حذف پلیس ، حضور مشاور
سیانان: یوجین شهری در ایالت اورگان آمریكا، از تغییر برخی مسئولیتهای پلیس گزارشی داده است. این شهر از 30 سال پیش تاكنون، شیوهای برای كمكردن مداخله پلیس طراحی كرده است. ساكنان شهر یک وانت قدیمی را بازسازی كرده و آن را در اختیار پزشکان جوان و مشاوران بهداشت روان قرار دادهاند؛ آنها به انواع تماسهایی كه با 911 میشد و احتیاجی به مداخله پلیس نداشت، پاسخ میگفتند یا به محل اعزام میشدند. در این شهر 172هزارنفری، آنها نخستین پاسخدهندگان تماسها و مشكلاتی در زمینه موضوعاتی مانند بحران سلامت روان، بیخانمانی، سوءمصرف مواد و تهدید به خودکشی بودند. مشکلاتی به پلیس ارجاع داده میشد كه اغلب خشونتبار بودند. امروز این برنامه با نام CAHOOTS، سه ون دارد و به نظر میرسد توانسته آنچه را كه طرفداران اصلاحات پلیس میگویند و برای تغییر اساسی نظام عدالت كیفری آمریكا ضروری به نظر میرسد، اجرائی كند. طبق این برنامه، انجام برخی مسئولیتها به افراد غیرنظامی، غیرمسلح و مسلط واگذار شده است. این روزها و پس از ماجرای قتل سیاهپوستی به دست پلیس، شهرهای بسیار بزرگتر از كارمندان این برنامه خواستهاند به آنها در اجرا و راهاندازی این برنامه در شهرشان كمك كنند. این مسئولان شهری میدانند كه امكان انجام این پروژه با تغییراتی ممكن است. در واقع این برنامه الگویی برای زندگی شهری با پلیس محدود است. ایده CAHOOTS از كلینیك «پرنده سفید» مرکز خدمات اجتماعی كه از اواخر دهه 1960 در یوجین راهاندازی شده بود، خلق شد. برخی از فعالان بر این باور بودند كه حفرهها و كاستیهایی در سیستم اداره شهر وجود دارد و سرانجام در سال 1989، پس از 20 سال اعتمادسازی در جامعه، «كاهوت» ایجاد شد. این عبارت مخفف كمك به بحرانهای خیابانی است و به حروف اختصاری مركزی كه این ایده را داد و اداره پلیس یوجین اشاره دارد. دیوید زایس، بنیانگذار برنامه گفت: «اکثر مشتریانی که كلینیك «پرنده سفید» به آنها کمک میکرد، افرادی دچار مشكل بودند كه با پلیس رابطه خوبی نداشتند و در برخورد با پلیس، همكاری نمیكردند و بسیاری از افراد دیگر مانند آنها میخواستند خدمات خود را از طریق تلفن همراه دریافت كنند. ما میدانستیم که در این کار موفق هستیم و این روند برای بسیاری از افراد بسیار ارزشمند است. ما باید از طرف نهادهای دیگری که معمولا با وضعیت بحرانی روبهرو هستند، شناخته میشدیم و از تجربهمان استفاده میشد». اجرای این روش با كمكهای سختافزاری ممكن شد؛ 911 تماسهای دریافتشده را فیلتر میکند، اگر معطوف به خشونت یا جنایت باشند، به پلیس فرستاده میشوند و در موارد دیگر به کارکنان این برنامه وصل میشوند. آنها تجهیزات مورد نیاز خود را آماده میکنند، به صحنه میروند و فعالیت خود را آغاز میكنند. این برنامه از یك ون كوچك آغاز شد و با كمك افراد حامی و پرشور، هزینه و حقوق كافی برای كارمندانی با 40 ساعت كار در هفته تأمین شد.همیشه یک پزشک، معمولا یک پرستار و یک پاسخدهنده بحران که در زمینه سلامت رفتاری آموزش دیده است، در حالت آمادهباش قرار دارند. طبق اطلاعات، كارمندان این برنامه در سال 2019 به 24 هزار تماس پاسخ دادهاند؛ یعنی 20 درصد تماسها و فقط در 150 مورد به حمایت پلیس نیاز داشتهاند. این برنامه 8.5 میلیون دلار ذخیره در بودجه شهری داشته است؛ به همراه 14 میلیون ذخیره بودجه آمبولانسها و كمكهای پزشكی. وقتی این پروژه را مرور میكنند، به نظر میرسد یكی از گامهای اولیه آنها، غلبه بر بیاعتمادی به پلیس بود. از اینرو، هماهنگی بین پلیس و درمانگاه بهتدریج رخ داد. زایس که سال 2014 بازنشسته شده است، میگوید: «عدم اعتماد به پلیس در فرهنگ ما وجود داشت و این مانعی بود که ما باید بر آن غلبه میكردیم». کریس اسکینر، رئیس پلیس یوجین، این رابطه را «رابطه همزیستی» مینامد و میگوید :«وقتی آنها حضور دارند، موفقیت بهتری نسبت به افسران پلیس دارند. ما لباس، اسلحه و نشان میپوشیم؛ برای کسی که در حال بحران است، اینها نمایشی است و بسیاری از مردم یوجین در بحران هستند». در آن منطقه نرخ بیخانمانی از سرانه بیخانمانی در سراسر آمریكا بیشتر است و طبق دادههای اخیر این شهر، بحران سلامت روانی نیز گسترده است. میزان خودکشی، در حدود 17 مرگ در هر صد هزار نفر و در حدود 40 درصد بالاتر از میانگین ملی است. برخوردهای پلیس با بیخانمانها اغلب به دستگیری میانجامد و بین 62 تا 90 درصد بیخانمانها با مشكلات روانی دستگیر میشوند. آنها ممکن است مدتها در زندان بمانند، نه معالجهای شوند و نه مسكنی برایشان تهیه شود و این چرخه زندان آغازی است كه پایان ندارد. تعداد زیادی از مراجعهکنندگان پروژه بیخانمان هستند و تقریبا یکسوم آنها بیماریهای روحی شدیدی دارند. رئیس پلیس میگوید این بار از دوش پلیس برداشته شده است. طبق یك تحقیق، 25 درصد كشتهشدگان به دست پلیس مشكلات روحی داشتهاند. اسكینر گفت: «معتقدم زمان تغییر قانون برای همه چیزهایی كه جامعه ما به آن احتیاج دارد، نزدیك است. ما باید متخصصان اجرای قانون را به اجرای مأموریت اصلیشان، یعنی حمایت از جامعه و اجرای قانون، بازگردانیم و منابع را با سایر خدمات مانند بهداشت رفتاری مطابقت دهیم. این یكی از مواردی است که مایلیم از وظایف قانونی پلیس برداشته شود».