|

دفاع از نظام پارلمانی با پیش‌شرط انتخابات حزبی

حق با باهنر بود

آیا اصولگرایان به دنبال حذف یا کم‌رنگ‌کردن جمهوریت نظام‌اند؟ آیا در‌این‌باره یک نگاه یکسان و همدستانه‌ در طیف اصولگرایی وجود دارد یا صرفا بخشی یا طیفی از جریان اصولگرایی چنین تمایلی دارد؟

حق با باهنر بود

به گزارش روزنامه شرق، آیا اصولگرایان به دنبال حذف یا کم‌رنگ‌کردن جمهوریت نظام‌اند؟ آیا در‌این‌باره یک نگاه یکسان و همدستانه‌ در طیف اصولگرایی وجود دارد یا صرفا بخشی یا طیفی از جریان اصولگرایی چنین تمایلی دارد؟ اصولگرایان بابت عملکرد خود در ساخت قدرت در سال‌های اخیر همواره با این اتهام روبه‌رو بوده‌اند که ارزش کمتری برای وجه جمهوریت نظام قائل‌اند. برخی سخنان و گفته‌های چهره‌های منصوب به این جریان هم در تشدید چنین باوری مؤثر بوده است. اخیرا هم که بحث بازنگری در قانون اساسی و ایده جمهوریت دوم از سوی محمدرضا باهنر اصولگرای متعلق به طیف معتدل این جریان مطرح‌ شده، نگرانی‌هایی از این دست دوباره مطرح‌ و نقدهایی متوجه باهنر شده است. اصلاح‌طلبان به‌ویژه از این بابت که سخنان او در ارتباط با اصلاح قانون اساسی آیا به تضعیف جمهوریت خواهد انجامید، سخن گفته‌اند. این در حالی است که به نظر می‌رسد از‌قضا سخنان محمدرضا باهنر نه در راستای تضعیف جمهوریت نظام، بلکه در راستای تقویت آن است؛ وقتی بحث از انتخابات حزبی را پیش می‌کشد. او گفته بود به علت نبود بسترهای مناسب انتخابات حزبی در قانون اساسی باید به سمت تغییر آن رفت. سخنان باهنر اما این تصور را ایجاد کرده بود که مراد او از اصلاحات در قانون اساسی، تغییر از نظام ریاستی به پارلمانی است؛ چرا‌که او در سخنرانی اخیر خود در حسینیه جماران به این اشاره کرده بود: «‌ممکن است یک زمانی قانون اساسی اصلاح شود و بگویند ما دو مجلس می‌خواهیم یا مجلس شش‌ساله باشد یا حکومت به جای ریاستی، پارلمانی باشد». ایده‌ای که به نظر می‌رسد در میان دیگر اصولگرایان هم طرفدار دارد و به تکرار در سال‌های گذشته مستقیم یا غیرمستقیم به آن اشاره شده یا بحثش پیش کشیده شده است؛ نکته‌ای که به آن توجه نشده، اما پیش‌نیازهایی است که باهنر مطرح کرده است. اگر بحث نظام پارلمانی مطرح می‌شود پیش‌نیازش به گفته او انتخابات حزبی است تا اصل جمهوریت خدشه‌دار نشود. در واقع باهنر غیر‌مستقم این دو را به هم ربط داده است؛ به‌ویژه که در بخشی دیگر از سخنانش از اصل 177 سخن می‌گوید و اینکه «اصولی که متضمن جمهوریت و اسلامیت نظام است، غیر قابل تغییر هستند».


