پشت پرده حملات زنجیرهای برخی اصولگرایان به فعالیتهای اصلاحطلبان چیست؟
صفکشی رادیکالها علیه مردمسالاری
بهتازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در همگرایی با اصولگرایان میانهرو مانند ناطقنوری، لاریجانی و باهنر شاید به تشکیل دولت در سایه برسند؛ شاهد مثالش نیز دیدارهای اخیر خاتمی، ناطقنوری، سیدحسن خمینی و روحانی و البته دیدارهای جداگانه روحانی و جهانگیری با خاتمی، ناطق، لاریجانی و باهنر است و خبری که علیزادهطباطبایی، از اعضای کارگزاران سازندگی، درباره تمایل احزاب اصلاحطلب به تشکیل دولت در سایه دارند؛ خبری که گویا به مذاق اصولگرایان خوش نیامده و آنها این همگرایی و فعالیت قانونی سیاسی را بهمثابه تقابل با دولت سیدابراهیم رئیسی فرض کردهاند.
مهرشاد ایمانی: بهتازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در همگرایی با اصولگرایان میانهرو مانند ناطقنوری، لاریجانی و باهنر شاید به تشکیل دولت در سایه برسند؛ شاهد مثالش نیز دیدارهای اخیر خاتمی، ناطقنوری، سیدحسن خمینی و روحانی و البته دیدارهای جداگانه روحانی و جهانگیری با خاتمی، ناطق، لاریجانی و باهنر است و خبری که علیزادهطباطبایی، از اعضای کارگزاران سازندگی، درباره تمایل احزاب اصلاحطلب به تشکیل دولت در سایه دارند؛ خبری که گویا به مذاق اصولگرایان خوش نیامده و آنها این همگرایی و فعالیت قانونی سیاسی را بهمثابه تقابل با دولت سیدابراهیم رئیسی فرض کردهاند. مشخصا روزنامه دولتی ایران، در شماره پنجشنبه خود نوشت: «بانیان وضع موجود قصد دارند با تشکیل اتاقهای فکر، عملیات روانی و تکیه بر فضای مجازی، با هدف تخریب دولت سیزدهم، راهی برای بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور بیابند و مجددا در را بر همان پاشنه قبلی بچرخانند».
این روزنامه به شیوه محمود احمدینژاد برای مقابله با جریان اصلاحات از هیچ اتهامزنی هم فروگذار نکرده و علیه هاشمی و لاریجانی ادامه داده است: «نگاهی به چالشهای رسانهای علیه دولت سیزدهم و شخص رئیسجمهور نشان میدهد که رسانههای زنجیرهای چگونه به دنبال آن هستند تا دستاوردها را نقطهضعف نشان بدهند. پروژه انتصابات فامیلی از همین قسم است؛ همان کسانی که روزگاری کشور را فامیلی اداره میکردند، امروز با دروغ و تهمت میخواهند خاطره بد مردم از خاندان هاشمی، خاندان لاریجانی و حسین فریدون را به اسم این دولت نیز تمام کنند. اینکه رئیسجمهور سیزدهم همانند آقای ناطقنوری با باجناقهایش کشور را اداره نمیکند یا آنکه شبیه مرحوم هاشمی به فرزندانش سِمت نمیدهد یا حتی برادر فاسدی همچون حسین فریدون ندارد، نهتنها به مذاق ائتلاف بدنامها خوش نیامده، بلکه تنها در سه ماهه اول دولت، با تکیه به رسانههایی نظیر خبرآنلاین (نزدیک به علی لاریجانی)، انتخاب (وابسته به جریان اعتدال)، شرق (جریان اصلاحات)، آفتاب یزد (طیف خاتمی)، آرمان و سازندگی (خانواده هاشمی و حزب کارگزاران) و دهها رسانه ریز و درشت در فضای مجازی، سعی کردهاند علیه
دولت جنگ روانی راه بیندازند».
