|

تصویر هنرمند، تصویر اثر

نام ایران درودی مشهورتر از آن است که کسی از هنردوستان آن را در این روزگار نشنیده باشد. او از نسل طلایی هنر ایران در دهه 30 شمسی است که با تلاش و اندیشه توانستند آثاری ماندگار در تاریخ هنر ایران بگذارند.

حسین محسنی.مدیر گالری آرتیبیشن:گوته می‌گوید: «فرایند روشی بدیع را سبک گویند». هنرمند می‌تواند با فضایی که برای خود ترسیم می‌کند، سبک خود را بنا بر زبان هنر و اندیشه روزگارش تبیین کند. هر هنرمند ابتدا به واسطه کار هنری و سپس شخصیت اجتماعی‌ خود مورد بررسی و تعریف قرار می‌گیرد. این دو عامل از یکدیگر تأثیر می‌گیرند و بر هم نیز مؤثر هستند. هنرمندان زیادی بر اساس آثارشان شناخته می‌شوند و کم نیستند هنرمندانی که پیش از آثارشان، شخصیت آنان با توجه به هویت اجتماعی‌شان بر آثارشان سبقه گرفته است. بازار هنر مانند هر بازار دیگری، برای عرضه و ارائه، ساختار خود را دارد که گاه هنرمند با تغییر عوامل این بازار، نقش واسطه‌های اصلی را کم‌رنگ می‌کند.

هنرمندان زیادی در تاریخ هنر به‌ویژه زمان امپرسیونیست‌ها به نور توجه کرده‌اند؛ اما ایران درودی به گواه آنتونیو رودریگز، منتقد مکزیکی، با ترسیم دورنماهای غریب نورانی و جهان تصاویر ذهنی و رؤیاهای بلند‌پروازانه خود، در میان گل‌های روییده در دورنماهای غریب نورانی، مفاهیمی‌ برخاسته از فرهنگ خود را بیان می‌کند. ایران درودی در دوره‌های کاری خود سبک‌های مختلفی را انجام داده است. او را در جاهایی سوررئالیست، رمانتیسم و فانتاستیک دانسته‌اند؛ اما خودش در مصاحبه‌ای در مهر 95، سبک خود را در نقاشی برگرفته از فرهنگ و عرفان ایرانی خاص خود می‌داند و منحصر به مکتب خاصی در هنر نمی‌کند. فارغ از برداشت‌های حسی و فرمی، او در کارهایش کوشیده در ترکیب رنگ‌ها و تکنیک قوی عمل کند. ژان کوکتو، او را ترجمان نیروی ژرف و نهفته‌ای که درون انسان است، می‌داند؛ امری که آن را در نقاشی‌هایش به تصویر می‌کشد.

نام ایران درودی مشهورتر از آن است که کسی از هنردوستان آن را در این روزگار نشنیده باشد. او از نسل طلایی هنر ایران در دهه 30 شمسی است که با تلاش و اندیشه توانستند آثاری ماندگار در تاریخ هنر ایران بگذارند. شاید کمتر از سرنوشت ایران درودی، نمایشگاه‌های متعدد انفرادی و گروهی او در ایران و کشورهای متعدد، کلاس‌های او در دانشگاه شریف و دیگر افتخارات او خبر داشته باشند. ایران درودی را می‌توان علاوه بر هنرمند نقاش، در نقدنویسی و معرفی مکتب‌های نوین در کیهان و مطبوعات دیگر، مجری در رادیو و تلویزیون و این روزها یکی از سخنرانان تأثیرگذار که زندگی را در واژگانش علاوه بر تابلوهایش ترسیم کرده است، دانست و دارای شهرتی درخور توجه در بدنه جامعه. شاید در این سال‌ها، رشد استفاده از شبکه‌های اجتماعی در طبقات مختلف جامعه، فرصت خوبی برای ارتباط و آشنا‌شدن با هنرمندان و ادیبان ایجاد کرده است که حتی با محدودیت‌ها و شرایطی که بر فضای این رسانه‌ها حاکم است و بیشتر از ارتباط عمیق و تخصصی با مفاهیم و علوم، به دریافتی سطحی بسنده می‌شود، باز هم توانسته منجر به این شود که هنرمندی همچون ایران درودی بیشتر از آثارش، خودش و صحبت‌های انگیزه‌بخشش درباره اهمیت زندگی شنیده و تمجید شود. البته ایران درودی نه در این سال‌ها که در سال‌های جوانی خود نیز با ارتباطات و تعاملات سازنده‌اش شهره بوده است؛ به‌طوری‌که در مصاحبه‌ای از هانیبال الخاص، او بیش از آنکه از نقاشی‌های درودی ستایش کند، از نوشتن، تفکر و ادبیات او تمجید می‌کند. اما درباره کارهای او، همان‌قدر نقد خوب و مثبت هست که نقد تیز و منفی. برای نمونه، فریدون نوین در گزارش ماه نشریه نگین تیر سال 1352 نقدی تند از نمایشگاه خانم درودی در انستیتو گوته نوشته است و آن را تکرار نمایشگاه او در هتل هیلتون می‌داند؛ اما گزارش او گواه از استقبال زیادی دارد که او این هیاهو را برای هیچ می‌خواند!

