|

رسانه‌ها، مسئله حجاب، حکمرانی

مردی در حومه مشهد، دو زن را در یک لبنیاتی، به دلیل نداشتن حجاب مورد حمله قرار داد و سطل ماستی را روی موهای آنها خالی کرد؛ ویدئو به سرعت وایرال و هشتگ #ماست، ترند شد. فیلمی پخش کردند که نشان می‌داد مردم زنی را که تذکر حجاب داده بود، مورد ضرب‌و‌شتم قرار دادند و از واگن مترو بیرون انداختند.

رسانه‌ها، مسئله حجاب، حکمرانی

مردی در حومه مشهد، دو زن را در یک لبنیاتی، به دلیل نداشتن حجاب مورد حمله قرار داد و سطل ماستی را روی موهای آنها خالی کرد؛ ویدئو به سرعت وایرال و هشتگ #ماست، ترند شد. فیلمی پخش کردند که نشان می‌داد مردم زنی را که تذکر حجاب داده بود، مورد ضرب‌و‌شتم قرار دادند و از واگن مترو بیرون انداختند. در فرودگاه، مأموری به زن بدون حجاب، خدمات نداد و او روسری سرش کرد. ائمه جمعه، هر هفته از مسئولان می‌خواهند ساکت نباشند و کاری کنند. وزارت کشور، بیانیه داده تا از فشارها به دولت بکاهد. افکار عمومی، هر روز شاهد رویدادهای حجاب زنان و دعواهای پیرامون و تأثیر آن، تشدید دوقطبی‌شدن مردم است. شبیه همین اتفاقات سریالی، در تابستان سال قبل درباره گشت ارشاد، در نهایت به برخی وقایع اجتماعی حاصل از مرگ دردناک مهسا امینی و خسارات بزرگ آن انجامید. سؤال این است که در شرایط فعلی، رسانه‌ها چه باید بکنند؟

مسئولان انتظار دارند رسانه‌ها مردم را قانع کنند که حجاب، غیر از واجب شرعی، یک قانون است و همه موظف به رعایت آن هستند؛ همین. اگر به این راحتی بود که وقایع پاییز سال گذشته رخ نمی‌داد. رسانه‌های رسمی که مرجعیت خود را از دست داده‌اند، معدود رسانه‌های مستقل هم لابد واهمه توقیف و تعطیلی دارند که با ایما و اشاره و ملاحظه، خبر منتشر می‌کنند. در فضای مجازی هم فیلترینگ، اعتماد عمومی را بدتر از گذشته نسبت به اخبار و موضع‌گیری‌های رسمی، بدبین کرده و به سمت رسانه‌های مخالف و معاند سوق داده است.

انتظار می‌رفت بعد از آشتی با عربستان، آتش تلویزیون منتسب به سعودی کُند شود؛ اما هنوز که همان خط خبری دنبال می‌شود و هر موضوع کوچکی، به‌سرعت به سمت هیجان و تحریک افکار عمومی در راستای مخالف حاکمیت پیش می‌رود. کاری که ایران‌اینترنشنال، بی‌بی‌سی فارسی، منوتو و صدای آمریکا دنبال می‌کنند، سازنده نیست و به تشدید پولاریزاسیون انجامیده و عملا نتیجه مهمی از آن حاصل نشده است. رسانه ملی که گوش‌های خود را بر منتقدان بسته و با همان مخاطب اقلیت خود سر می‌کند و کاری با افکار عمومی ندارد. رسانه‌های بزرگ هم دنبال مچ‌گیری از گاف رسانه‌های غیرخودی هستند که اعتبارشان را زیر سؤال ببرند. آنها می‌بینند که کارشان بر افکار عمومی بی‌تأثیر است؛ اما انگار کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آید.

من فکر می‌کنم کار مهم و راهبردی که رسانه‌های داخل می‌توانند انجام دهند، انعکاس صداهای مختلف صاحب‌نظران و کارشناسان از داخل است تا مجموعه‌های مسئول را به تصمیم درست و سودمند درباره مسئله حجاب زنان برسانند. تکرار مکرر این موضوع که حجاب قانون است و به هر قیمتی باید رعایت شود، تاکنون چاره‌ساز نبوده و روند موجود هم نشانه‌های خوشایندی را به همراه ندارد. اگر رسانه‌های بزرگ مثل رادیو-تلویزیون، از مدیریت محفلی و دورهمی خودی‌ها و انحصارگرایی بزک‌شده فارغ شوند و اجازه پیدا کنند که آرای مستقل را به بحث و مداقه بگذارند، هم از التهاب عمومی می‌کاهند و هم دیدگاه‌های تند دو طرف دعوا را تلطیف و واقعی می‌کنند. ترویج گفت‌وگو، رسیدن به زبان مشترک، همدلی و در نهایت مدارا و تعادل در پی چالش حجاب را تسهیل می‌کند.