دستپاچگی اصولگرایان از فعالیتهای قانونی اصلاحطلبان در حالی است که به یاد داریم سعید جلیلی از فردای انتخابات سال 92 خبر از تشکیل دولت در سایه داد. هرچند او و نزدیکانش که اکنون عمدتا طرفداران دولت کنونی هستند، هیچگاه توان تشکیل یک دولت در سایه به معنای واقعی کلمه و با رعایت اصول تشکیلاتی را نداشتند، اما با استفاده از همین عنوان، هر انتقاد تندی را در قالب فعالیتهای دولت در سایه توجیه کردند و حتی آن زمان همین اصولگرایان به تمجید از جلیلی برای نقد بهنگام دولت روحانی میپرداختند، اما حالا و با تغییر دولت، این حق را برای اصلاحطلبان قائل نیستند؛ اصلاحطلبانی که برخلاف اصولگرایان تا این لحظه هیچوقت نخواستهاند خود را در برابر دولت رئیسی قرار دهند و بارها گفتهاند از پیشرفت امور خاصه در سیاست خارجی استقبال میکنند؛ شاهد مثالش گفتوگوی اخیر غلامحسین کرباسچی با «شرق» است که میگوید اکنون وقت دعواهای سیاسی و جناحی نیست و نکته قابل تأمل آن است که اتفاقا اگر نقدی هم به رئیسی بوده، از سوی اصولگرایان ابراز شده است؛ نقدهایی که عمدتا به سهمخواهی طیفهای مختلف اصولگرا از دولت معطوف بوده است، مانند آنکه چرا در دولت
رئیسی دولتمردان احمدینژاد زیاد حضور دارند و... که هیچیک از اینها نقد علمی عملکرد دولت نبوده است. حالا در این شرایط روزنامه کیهان حتی نامه راهبردی دو جمع اصلاحطلب، یعنی مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم را برنمیتابد و شخص حسین شریعتمداری، مدیرمسئول این روزنامه، در یادداشتی تند مینویسد: «دقت در متن بیانیه مورد اشاره و مقایسه آن با آنچه این روزها رسانهها و مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران کوک کرده و میکنند، به وضوح از همسویی بیانیه دو مجمع یادشده با دشمنان بیرونی حکایت میکند و این احتمال را قوت میبخشد که این بار هم برخی از مدعیان اصلاحات (آگاهانه یا ناخودآگاه) نقش پادوهای دشمن را بر عهده گرفته و خود را به در و تخته میزنند تا به قول شهید سلیمانی برای دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرز و بوم کوچه باز کنند! که باید گفت زحمت بیهوده میکشید! زیرا امروز آمریکا و متحدانش هم به وضوح دریافتهاند این کوچه هم بنبست است! مثل کوچهای که سران و اصحاب فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ به دستور و با مدیریت آمریکا و اسرائیل برای حریف باز کرده بودند... و با حماسه ۹ دی
بر باد رفت».
شریعتمداری بههیچوجه ورودی محتوایی به متن بیانیه اخیر این دو تشکل اصلاحطلب نمیکند و به نوعی میخواهد نشان دهد هر سخنی از سوی اصلاحطلب با حجمی از اتهامات مواجه میشود؛ مانند آنکه مینویسد: «آقای خاتمی سال ۱۳۸۵ با ویزای مخصوص جورج بوش و میزبانی جیمی کارتر به آمریکا سفر کرده و با جورج سوروس (سرمایهدار صهیونیست آمریکایی و پشتیبان و تأمینکننده مالی فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸) دو بار ملاقات کرده بود (علاوه بر اسناد غیرقابل انکاری که از این ملاقات حکایت میکند، کیان تاجبخش که از جانب جورج سوروس برای تسهیل فتنه ۸۸ انتخاب شده و در ایران حضور داشت نیز بعد از بازداشت در مصاحبه تلویزیونی به این ملاقات اعتراف کرده است). جورج سوروس از دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و از تأمینکنندگان مالی کودتاهای رنگی در کشورهای مخالف آمریکاست. او بعد از شکست فتنه ۸۸ در مصاحبه با CNN قول سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تا پایان همان سال (۲۰۱۰) را داده بود! با توجه به همین چند نمونه که فقط اندکی از بسیارهاست، به وضوح میتوان درک کرد که چرا نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، این جماعت را بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران
میدانست!».
این اتهام کیهان بارها رد شده و حتی با شکایت خاتمی هم مواجه شده است؛ شکایتی که البته تاکنون هیچ رسیدگیای را به دنبال نداشته است. کذببودن دیدار خاتمی و جورج سوروس آنقدر بدیهی است که حتی اخیرا یکی از خبرنگاران خبرگزاری «فارس» نیز نوشته است: «در زمان انتشار یقین داشتم که نامبرده جورج سوروس است، اما طبق اطلاع دوستان این فرد جورج سوروس نیست. از همگی مخاطبان عذرخواهی میکنم».
ادامه اصرار کیهان بر دیدار خاتمی و سوروس در حالی است که خاتمی به همراه صادق خرازی با گرگوری ناگی، استاد ادبیات یونان باستان دانشگاه هاروارد دیدار داشتهاند و حتی نام فرد شبیه به سوروس هم منتشر شده است، اما کیهان برای مواجهه با یک بیانیه معتدل از سوی دو جمع اصلاحطلب بار دیگر کار را به اتهامی ساختگی میکشاند و حتی برای مقابله با اصلاحطلبان چند بار از نام حاج قاسم سلیمانی خرج میکند؛ شخصیتی که ازقضا بههیچعنوان درون هیچیک از جناحهای سیاسی جای نمیگرفت و کاملا فراجناحی بود و حتی در روزهای منتهی به شهادتشان، تلاشهایی برای رفع حصر انجام داده بود.
حالا بد نیست بر بخشهایی از بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین مروری داشته باشیم و ببینیم بدون این هیاهوهای سیاسی، چه نکاتی در این بیانیه آمده است. برای مثال در بخشی از این بیانیه آمده است: «اگر میخواهیم جمهوری اسلامی داشته باشیم، نباید دایره خودیها چنان تنگ شود که اکثریت مردم به بهانههای مختلف غیرخودی به حساب آیند؛ درحالیکه در حکمرانی خوب، همه آحاد ملت از هر آیین، گرایش و سلیقهای تا آنجا که در چارچوب نظم مستقر حرکت کنند (ولو اینکه نسبت به قانون حتی قانون اساسی ایراد و انتقاد داشته باشند) درصورتیکه به برهمزدن نظم با اعمال خشونت و زور و احیانا توسل به بیگانه منجر نشود، خودی هستند و شهروندانی که از همه حقوق شهروندی برخوردارند».
یا در حوزه سیاست خارجی اشاره شده است: «میشد و میشود در ساحت سیاست خارجی با محور قراردادن سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، رویکرد راهبردی را تنشزدایی و تعامل با دیگران در عین دفاع از حقوق و جانبداری از مظلومان و محور قراردادن مصالح ملی و تأمین عزت و پیشرفت و توسعه توأم با عدالت قرار داد و جامعه را به سوی کاهش فقر، فساد، تبعیض و بالمآل برانداختن آنها سوق داد و از جامعه خوب، مستعد، مترقی و شکیبای ایران الگویی برای دیگران ساخت؛ و میشد و میشودهای فراوان دیگر...».
مشخص نیست منظور روزنامه کیهان از همسویی این بیانیه دلسوزانه با اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی چیست؟ کمااینکه به یاد داریم وقتی برجام امضا شد، مواضع اصولگرایان تندرو و رژیم صهیونیستی در بدبودن سندی بینالمللی به نام برجام، نزدیک به هم بود.
به هر روی، بعد از کنارزدهشدن کامل اصلاحطلبان از عرصه سیاست رسمی و اجازهندادن به نیروهای اصلاحطلب برای حضور در رقابت انتخاباتی به وسیله ردصلاحیتهای گسترده، اکنون اصولگرایان حتی تحمل ابراز عقیده نیروهای مختلف سیاسی را هم ندارند و ظاهرا تمایل دارند؛ شرایطی که بیش از هر زمان تکصدایی را در کشور پدید میآورد که حتما چنین وضعیتی با هیچیک از اصول مردمسالاری دینی همخوان نیست. اصولگرایان تندرو حتی نصیحت مشفقانه مرحوم آیتالله صافیگلپایگانی را تاب نیاوردند و بعد از آنکه او در دیدار با وزیر امور خارجه توصیه به تعامل با دنیا کرد، چنان هجمههای بیسابقهای را علیه این مرجع تقلید از خود نشان دادند که بسیاری این حملات را نه به یک شخص، بلکه به مرجعیت قلمداد کردند.
منبع: روزنامه شرق