|

رفیق شفیق

مسعود مهرابی از مجله فیلم مثل بچه خودش نگهداری کرد و آن را بار آورد و به‌شدت مواظبش بود. اولین کسی بود که همیشه وارد دفتر مجله می‌شد و آخرین نفری بود که دفتر مجله را ترک می‌کرد. خیلی رفیق شریف و به‌دردبخوری بود،

رفیق شفیق

عباس یاری

سابقه آشنایی من و مسعود مهرابی به سال 57 و روزنامه آیندگان باز‌می‌گردد. آن وقت‌ها ما در گروه گزارش روزنامه آیندگان فعالیت می‌کردیم. کار مسعود این بود که گزارش‌ها را می‌خواند و کاریکاتورهایی متناسب با آنها برای صفحه‌آرایی می‌کشید. آن وقت‌ها چندان مطلبی نمی‌نوشت. بعد از انقلاب من از ایران رفتم و روزنامه آیندگان هم تعطیل شد. اوایل دهه 60 بود، من هم به ایران بازگشته بودم و من و مسعود هم گاه‌و‌بیگاه همدیگر را می‌دیدیم. آن زمان تازه موضوع فیلم‌های ویدئویی در ایران داغ بود و هرجا که می‌رفتیم صحبت فیلم‌های ویدئویی بود و در هر خیابان چند مغازه اجاره و فروش فیلم‌های ویدئویی دیده می‌شد. این موج موجب شد تصمیم بگیریم یک نشریه‌ یا کتاب برای معرفی فیلم منتشر کنیم و در آن به مردم پیشنهاد کنیم که چه فیلم‌هایی خوب است و بهتر است چه فیلم‌هایی دیده شود. مسعود در همان اوایل کار صفحه‌آرایی را بر عهده گرفت اما خب خیلی زود ویدئو در ایران ممنوع شد و همین مسئله موجب شد ما تصمیم بگیریم مجله را به تولید محتوا در حوزه سینما تغییر دهیم. در این نقل‌و‌انتقالات بود که عده‌ای هم از ما جدا شدند و به این ترتیب من و مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی انتشار مجله فیلم را شروع کردیم و نزدیک به 38 سال کنار هم کار کردیم. مسعود مهرابی نقش بسیار مؤثری در حفظ مجله فیلم داشت. او سال‌ها حتی خودش مجله فیلم را صفحه‌آرایی می‌کرد و کارهای مجوز و سایر مواردش را انجام می‌داد. تیپ شخصیتی مسعود مهرابی جوری بود که در آن سال‌ها به‌دلیل مراوداتی که با ارشاد داشت و فضایی که آن سال‌ها بر فرهنگ و ارشاد کشور حاکم بود، موجب آزار و رنجشش شده بود و در آن سال‌ها بسیار آزار دید. به هر شکلی که بود آن دوره طی شد و مجوز مجله سرانجام صادر شد. بی‌اغراق می‌توانم بگوییم که مسعود مهرابی کلمه به کلمه مجله را می‌خواند و روی کلمه به کلمه آن حساسیت داشت. به‌ویژه اینکه می‌کوشید در نقدهایی که صورت می‌گرفت ادبیات درستی به کار گرفته شود که به‌هیچ‌وجه نقد از حوزه انتقادی خودش خارج نشده و به توهین نینجامد. در مجموع می‌توانم بگوییم مسعود مهرابی از مجله فیلم مثل بچه خودش نگهداری کرد و آن را بار آورد و به‌شدت مواظبش بود. اولین کسی بود که همیشه وارد دفتر مجله می‌شد و آخرین نفری بود که دفتر مجله را ترک می‌کرد. خیلی رفیق شریف و به‌دردبخوری بود، آدم به‌شدت سالمی بود و هیچ‌وقت عضو دسته و گروه حزبی نبود و هیچ‌گاه وارد بازی‌های سیاسی و غیر‌سیاسی که تعریف می‌کردند، نشد و بیشتر و پیش‌تر از هر چیز مجله فیلم و سلامت آن برایش اهمیت داشت. این عشق هم همراهش تا لحظه آخر ماند. جدا از بیش از 500 شماره‌ای که از مجله فیلم منتشر شده، مسعود مهرابی یکی از نویسندگان خوب سینمایی ایران بود که چند کتاب خوب و مهم در حوزه سینما و تاریخ سینمای ایران نوشته است. مسعود مهرابی نقش مؤثری در شناساندن و معرفی تاریخ سینمای ایران داشت. همه ما هم در مجله فیلم تلاشمان این بود که کاری کنیم که سینمای ایران بیش از پیش شناخته شود و وضعیت خوب و خوب‌تری هم پیدا کند. حتما می‌دانید که ما زمانی این کار را شروع کردیم که تولیدات سینمای ایران از انگشتان یک دست هم کمتر بود، ولی خب کم‌کم آن اتفاق خوب برای سینمای ایران افتاد و رونق به سینما بازگشت و تماشاگران خوبی هم سینما را حمایت کردند و مجله فیلم هم موجب شد سلیقه‌های خوبی در میان بینندگان رشد کند و از تولیدات سینمای ایران استقبال کنند. به نظرم مسعود مهرابی یکی از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگی سینمای این کشور بوده و هست.