اکنون برخی پلتفرم‌ها مثل ایتا و بله، چنان جوی درست کردند که انگار عموم مردم، پیگیر برخورد جدی با زنان بدون حجاب هستند و دولت کوتاهی می‌کند. در این طرف هم فضای مجازی چنان مملو از اخبار برخورد با این زنان شده که انگار مسئله اول و آخر مردم، همین است. این فضا منطبق با واقعیت نیست؛ بنابراین هر دو سوی ماجرا به سمت تشدید تعارض، تضاد و تنش‌های عمومی کشیده شده‌اند و راه آن مداراست.

کارشناسان معتقدند مدل‌سازی سازش اجتماعی و وفاق عمومی با حفظ ارزش‌های انسانی فقط متکی به قانون نیست و صرفا با دستور سیاسی، به نقطه مطلوب و قابل انتظار منتهی نمی‌شود. مدارا، برنامه منسجم، تحمل مدیریتی، نوآوری در راهبرد و نیز هوشمندی در راهبری نیاز دارد. از نظر جامعه‌شناسان، مکانیسم کنترل اجتماعی به دلیل سیاست‌های اجتماعی گذشته از‌جمله مداخله اغلب نادرست در ساحت فرهنگی جامعه، تا حد زیادی از کار افتاده و باید این مکانیسم را احیا کرد و احیای این مکانیسم، مستلزم احیای توافق‌های جدیدِ الزام‌آور در سطح جامعه است.

امروزه مدیریت اجتماعی دچار تحول شده و از پاییز گذشته، شرایط و صحنه تغییر کرده است. جامعه ایران، نیازمند همبستگی و ثبات است، پس هر اقدام تشنج‌زای اجتماعی، به بی‌ثبات‌سازی منجر می‌شود. حکمرانی اجتماعی ناگزیر است که تابع میانگین یا تعادل جامعه باشد. البته می‌تواند با سیاست‌گذاری فرهنگی، این میانگین و تعادل را در جهتی که می‌خواهد پیش ببرد؛ چنان‌که خیلی از حکومت‌ها چنین می‌کنند. مسئولان بدانند که در مداخله ناگزیر باید تابع جامعه بود؛ وگرنه موجب اخلال در مکانیسم‌های حیاتی جامعه می‌شویم؛ ولی در سیاست‌گذاری می‌توان برای آن نقطه تعادل، برنامه‌ریزی کرد. جامعه خودتنظیمی دارد و باید آن را احیا کرد.

واقعیت این است که ذهنیت بخش مهمی از جامعه جوان در برخی موارد تغییر کرده و رو‌درروی هم قراردادن مردم در برابر مردم سودی ندارد؛ بلکه مشکلات کشور را تشدید می‌کند. شاید وضعیت اعمال قانون حجاب، به نقطه‌ای تأمل‌برانگیز رسیده و تداوم این درگیری بر سر آن، نه‌تنها عقلانی نیست؛ بلکه اصولا امکان‌پذیر نیز نیست. رسانه‌ها باید بتوانند به گذار از این چالش کمک کنند.

نظام حکمرانی هم از دو سو تحت فشار است. گروهی می‌گویند رها کن و گروهی می‌گویند برخورد کن. اگر نظام راه سوم را پیدا نکند، در تله بی‌نظمی خواهد افتاد؛ راه سوم از دل ترویج گفت‌وگو در رسانه‌ها می‌گذرد تا از دل آن راه‌حل درست نمایان شود.

گاهی باید ادبیات‌مان و نوع نگاه‌مان تغییر کند. گاهی از هر سو که ایستاده‌ایم، باید خودمان را جای گروه مقابل بگذاریم. حواس‌مان باشد در این تغییرات کسی را بازنده نسازیم و بباورانیم که همیشه حق انتخاب برای همه گروه‌ها می‌تواند بهتر باشد. مسئولان به رسانه‌ها، اجازه انعکاس رسمی تعاطی افکار را بدهند.

*پژوهشگر و مدرس ارتباطات و رسانه