|

چشم‌ها به رفح یا ایران؟

فضای شبکه‌های اجتماعی ایران پس از یک روز همدردی با آوارگان سوخته و آتش‌گرفته «رفح» و جنایتی که در آن رخ داده بود، مدت‌ها بود دچار چنین تضاد عقیده‌ای نشده بود.

چشم‌ها به رفح  یا  ایران؟

فضای شبکه‌های اجتماعی ایران پس از یک روز همدردی با آوارگان سوخته و آتش‌گرفته «رفح» و جنایتی که در آن رخ داده بود، مدت‌ها بود دچار چنین تضاد عقیده‌ای نشده بود. فاصله عمیقی بین دو طیف وجود داشت و سبب شد تا برخی از جامعه‌شناسان و اهالی فرهنگ نسبت به آن واکنش نشان دهند. حمایت از رفح با انتشار یک استوری بود که ایرانیان بسیاری، از بازیگران تا شخصیت‌های سیاسی، به حمایت از آن پرداختند. ایرانیانی از انگلیس، آمریکا و آلمان تا کسانی که هرگز اعلام موضع نمی‌کردند و معتقد بودند‌ «سیاسی» نیستند.

‌سیمین کاظمی، جامعه‌شناس، درباره اختلافی که در شبکه‌های اجتماعی درباره حمایت از «رفح» رخ داده است، در متنی نوشت: «اینکه ما در کنار مردم فلسطین بایستیم و از قربانیان غزه و آوارگان در رفح دفاع کنیم، به معنی این است که ستم و توحش و زورگویی را در هر جای جهان باشد، می‌شناسیم و آن را تحمل نمی‌کنیم. این به‌هیچ‌وجه ربطی به بی‌توجهی به ایران ندارد. کسانی که در این مقطع، ایران ایران می‌کنند و حتی یک جمله همدلانه را مانند همه چشم‌ها به رفح است‌ تحمل نمی‌کنند و رفح را با ایران می‌پوشانند، من را یاد بچه‌های لوس خودخواهی می‌اندازند که در توجه به کودکان دیگر که نیازمند کمک و توجه‌اند، پا بر زمین می‌کوبند و با گریه من من می‌کنند. همین‌‌قدر کودکانه و احمقانه! البته بر بچه‌ها حرجی نیست چون بچه‌اند، ولی نژادپرست‌ها و فاشیست‌ها به‌شدت رقت‌آورند.

اینها که همبستگی و همدلی با ستم‌دیدگان را تحمل نمی‌کنند، راهکارشان یا انتظار برای هواپیماهای نظامی حامل بمب دموکراسی است که نتیجه‌اش در همین کشورهای اطراف سخت عبرت‌آموز است، یا اینکه صبح تا شب نوای ای خدا، ای فلک، ای طبیعت.... سر می‌دهند که کجا تغاری بشکند، ماستی بریزد و از ماست ریخته چیزی نصیب‌شان شود. از اینها بیش از این برنمی‌آید».