دیروز محمدتقی فاضل‌میبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، بدون اشاره مستقیم به سخنان اخیر باهنر که بازتاب زیادی داشته، گفته است: «مدتی است برخی از کارشناسان ایران، بعضی از بند‌های قانون اساسی فعلی را نقد می‌کنند و حتی می‌گویند بعضی تناقضات در آن وجود دارد و بنابراین لازم است در قانون اساسی بازنگری صورت بگیرد. حالا اینکه چگونه می‌توان اصلاحاتی را در آن انجام داد، خود آن قابل بحث است». او درباره احیای پست نخست‌وزیری و بازگشت به نظام پارلمانی به ایلنا گفته است: «این تصمیم یک کار کاملا کارشناسی است و به این اصل معتقدم، هر چیزی که نقش و حضور مردم در انتخابات و جمهوریت نظام را کم‌رنگ‌تر کند، به زیان ملت بوده و سودی نخواهد داشت. آیا امروز در این وضعیت، احیای پست نخست‌وزیری، اختیارات رئیس‌جمهوری را که منتخب مردم است کمتر می‌کند یا بیشتر؟...». او گفته: «به اعتقاد من، چیزی که امروز ضرورت دارد این است که باید بتوانیم نقش ملت در انتخابات را پررنگ کنیم». از‌قضا اشاره باهنر به انتخابات حزبی هم دقیقا در راستای همین پررنگ‌شدن نقش مردم است. وقتی انتخابات حزبی شود، یعنی حزب به جای فرد باید در برابر تصمیمات خود به مردم پاسخ‌گو شود. حزبی که در کسب نظر و رضایت مردم موفق نباشد، قطعا برای دور بعد از شانس کمتری برای صعود به قدرت برخوردار می‌شود. زمانی یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب در نقد نظام انتخاباتی فعلی، به‌ویژه در حوزه مجلس، گفته بود افراد از مردم رأی می‌گیرند، اما در نهایت در مجلس به دنبال منافع فردی-سیاسی خود می‌روند و به کسی هم پاسخ‌گو نیستند؛ نه به مردم و نه جریان سیاسی‌ای که از آن برخاسته‌اند. در‌حالی‌که در نظام انتخاباتی حزبی، فرد اولا نمی‌تواند فردی و خارج از سیاست حزبی خود عمل کند و حزب هم با توجه به برنامه‌هایی که ارائه کرده و قول‌هایی که به مردم داده است، اجازه نمی‌دهد اعضایش بر مبنای منافع فردی و مصالح شخصی و باندی عمل کنند. اتفاقا بخشی دیگر از جریان اصولگرایی در ساختار قدرت هم از نظام انتخابات حزبی دفاع کرده‌اند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان اینجا به‌ جای نقد باید به استقبال از این سخنان بروند. مثلا کدخدایی، سخنگوی پیشین شورای نگهبان هم در دفاع از انتخابات حزبی گفته بود: «در نظام‌های حزبی وقتی حزبی اکثریتی را به دست می‌آورد، حتما سهمی از دولت به آن داده می‌شود یا می‌تواند مسئولیت تشکیل دولت را داشته باشد یا در پارلمان هیئت‌رئیسه داشته باشد؟ ولی در پارلمان خودمان اگر حزبی اکثریت هم داشته باشد، هیئت‌رئیسه می‌تواند از حزب اقلیت باشد. اینها مشکلاتی است که در قانون باید حل کنیم. باید بگوییم اگر حزبی اکثریت پیدا کرد هیئت‌رئیسه و رئیس مجلس باید از آن حزب باشد تا احزاب بتوانند هویت خود را تشخیص دهند و بر اساس آن جلو بروند و به آینده امیدوار باشند. اگر این کار انجام بگیرد می‌توانیم از نقش احزاب در انتخابات صحبت کنیم». کدخدایی حتی گفته بود در شورای نگهبان هم هستند افرادی که با ایده انتخابات حزبی موافقت دارند: «در شورای نگهبان هم اعضایی هستند که با این دیدگاه موافق باشند؛ چرا‌که درحال‌حاضر نمی‌دانیم که تیم اقتصادی فلان نامزد کیست یا چه برنامه‌ای دارد؟ فردی داوطلب می‌شود اما تیم اقتصادی ندارد و ما هم هیچ‌وقت از او سؤال نمی‌کنیم که برنامه‌ات چیست. اما اگر حزبی بود، حزب برنامه را می‌گرفت و بررسی می‌کرد».


دفاع از انتخابات حزبی نخ تسبیحی در برخی گفته‌ها و اظهارات چهره‌های اصولگراست. اصلاح‌طلبان باید به استقبال این گفته‌ها بروند و از تغییر و اصلاح در قانون اساسی به نفع انتخابات حزبی دفاع کنند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها