآشوب و در منطقه‌ای پرمخاطره مانند غرب آسیا، وقوع جنگ تنها به تصمیم یک‌جانبه کشورها بستگی ندارد. ایران در موقعیتی قرار دارد که باید به‌طور هم‌زمان، هم سیاست بازدارندگی را حفظ کند و هم مسیر دیپلماسی را باز نگاه دارد.

در چنین شرایطی، آنچه اهمیت دارد، نه‌فقط اعلام مواضع، بلکه اتخاذ راهبردهای عملی برای مدیریت بحران‌ها، کنترل سطح تنش و جلوگیری از تحمیل گزینه‌هایی است که تهران تمایلی به پذیرش آنها ندارد. لذا، موفقیت سیاست خارجی ایران در گروی آن است که چگونه بتواند از دل تهدیدات، فرصت‌هایی را برای تأمین و تقویت منافع ملی خود استخراج کند. 

رویکرد سنجیده یا انفعال؟ 

در نظام بین‌الملل، مدیریت روابط با قدرت‌های جهانی و اتخاذ رویکردی هوشمندانه در قبال تحرکات دیپلماتیک آنان از چالش‌های اساسی سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. در این چارچوب، یکی از مسائل کلیدی، چگونگی واکنش ایران به ابتکارات دیپلماتیک و فشارهای سیاسی بازیگران تأثیرگذار همچون ایالات متحده و اسرائیل است. لذا در نمونه دیگری، اظهارات عباس عراقچی مبنی بر اینکه «با توجه به نوروز و ماه رمضان، عجله‌ای در پاسخ به نامه ترامپ نداریم»، در نگاه نخست می‌تواند نشان‌دهنده یک رویکرد سنجیده و مدبرانه باشد. این اظهارات حاکی از آن است که ایران از تصمیم‌گیری‌های عجولانه پرهیز کرده و در عوض، در پی اتخاذ سیاست‌هایی است که تأمین حداکثری منافع ملی را تضمین کند. همچنین، تأکید بر باز بودن کانال‌های مذاکرات غیرمستقیم، از رویکردی انعطاف‌پذیر و واقع‌گرایانه در دستگاه دیپلماسی ایران حکایت دارد که دیپلماسی را همچنان به‌عنوان ابزاری اساسی برای حل‌وفصل بحران‌ها در نظر می‌گیرد. 

به رغم آنچه گفته شد، رویکرد تأخیری در واکنش به تحرکات دیپلماتیک رقبای بین‌المللی، چالشی مضاعف را پیش روی سیاست خارجی ایران قرار می‌دهد. برخلاف آنچه عراقچی عنوان کرده، واقعیت عرصه بین‌المللی این است که بازیگرانی مانند ایالات متحده و به‌ویژه اسرائیل در مسیر تحقق اهداف خود، منتظر فرآیندهای فرسایشی و تعلل دیپلماتیک ایران نمی‌مانند. تجربه نشان داده است که این بازیگران از هرگونه تعلل یا انفعال ایران برای تحمیل شرایط سخت‌تر و افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی بهره می‌برند. در چنین شرایطی، هرگونه تأخیر در اتخاذ مواضع و واکنش‌های به‌موقع می‌تواند موجب از دست رفتن فرصت‌های استراتژیک و تشدید فشارهای دیپلماتیک و امنیتی بر تهران شود. 

از منظر راهبردی، اتخاذ یک سیاست تعاملی، اما درعین‌حال فعال و هوشمندانه، می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای ایران باشد. حفظ اصول دیپلماسی در کنار اقداماتی که نشان‌دهنده آمادگی ایران برای پاسخگویی سریع و قاطع به تهدیدات و فشارهای خارجی باشد، می‌تواند ضمن کاهش آسیب‌پذیری‌های احتمالی، زمینه را برای تأمین منافع ملی کشور فراهم سازد. به‌ویژه در فضای متحول منطقه‌ای و بین‌المللی، توانایی پیش‌بینی و مدیریت بحران‌ها عاملی تعیین‌کننده در موفقیت سیاست خارجی خواهد بود. در نتیجه، اگرچه بهره‌گیری از فرصت‌هایی مانند ماه رمضان و تعطیلات نوروزی برای تنظیم بهتر دیپلماسی ایران قابل‌درک است، اما نباید از این مسئله غافل شد که رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی ایران منتظر نخواهند ماند تا این دوره سپری شود. ازاین‌رو، سیاست خارجی کشور باید ضمن پرهیز از عجله در تصمیم‌گیری، از انفعال نیز بپرهیزد و با هوشمندی، سرعت عمل و ابتکار عمل، منافع ملی را در برابر سناریوهای مختلف حفظ کند.