علاج گسست ارتباطی ملت - دولت
این روزها نمیتوانم با دانشجویانم بحث کنم. انگار بیپروا شدهاند. بعد از اتفاقات تلخ پاییز سال گذشته، تغییرات بزرگی در ادبیات، نگرش و نحوه مواجهه جوانان با موضوعات عمومی حادث شده است. مردم احساس میکنند دولت صدای نارضایتی آنها را نمیشنود و هرکدام از آنها در گوشهای پشت میز نشسته و مشغول مدیریت است.
این روزها نمیتوانم با دانشجویانم بحث کنم. انگار بیپروا شدهاند. بعد از اتفاقات تلخ پاییز سال گذشته، تغییرات بزرگی در ادبیات، نگرش و نحوه مواجهه جوانان با موضوعات عمومی حادث شده است. مردم احساس میکنند دولت صدای نارضایتی آنها را نمیشنود و هرکدام از آنها در گوشهای پشت میز نشسته و مشغول مدیریت است. در چنین وضعیت ناگواری، متأسفانه عدهای بیاعتنا به گسست ارتباطی دولت – ملت، مشغول بالاپایینکردن نحوه و میزان مجازات دختران بیحجاب هستند.
برخی جامعهشناسان معتقدند جامعه ایرانی بزرگترین پوستاندازی خود را دارد انجام میدهد. در چنین شرایطی، برخی کنشگران خواسته و ناخواسته در حال تخریب بنیانهای عقیدتی هستند. گویی با یک عملیات سفید، وسیع، هدفمند، حسابشده و دقیق، برای ویرانکردن لایههای ارتباطی نظام با همه سطوح اجتماعی و مدنی مواجه شدهایم. اگر ابتدای انقلاب با شعار خلق، این لایههای ارتباطی تخریب میشد، اکنون از طریق تقابل با تجلیات و نمادهای آسیبهای اجتماعی به انجام میرسد.
ندانمکاری عناصر تُندرو توانسته بخش مهمی از وجوهات ایجابی سیستم در منظر طبقه متوسط جدید را به کلی تخریب کند. بعد از حادثه مرگ مهسا، یک موج منفی عظیم در افکار عمومی شکل گرفته که برعکس وقایع سال 1388، تنها منحصر به فضای سیاسی نیست، بلکه کلیت شئون زیستی جامعه را در بر گرفته است. اشتباه برخی مسئولان در آن است که مردم را همان اقلیت هوادار خود تلقی میکنند و با اکثریت مردم کاری ندارند. رسانه ملی که وظیفه حفظ و تقویت انسجام اجتماعی و تحکیم روابط دولت – ملت را بر عهده دارد و بودجه بسیار هنگفتی را در این شرایط بغرنج اقتصادی و معیشتی از خزانه کشور دریافت میکند، خود را محدود به اقلیتی از جامعه ایرانی کرده است و ندانسته به روند واگذاری مرجعیت رسانهای به رسانههای بیرونی کمک میکند و توان ارتباطگیری مؤثر با آحاد ملت را از دست داده است.
صداوسیما توسط مدیران اجرائی خود بهگونهای هدایت میشود که انگار اعتقاد دارند جلب رضایت همان اقلیت طرفدار کفایت میکند. برنامههایی که در شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون تولید و پخش میشود، غالبا برای تأمین همین مخاطب و هدف است و اگر در گذشته چنین هدفی پنهان بود، اکنون بیتعارف، عیان و آشکار است. مردم که دچار گسست ارتباطی با دولت شدهاند، راه خود را میروند، رسانههای خودشان را دارند و مرجعیت خبری و سیاسی را بیرون از سیستم یافتهاند. چنین وضعیتی طبیعی نیست. دولت، محصول کوشش سنجیده انسان برای برقراری نظم، امنیت و آزادی است و اقتدار خود را از رضایت مردمی میگیرد که از راه یک قرار اجتماعی به او اعطا شده است. دولت، ملزم به ایجاد ارتباط مناسب و اقناعی با ملت و پاسخگویی شفاف و شفافیت در گفتار و کردار است. دولتی که کانالهای ارتباطیاش دچار اخلال شده باشد، نمیتواند با جامعه ارتباط برقرار کند، به خود ضربه میزند، اما مهمتر از آن، ملت را از حمایت و پشتیبانی محروم کرده و مخاطراتی جدی نصیب کشور میکند. دولت باید به حضور و مشارکت حقیقی ملت ایمان داشته باشد، نه آنکه آن را لقلقه زبان کند، اما در عمل با خالصسازی سیاسی و جناحی، آنها را کنار بگذارد. دولت باید حضور نگاه نافذ و نقاد ملت را احساس کند. مردم مصرفکننده منفعل پیام دولت نیستند. این مردم چندمنبعی هستند؛ یعنی همزمان پیام چند منبع را میگیرند و آنها را با هم مقایسه و ترکیب میکنند. مردم فقط هم گیرنده و مصرفکننده نیستند، تولیدکننده پیام نیز هستند.
ما بیش از گذشته به گفتوگوی دولت – ملت نیاز داریم. باید تلاش کنیم شفافیت و روشنگری را افزایش دهیم و این مسیری است که به کمک رسانهها، نخبگان اجتماعی، سیاسی و نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی باید آن را ترسیم کرده و جلو ببریم. مهمترین سازوکار و ابزار گفتوگوی مدنی، احزاب، مطبوعات آزاد و تشکلهای صنفی هستند. جای احزاب واقعی، در فضای سیاسی کشور ما خالی است. مطبوعات مستقل، با وجود تصریح قانون اساسی و نیز شعارها و آرمانهای اصیل انقلاب، امکان حضور و نقشآفرینی جدی و تأثیرگذار را ندارند. تشکلهای صنفی و جامعه مدنی به جهات مختلف آسیب دیدهاند و امکان میانجیگری و ایجاد و بسط ارتباط و تعامل سازنده دولت – ملت را به دلیل فقدان حمایت و پشتیبانی و آسیبپذیربودن در برابر قدرت نهادهای قانونی از دست دادهاند. مسئولان کشور باید قبول کنند نواقص جدی وجود دارد که این نواقص به مرور زمان موجب شده مشکلات متعددی به وجود بیاید. شوربختانه ظاهرا دروغ و دغل در جامعه ما هزینهای ندارد. مردم ابزاری ندارند که با وعدههای غیرواقعی و بعضا فریبکارانه برخی مسئولان اجرائی برخورد کنند. در این گسست ارتباطی دولت - ملت، تأثیر منفی خلافگویی برخی مدیران اجرائی، صدچندان است و ضربه اصلی آن به باورها و اعتقادات مردم وارد میشود. به هوش باشیم مانند تغییری که حادثه پاییز پارسال در جوانان ما پدید آورد، بیمحلی به هشدارهای تکیده دلسوزان، ما را دچار خُسران عظیم نکند. علاج گسست ارتباطی میان دولت و ملت، صداقت، صراحت و بازگشت به آرمانها و شعارهای اصیل صدر انقلاب است.