|

در اهمیت 20 هزار دروغ ترامپ

به‌تازگی واشنگتن‌پست در گزارشی مدعی شد که ادعاهای دروغ ترامپ در توییتر و سخنرانی‌هایش از مرز ۲۰ هزار دروغ گذشت؛ موضوعی که شاید بخش کوچکی از دعوای بزرگی باشد که در عرصه سیاسی ایالات‌متحده آمریکا در جریان است.

در اهمیت 20 هزار دروغ ترامپ

مهدی مطهرنیا

به‌تازگی واشنگتن‌پست در گزارشی مدعی شد که ادعاهای دروغ ترامپ در توییتر و سخنرانی‌هایش از مرز ۲۰ هزار دروغ گذشت؛ موضوعی که شاید بخش کوچکی از دعوای بزرگی باشد که در عرصه سیاسی ایالات‌متحده آمریکا در جریان است. واشنگتن‌پست روزنامه‌ای از قدیمی‌ترین روزنامه‌های آمریکایی و متعلق به حوزه پایتخت ایالات‌متحده محسوب می‌شود که از دهه 70 قرن نوزدهم میلادی کار خودش را شروع کرده و یکی از سوابق روشن آن در عرصه مطبوعات روشن‌کردن رسوایی واترگیت است. نکته‌ای که نباید فراموش کنیم و باید بدانیم این است که واشنگتن‌پست جایگاهی بسیار رفیع در عرصه رسانه در ایالات‌متحده آمریکا دارد. از سوی دیگر، موضوعی که واشنگتن‌پست به‌عنوان دروغ‌های ترامپ روی آن کار کرده، چیز جدیدی نیست؛ یعنی مسئله‌ای نیست که مانند رسوایی واترگیت بتواند یک رسوایی خبری محسوب شود؛ بنابراین، این پرسش پیش می‌آید که چرا چنین رسانه‌ای با چنین پیشینه‌ای به آن پرداخته است؟ آنچه مسلم است، اینکه ترامپ حتی یک رئیس‌جمهور مطلوب برای حزب جمهوری‌خواه هم محسوب نمی‌شود؛ چرا‌که او در سال ۲۰۱۶ در برابر ژنرال‌های کهن‌سال حزب جمهوری‌خواه ایستاد و حتی آنها را به سخره گرفت و توانست در پرتو یک فضای انتخاباتی در کمپین خود با کارت‌های الکترال برابر هیلاری کلینتون به پیروزی برسد، اما اکنون که سه سال از ریاست‌جمهوری او می‌گذرد، می‌توان دوران ریاست‌جمهوری او را به دو دوره خوب و بد یا دو دوره اقبال ترامپ و نزول او در افکار عمومی تقسیم‌بندی کرد. در دوره نخست ترامپ توانست با موفقیت و پیروزی‌ای که به دست آورده بود، به‌عنوان یک شگفتی‌ساز در عرصه سیاسی شناخته شود. هرچند این پیروزی او در پناه کارت‌های الکترال ایجاد شده بود، اما همین رسیدن چهره‌ای مثل او به ریاست‌جمهوری چیزی شبیه شگفتی در میان جناح‌های سنتی ایالات‌متحده به حساب می‌آمد. انتخاب او از این نظر شگفتی‌آفرین بود که از همان روز نخست حضورش در کاخ سفید راهپیمایی ضد او شکل گرفت. اگرچه این راهپیمایی ضد‌ترامپ بود، ولی طبق قانون سوم نیوتن باید گفت که اثر ترامپ موجب شده بوده که این تظاهرات در روز اول ریاست‌جمهوری او شکل بگیرد. به‌هر‌حال سال‌های نخست ریاست‌جمهوری ترامپ را می‌توان در بخش اقبال عمومی به او و محبوبیتش دسته‌بندی کرد. او تا پیش از بحران کرونا رئیس‌جمهوری بود که از مغضوب افکار عمومی به یک محبوب تبدیل شده بود. او رئیس‌جمهوری بود که توانست اقتصاد آمریکا را به وضعیت مطلوبی برساند. بالاترین میزان اشتغال در سده اخیر در دوران ترامپ ایجاد شد که در محبوبیت او بسیار مؤثر بود، اما وقوع بحران کرونا و بعد از آن ماجرای جورج فلوید ترامپ را در وضعیت ناگواری قرار داد. البته غرور سیاسی او بعد از پیروزی‌اش در انتخابات سال ۲۰۱۶ هم در سپهر فکری، رفتاری و کنشی ترامپ در رقم‌خوردن چنین سرنوشتی برایش بی‌تأثیر نبود. ترامپ گمان می‌کند به مدد تجارب زیادش در عرصه تجارت و اقتصاد می‌تواند در عرصه سیاسی هم موفق باشد. او تا پیش از این بارها و بارها در عرصه تجارت تا لبه پرتگاه رفته و به مدد ترفندهایی سقوط نکرده است و حالا هم گمان می‌کند که می‌تواند چنین رفتاری را در عرصه سیاسی تکرار و از این تنگنا هم عبور کند. براساس همان تجارب فکر می‌کند که مثل دنیای تجارت او می‌تواند در آخرین لحظه با زدن یک شرکت سهامی سیاسی زمینه‌های تغییر و تحول به نفع خود را فراهم کند؛ اما اینکه او چقدر در این عرصه موفق خواهد بود، به رفتار رقبایش، چه در حزب دموکرات و چه در حزب جمهوری‌خواه مربوط است. با در‌نظر‌گرفتن جمیع این جوانب به نظر می‌رسد انتشار این دست گزارش‌ها مثل میزان دورغ‌گویی‌های ترامپ تلاشی است برای حفظ پیشتازی جو بایدن در برابر ترامپ. جو بایدن این روزها از ترامپ در نظرسنجی‌ها پیش است و این پیشتازی ماه گذشته ۱۳ درصد بود و این ماه به شش یا هفت درصد کاهش یافته و از‌این‌رو گروه‌هایی تلاش می‌کنند تا این وضعیت را حفظ کنند یا آن را بهبود ببخشند. نکته مهم دیگری که وجود دارد، این است که آیا انتشار چنین گزارش‌هایی برای افکار عمومی آمریکا هم مهم است یا نه؟ پاسخ این است که افکار عمومی در ایالات‌متحده به دروغ بسیار حساس است؛ اما نه دروغی که در عرصه ادبیات شفاهی سیاست گفته شود، بلکه حساسیت بالایی برای راستگویی در عرصه ادبیات حقوقی سیاست وجود دارد. در واقع آنچه موجب می‌شود رئیس‌جمهور آمریکا با مؤاخذه افکار عمومی مواجه شود، ادای سوگند دروغ در ذیل سوگند است. از‌این‌رو اثر چنین ادعاهایی درباره ترامپ زمانی می‌تواند به‌عنوان شدت‌بخش جریان تأثیر بر آرای ترامپ مطرح شود که مسائل دیگر مانند بی‌تدبیری در مدیریت بحران کرونا یا مسائل مربوط به اشتغال و بازپروری اقتصاد آمریکا پس از بحران کرونا به سرانجام مطلوبی به نفع ترامپ نرسد. آنچه درباره جورج فلوید هم مطرح است، این است که این بحران تا حدود زیادی توانست اثرات موقتی به‌جا بگذارد؛ اما از یک طرف ترامپ سعی کرد مقتدرانه از پلیس و حمایت از پلیس خود را مصون بدارد و از طرف دیگر در فرایند برکناری پلیس‌های متخلف وارد میدان شد و تا حدودی مسائل مربوط به بحران جورج فلوید را مدیریت کرد. اما مسئله کرونا و گسترش بیماری در آمریکا و از طرف دیگر مسائلی مانند بحران بی‌کاری ناشی از کرونا و رکود اقتصادی اگرچه همگی آن به ترامپ و دولتش باز‌نمی‌گردد؛ اما در افکار عمومی نوک پیکان انتقاد را به سمت ترامپ می‌برد. در مجموع باید گفت مطرح‌شدن چنین موضوعی مانند عبور دروغ‌های ترامپ از مرز ۲۰ هزار دروغ در عرصه سیاسی و انتخاباتی ایالات‌متحده می‌تواند چند کارکرد داشته باشد: نخست استمرار جبهه هجوم به ترامپ در راستای کاستن از آرای او درآستانه انتخابات سوم نوامبر است. دوم ایجاد فضای لغزنده در کمپین انتخاباتی ترامپ در پاسخ‌گویی به این هجمه‌ها و مشغول‌داشتن کمپین ترامپ در مسیر پاسخ‌گویی به این ادعا و به تبع آن تضعیف کمپین انتخاباتی. سوم اینکه در عرصه افکار عمومی تلاش می‌کنند تا ترامپ را به‌عنوان یک چهره منفی در صف افراد قابل انتقاد نگه دارند و نگذارند او چهره‌اش را در میان افکار عمومی بازسازی کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها