نگاه جهانی به جنبش «me too»
جنبش میتو یا «من هم» چیست؟ چرا به این نام مشهور شد؟ از کجا و چطور شروع شد؟ یا وقتی حرفی، گزارشی و ادعایی از بازماندگان/ قربانیان این وقایع شنیدیم، چه بگوییم، چه کار بکنیم و چه واکنشی نشان دهیم؟
جنبش میتو یا «من هم» چیست؟ چرا به این نام مشهور شد؟ از کجا و چطور شروع شد؟ یا وقتی حرفی، گزارشی و ادعایی از بازماندگان/ قربانیان این وقایع شنیدیم، چه بگوییم، چه کار بکنیم و چه واکنشی نشان دهیم؟ و سؤالاتی از این دست برای ما که خیلی وقت نیست با این نام و حرکت آشنا شدهایم، همواره مطرح بوده است و خواهد بود. شاید رجوع به تجربه جهانی این اتفاق و خواندن شرح پیروزیها و شکستهای آنها راهگشاتر باشد و جواب دستکم بخشی از پرسشهایمان را بدهد.
نکته درخورتوجه دیگر در رجوع به تجربه جهانی در این حرکت ما را با موضوع دیگری هم آشنا میکند؛ آسیبشناسی و اصلاح قانون. اینکه حاکمیت و نهاد تصمیمگیر چگونه صدای بازماندگان را میشنود و چگونه واکنش نشان میدهد یا اینکه مخالفان این جنبش چه میگویند و چه خواستههایی دارند و به چه چیزی اعتراض میکنند، ما را یک گام جلوتر میبرد و خطایمان را کاهش میدهد.
این سه مطلب سعی میکند تجربه جهانی جنبش میتو را پیشرویمان بگذارد.
دستاوردهای جنبش «من هم » در ایالات متحده
وقتی قانونگذار صدای اعتراض را میشنود
آنا ورث / وُکس: زمانی که تارانا برک در سال 2006 جنبش «من هم» را آغاز کرد، یک هدف عمده و بزرگ داشت: حرفزدن درباره آزارهای جنسیِ رخداده و البته درک بازماندهها و آسیبدیدهها. حتی وقتی خانم آلیسا میلانو، بازیگر هالیوودی 11 سال بعد و در پی دستگیری هاروی واینشتاین (تهیهکننده معتبر هالیوودی و آزارگر جنسی)، در توییتی به این موضوع اشاره کرد، هدفش این بود که ماجرا به قدری عمومی شود تا جامعه آمریکایی نسبت به آن حساس شود و واکنش نشان دهد. یادمان باشد هدف این جنبش هرگز این نبود که مردان اخراج شوند. آنها دنبال آگاهی و تغییر در جامعه آمریکایی بودند. با گذشت چند سال از موج سنگین جنبش «من هم» جامعه آمریکایی چه دستاوردهایی داشته است؟ آیا این جنبش به اهداف خود نزدیک شده است یا نه؟
لغو ممنوعیت قرارداد افشای آزار جنسی
پرونده هاروی واینشتاین را که بررسی میکنیم، متوجه میشویم یکی از دلایلی که باعث شد سوءرفتارها و آزار جنسی این شخص دیر افشا شود، قراردادهایی بود که او به اطرافیانش تحمیل میکرد و اجازه نمیداد آنها درباره وقایع رخداده حرف بزنند. بر اساس این قراردادها مثلا زلدا پرکینز، دستیار هاروی واینشتاین، چیزی حدود 20 سال سکوت کرد و بر آزارهایی که دید سرپوش گذاشت.
جنبش «من هم» موفق شد این قراردادها را دستکم در برخی ایالتهای آمریکا مثل کالیفرنیا، نیوجرسی و نیویورک لغو کند. بهاینترتیب هرگونه قراردادی که مفهوم آن سکوت درباره آزار جنسی و رفتارهای توهینآمیز باشد، ممنوع است.
تصویب قوانین حمایتی برای کارگران ضعیف و پیمانکاران مستقل
قوانین ایالتی در زمینه آزار و اذیت جنسی از پیمانکاران «مستقل» حمایت نمیکند و اغلب حامی کارمندان است. بنابراین شهروندانی که خویشفرما هستند، از بازیگران تا هنرمندان آرایشگر و رانندگان اوبر و... اگر مورد تعرض جنسی واقع شوند، چندان از حمایت قانون برخوردار نخواهند بود. علاوه بر این، میلیونها کارگر مزرعه و خانه هستند که در مزارع کار میکنند یا در خانهها مشغول نگهداری از کودکان هستند و... آنها برای کارفرماهایی با کمتر از 15 کارمند کار میکنند. اگر این افراد هم مورد آزار و اذیت قرار بگیرند، از حمایت قانونی چندانی برخوردار نیستند.
پس از جنبش «من هم» تغییر این قوانین کلید خورد و در برخی ایالتها مثل کالیفرنیا و نیویورک، قوانین حمایتی مربوط به آزار و اذیت جنسی تعداد بیشتری از کارگران و کارمندان خویشفرما را پوشش داد.
ایجاد صندوق مالی برای کمک به آزاردیدهها
طرح دعواهای آزار جنسی و سوءرفتارها در دادگاههای آمریکا، امری گران و پرهزینه است. بسیاری از کسانی که آزار دیدهاند، به دلیل هزینه بالای این فرایند دست از شکایت برمیدارند و به اجبار سکوت میکنند. آنها همواره در موقعیت قربانی میمانند و به عدالت نمیرسند. به همین دلیل تعدادی از فعالان هالیوودی این جنبش صندوقی راه انداختهاند تا به آسیبدیدههای فرودست در این زمینه کمک کنند. این صندوق از سال 2018 شروع به کار کرده و موفق شده است با بیش از 24 میلیوندلاری که جمع کرده، بیش از سههزارو 600 نفر را به وکلا و حقوقدانها وصل کند؛ برای مثال یکی از کارگران جوان مکدونالد به کمک همین صندوق موفق شده است شکایتی علیه کارگر دیگری که به او آزار رسانده طرح کند.
تلاش برای پایان قانون حداقل دستمزد
چشم کارگرانی که در رستورانها کار میکنند، بیش از هر چیزی به انعامی است که از مشتریهای میگیرند. درواقع مبلغی مشخص بهعنوان دستمزد کارگر رستوران بر عهده کارفرماست و بخش دیگر آن با انعام مشتریها پُر میشود. این قانون باعث میشود کارگران هرگونه آزار و اذیت از سوی مشتریها را به هوای کمنشدن انعامشان تحمل کنند.
فعالان جنبش «من هم» تلاش کردهاند قانون حداقل دستمزد را تغییر دهند تا دستکم حقوق کارگران رستورانها که اغلب از میان قشر ضعیف و کمدرآمد هستند و صدایشان هنگام تعرض درنمیآید، حفظ شود. این تلاشها تا حدودی جواب داده و باعث تصویب افزایش حداقل دستمزد شده است.
اصلاح قوانین داخلی کنگره
کنگره آمریکا متأثر از جنبش «من هم» برای اصلاح قوانین داخلی خود که مانع از شنیدن صدای کارمندان آزاردیده بود، قدمهایی برداشته است.
یکی از این گامها، حذف دوره اجباری سهماهه انتظار است. تا پیش از جنبش «من هم» و اصلاح قانون، طبق آییننامه داخلی کنگره بهعنوان یک محل کار، اگر کارمندان از اعضای کنگره در زمینه آزار و اذیت جنسی شکایتی مطرح میکردند، باید یک دوره سهماهه انتظار را پشتسر میگذاشتند و در این مدت ماجرا را از طریق میانجی و مشاوره پیگیری میکردند.
همچنین کنگره مجوز استفاده از پول مالیاتدهندگان برای پوشش تسویهحسابهای مربوط به شکایتهای جنسی و آزار و اذیتها را هم لغو کرده است. تا پیش از اصلاح آییننامه کنگره، بین سالهای 2003 تا 2019 چیزی حدود 300 هزار دلار از وجوه مالیاتدهندگان برای این امر هزینه شده بود.
پرداخت غرامت به آسیبدیدهها
برگزاری دادگاه لری نصار، پزشک سابق تیم ملی ژیمناستیک زنان آمریکا یکی از نقاط عطف وقایع پس از جنبش «من هم » در آمریکاست. این پزشک به دلیل تعرض به بیش از 100 ژیمناست دختر آمریکایی به 40 تا 175 سال زندان محکوم شد. او پروندهای در زمینه پورنوگرافی کودکان هم داشت و بابت آن حکم 60 سال زندان گرفت اما این همه ماجرا نیست. پای مقامات دانشگاه میشیگان هم به پرونده باز شد؛ چراکه در انجام امور حفاظتی سهلانگاری کردهاند و حواسشان به امنیت روحی و جسمی ورزشکاران نبوده است. در جلسات دادگاه این پزشک و مقامات، بسیاری از خانوادهها از رنجهایی که متحمل شده بودند و تجربیات تلخ فرزندانشان حرف زدند. درنهایت وکلای این پرونده موفق شدند دانشگاه را وادار کنند صندوقی برای پرداخت غرامت به دختران ژیمناست و خانواده آنها ایجاد کند. این صندوق با سرمایهای حدود 500 میلیون دلار ایجاد شد و دانشگاه پذیرفت به حدود 300 نفر از آسیبدیدههای درجه یک و درجه دو از 250 هزار تا 5/2 میلیون دلار غرامت بپردازد.
تغییر نگاه آمریکاییها به قدرت
اگر جنبش «من هم» رخ نداده بود، شاید برت کاوانا امروز روی کرسی قضاوت دیوان عالی نشسته بود. اما این جنبش باعث شد صدای اعتراض کریستین بلیزی فورد بهخوبی شنیده شود و اعتبار این قاضی برای نشستن بر کرسی بالاترین نهاد قضائی در آمریکا تأیید نشود.
این اتفاق بهوضوح نشان میدهد نگاه آمریکاییها به جایگاه قدرت و افراد قدرتمند تغییر کرده است. دیگر مردان نمیتوانند در برخورد با زنان به رفتارهای توهینآمیز ادامه دهند و تعرض کنند و از اجرای عدالت در امان بمانند. نظرسنجیها بعد از ماجرای برت کاوانا نشان میدهد دستکم نگاه 50 درصد آمریکاییها به موضوع قدرت تغییر کرده است. به نظر میرسد هدف اصلی جنبش من هم که تارانا برک آن را پایه گذاشت، کمکم محقق میشود؛ آسیبدیدهها حرف میزنند و صدایشان شنیده میشود.
چرا زنان از جنبش «من هم» نگران هستند
یک سال پس از راهافتادن موج سنگین جنبش «من هم» در آمریکا در سال ۲۰۱۷، برخی رسانهها مثل «ووکس» و «مورنینگ کانسولت»، به هوای آسیبشناسی این حرکت و روشنکردن زوایای پنهان آن چندین نظرسنجی راه انداختند و نگاه زنان را به این جنبش از نو مرور کردند. در این نظرسنجیها مشخص شد زنان دچار نگرانیها یا به عبارت بهتر دچار پرسشهایی متعدد شدهاند.
نظرسنجیهای انجامشده در این رسانهها نشان میدهد بیشترین نگرانی زنان درباره مردانی است که گاهی به دروغ متهم به آزار و اذیت جنسی میشوند. این زنان در واقع برای مردانی نگران شدهاند که اهل رفتارهای متعرضانه نیستند، اما ممکن است در هیاهوی این جنبش، از سر دشمنی و خصومت یا حتی به اشتباه گرفتار اتهامات آزارگری جنسی شوند و اعتبار اجتماعی خود را از دست بدهند.
یکی از زنان شرکتکننده در این نظرسنجیها میگوید «پدرم در محل کارش در جواب یکی از همکاران زنش که از او کاری خواسته، گفته چشم عزیزم این کار را انجام میدهم. آن زن در واکنش به جمله «چشم عزیزم...» از پدر این خانم خواسته دیگر با این نوع کلمات با او صحبت نکند! زن شرکتکننده در نظرسنجی میگوید پدرم مرد محترمی است و با عصبانیت و ناراحتی آمده خانه و گفته من اصلا قصد و منظوری نداشتم، اما نمیدانم آن خانم چرا اینطور گفت... او از اینکه پدرش ناخواسته در جایگاه فرد آزارگر یا نزدیک به این صفت قرار گرفته ناراحت و نگران شده است.
دومین نگرانی عمده زنان از جنبش «من هم» درباره خودشان به عنوان زن است. زنی که میخواهد کار کند و مستقل باشد، اما این جنبش گویی فرصتهای شغلی را ناخواسته و از سر ترس از او میگیرد. منظور ترسی است که کارفرماها بعد از جنبش «من هم» برای کارکردن با زنان پیدا کردهاند. کارفرماها در یک موقعیت برابر ترجیح میدهند با مردان کار کنند تا زنان. آنها نگرانند مبادا در محل کار اتفاقی بیفتد که معنیاش تعرض به زنان باشد و دست آخر دچار دردسر شوند.
این اتفاق، باعث شده زنان برای کارکردن و استقلال مالی دچار دردسرهایی شوند که شاید پیش از این کمتر با آن مواجه بودهاند. آنها فرصتهای شغلی را یکی پس از دیگری از دست میدهند!
در نظرسنجیهای صورتگرفته سومین موردی که شرکتکنندگان به آن اشاره کردهاند، عدالت در تعیین جریمه برای مجرم است. زنان شرکتکننده به وضوح از عدم رعایت عدالت دلخور هستند و از اینکه جریمه با جرم تناسبی ندارد شکایت دارند. ناآشنایی با نحوه رفتارها و شناختن کلمات و بار آنها در روابط کاری و غیرکاری موضوع دیگری است که زنان و مردان نسبت به آن ابراز نگرانی کردهاند. مثلا مردان میگویند اگر در محیط کاری از رنگ لباس همکار زنشان تعریف کنند، مصداق تعرض است یا رفتاری است که میشود از آن برداشت سوء داشت؟ اگر مثلا در سالنهای ورزشی درباره چاقی و لاغری یک زن صحبت کنند، نظرشان را درباره رنگ مو یا شکل آن بگویند، چه برداشتی ممکن است از حرفشان بشود؟ به آزارگری متهم میشوند یا نه؟ و پرسشهایی دیگر از این دست.
آیا معنی این نگرانیها این است که زنان ترجیح میدهند فعالیت جنبش «من هم» متوقف شود؟ هرگز. نه زنان میخواهند مردان از عرصه روزگار حذف شوند و نه میخواهند آنها به دروغ به کاری که نکردهاند متهم شوند. آنها فقط میخواهند از آزارهایی که دیدهاند حرف بزنند، حرفشان شنیده شود و در نهایت عدالت اجرا شود.
این زنانِ نگران که از قضا خودشان از هواداران جنبش «من هم» هستند، دوست ندارند این حرکت به بیراهه برود و با دروغ و اشتباه، اصل و هویت آن ضربه ببیند. آنها میگویند بهبیراههکشاندن این جنبش خواست مخالفان آن است. مخالفانی که سعی میکنند بگویند هدف زنان حذف مردان از عرصه روزگار است!
خب حالا پرسشی پیش میآید که برای رفع این نگرانیها چه باید کرد. مرور نگرانیهای زنان شرکتکننده در این نظرسنجیها نشان میدهد جنبش «من هم» در کنار دستاوردهایش پرسشهای متعددی ایجاد کرده است. پرسشهایی که نشان میدهد هم زنان و هم مردان درباره بسیاری از رفتارها و کلمات و ادبیاتشان باید تجدیدنظر کنند و پیش از آن و مهمتر از آن اینکه باید حرف بزنند. آنقدر باید درباره این موضوع حرف زده شود تا همه زوایای پنهانش روشن و شک و تردیدها و نگرانیها برطرف شود و در نهایت پاسخهای درخوری برای پرسشها به دست بیاید.
جنبش من هم بیش از هر زمان دیگری نیازمند حرفزدن و گفتوگو است. نیازمند مطرحبودن و مورد توجه قرارگرفتن تا عدالتی که از آن حرف به میان آمد، حاصل شود.
نگاهی به تاریخچه پویش «من هم »
جنبشی عمومی که به سرقت رفت!
سال ۲۰۱۷ بعد از افشای آزارهای جنسی تهیهکننده مشهور هالیوود یعنی هاروی واینشتاین به زنان بازیگر، دستیاران و کارمندانش، بازیگر آمریکایی، خانم آلیسا میلانو در توییتی نوشت: «اگر همه زنانی که مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند یا به آنها تجاوز شده است، هشتگ «من هم» را به کار بگیرند و درباره این وقایع بنویسند، آن وقت موفق میشویم افکار عمومی را مجاب کنیم که مشکلی بزرگ وجود دارد».
این توییت به سرعت دیده و از سوی بازیگران مطرح دیگری مثل اشلی جاد، جنیفر لارنس، گوینت پالترو، اما تورمن و... در این شبکه اجتماعیِ پرکاربَر به اشتراک گذاشته شد. رسانههای نوشتاری و دیداری به کمک این کارزارِ اینترنتی آمدند و در نهایت موجی سنگین و پُردامنه ایجاد کردند که باعث واکنش مسئولان در سینمای هالیوود و نهادهای دیگر شد. اما توییت خانم میلانو همه ماجرای جنبش «من هم» نیست. این عبارت کوتاه و مؤثر که پردههای بسیاری از آسیبهای جنسی درگیر با زنان بازیگر و ورزشکار اغلب چهره و سرشناس را خارج از مرزهای آمریکا، در اروپا و آسیا و حتی در آفریقا کنار زده است، عقبهای دستِکم یازدهساله دارد. در واقع بنیانگذار واقعی جنبش «من هم» کسی نیست جز خانم « تارانا بِرک» که برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ این عبارت را به کار گرفت تا از رنجهای زنان و دختران کارگر و غیرکارگر سیاهپوست بنویسد و بگوید.
تارانا برک، فعال اجتماعی و نویسنده سیاهپوست آمریکایی در سال ۲۰۰۶ در یکی از اردوگاههای جوانان آلاباما مشغول به کار بوده است که با دختری ۱۳ ساله و سیاهپوست روبهرو میشود. این
دختر - کودک به این اردوگاه میآید تا از رنجهایش بگوید. او به برک میگوید یکی از دوستان مادرش به او تجاوز کرده است. دخترک این را میگوید و میرود. برک میگوید همانجا بود که عبارت «من هم» را به زبان آوردم و آن را به عنوان نمادی برای همدردی و حمایت به کار گرفتم.
خانم برک ابتدا سایتی با نام «من هم» طراحی میکند تا دیگر زنان و دختران سیاهپوست و غیرسیاهپوست در آن از دردها، رنجها و تجربیات تلخشان از تجاوز بگویند. سپس این فعال اجتماعی از شبکه my space استفاده میکند تا این تجربیات تلخ را با جوانترها در میان بگذارد و حرفهای آنها را هم بشنود. تا اینکه ۱۱ سال بعد عبارت «من هم» راهی توییتر و در این شبکه اجتماعی به موضوعی همهگیر و داغ تبدیل میشود.
البته زمانی که پای عبارت «من هم» به توییتر باز میشود دیگر اسم و رسمی از خانم برک به میان نمیآید و گویی جنبش «من هم» برخلاف ایده اولیهاش، به کارزاری علیه آزار جنسی و تجاوز بازیگرانِ زنِ اغلب سفیدپوست تبدیل میشود.
جنبش «من هم» آنطورکه تارانا برک آن را بنیان گذاشت، جنبشی اجتماعی علیه سوءاستفاده و آزار جنسی است و به «مردم» کمک میکند تا از تجربیات تلخ خود در این زمینه بگویند و این فجایع را عمومی کنند. عمومیکردن و در میان گذاشتن این تجربیات برای پردهبرداشتن از فاجعهای عمیق، مهمترین هدف جنبش اجتماعی «من هم» بوده است. از دیگر اهداف این جنبش حمایت از قربانیان کم نام و نشان و معمولی است؛ آنهایی که تریبونی برای گفتن حرفهایشان ندارند، با رنجی عمیق همواره دست و پنجه نرم میکنند، حرفشان شنیده نمیشود و از همه مهمتر اینکه حمایت نمیشوند. در حقیقت اینکه جنبش «من هم» قرار بود به تعرضات جنسی در همه محیطهای کاری و غیرکاری بپردازد که البته از سوی بازیگران سینما مصادره شد.
اشاره به این عقبه باعث میشود آلیسا میلانو در ادامه کارزار به نام تارانا برک و فعالیتهایش اشاره و تأکید کند که منشأ جنبش «من هم» چه بوده و چه هدفی داشته است و... .
تارانا برک میگوید جنبش «من هم» تنها به سال ۲۰۰۶ معطوف نیست و در ادامه مبارزات مدنی و حقوق بشری است و باید در این مسیر طولانی از روزنامهنگاری اسطورهای مثل «آیدا ولز بارنت» نام برد که در اواخر قرن نوزدهم از تجاوز مردان سفیدپوست به زنان و دختران سیاهپوست نوشت. او همچنین یادی میکند از رُزا پارکر که نماد فعالیتهای مدنی زنان سیاهپوست در آمریکاست و برای تحقق حقوق مدنی این شهروندان زحمت کشیده و از شاهدان تجاوز به زنان و دختران سیاهپوست بوده است.
برک به نویسندهای به نام «آلیس واکر» اشاره میکند که در کتابی به نام «به رنگ ارغوان» آزارهای جنسی مردان سفیدپوست علیه زنان سیاهپوست را ثبت کرده است. یا به آنیتا هیل که ۳۰ سال پیش به کمیته قضائی سنا اطلاع داده نامزد دیوان عالی یعنی آقای کلارنس توماس به او تعرض کرده است و... .
با اینکه جنبش «من هم» موفق شد موجی پردامنه و عظیم دستِکم در بخش مربوط به زنان بازیگر و سرشناس در سراسر جهان به راه بیندازد، اما در ایجاد تغییرات اساسی در بخش قوانین کار و جلب حمایت قانونی در همه زمینهها تا حد زیادی ناکام بوده است. این جنبش هنوز موفق نشده است صدای زنان کارگر در انواع شرکتها و کارخانهها و محیطهای کاری غیر از سینما و تئاتر باشد. هرچند در عرصه ورزش آمریکا دستاوردهای قابل ملاحظهای داشته و پرده از وقایع فاجعهباری مثل تجاوز پزشک تیم ژیمناستیک آمریکا به دختران ورزشکار برداشته است.
البته نمیشود از آثار قابل ملاحظهای (چه خوب و چه بد) که در برخی از محیطهای کاری به جا گذاشته است، عبور کرد. در مقالهای که سال ۲۰۱۹ در نشریه هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده است، میخوانیم در یک نظرسنجی مشخص شده است ۱۹ درصد کارفرماهای مرد دیگر به استخدام زنان با شرط «زیبایی و جذابیت» تمایل ندارند. ۲۱ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند برای استخدام زنان در مشاغلی که روابط زنان و مردان در آن نزدیک میشود و احتمال بروز چنین اتفاقاتی وجود دارد یا مثلا به مسافرت نیاز دارد، متمایل نیستند. ۲۷ درصد کارفرماها ترجیح میدهند با همکاران زن خود به صورت انفرادی ملاقات نکنند و... .
با همه این حرفها باید پذیرفت جنبش «من هم» آغاز شده و به نمادی برای مبارزه با تعرضات و آزار و اذیتهای جنسی تبدیل شده است، گرچه هنوز همه اهدافش محقق نشده است.