دوستی و ارتباط نزدیک با شاملو، تحصیل در فرانسه و ملاقات با ژنرال دوگل، ژان کوکتو، آندره مالرو، نمایشگاه دوران با سالوادور دالی، دعوت اختصاصی بی‌ینال ونیز برای نقد و تحلیل بی‌ینال، تعدد نمایشگاه‌ها در پیش و پس از انقلاب در ایران و کشورهای مختلف دنیا و خیلی دیگر از افتخارات و فعالیت‌های او، شخصیت اجتماعی او را از آثارش جلوتر برده است؛ کما‌اینکه با شکل‌گرفتن حراج‎های هنری در ایران و خارج از ایران از آثار هنرمندان خاورمیانه یا آرتفیرها، اسم ایران درودی شنیده نمی‌شود و او برای ساخت مارکت و بازار خود روش دیگری را برگزیده است. او به جهت راه‌اندازی موزه خود، در دهه اخیر کمتر اثری را برای فروش روانه بازار می‌کرد و بیشتر مجموعه‌داران او حاضر به فروش و ارائه کارهای او به بازار نبوده و نیستند. باید باور کرد خیلی از کسانی ‌که از او کار دارند، بیش از آنکه به دنبال ارزش هنری و اقتصادی باشند، می‌خواهند از انسانی موفق و قوی به یادگار اثری هنری داشته باشند. این توقف چرخه آثار و عدم ارائه آثار در دیگر بازیگران مارکت مانند گالری‌ها، آرتفیرها و حراجی‌ها، جز وابستگی بازار به خود هنرمند را نخواهد داشت و این هنرمند است که عدد و ارزش هر اثر خود را مشخص می‌کند نه بازار. ایران درودی نمونه یک بازار خود‌ساخته است که ترسیم برند شخصی این شخص را میسر کرده که در بین هنرمندان ایرانی این استقلال کمتر دیده می‌شود. او با ارتباطات و مناسباتی که اطراف خود شکل داده است، توانسته تصویری شناخته‌شده‌تر از آثارش ایجاد کند؛ تصویری که شاید در آینده بر آثار او نیز اثر بگذارد.

برند یک شخص از ارتباط عاطفی پایدار با مجموعه‌ای از مزایای نامحسوس متصل به اثرگذاری در جامعه مخاطب شکل می‌گیرد. با نگاهی به مقاله تبیین الگوی توسعه شایستگی‎‌های برند شخصی که در نشریه مطالعات مدیریت راهبردی در سال 1392 منتشر شده است، برای داشتن برند شخصی مطلوب، فرد باید ویژگی‌های مختلفی را مانند فرهنگی، اجتماعی و تخصصی در خود پرورش دهد و از سوی دیگر به شاخص‌های شایستگی در سه محور دانش، مهارت و نگرش به‌عنوان عوامل کلیدی توجه کند. کتاب‌های بسیاری با عنوان «انگیزش و هیجان» یا عناوین مشابه، این نظریه‌ها را گرد آورده‌اند و اگر آنها را ورق بزنید، از تعداد و تنوع نظریه‌های انگیزشی شگفت‌زده می‌شوید. در این میان، بعضی از نظریه‌ها مورد توجه قرار گرفته‌اند و نظریه انگیزشی دیوید مک‌کللند یکی از این نظریه‌هاست. مک‌کللند با مطالعات متعددی که انجام داده، سه نیاز اصلی را در انسان‌ها شناسایی کرده و معتقد است هر یک از ما، این سه نیاز را به میزان متفاوتی درون خود حس می‌کنیم و به واسطه آنها برانگیزه می‌شویم: نیاز به قدرت، نیاز به رابطه و نیاز به موفقیت.

نیاز به موفقیت، به این معناست که فرد دوست دارد مدام و پیوسته برای خود هدف‌گذاری کرده و با تلاش و کوشش، به اهدافی که تعیین کرده است، دست پیدا کند. مک‌کللند توضیح می‌دهد که چنین افرادی، کار فردی را به کار تیمی ترجیح می‌دهند؛ چون در کار تیمی ممکن است عملکرد ضعیف دیگران، به مانعی برای موفق‌شدن آنها تبدیل شود. همچنین می‌کوشند هدف‌هایی با سطح دشواری متوسط را انتخاب کنند؛ چون هدف‌های بسیار دشوار، امکان دستیابی به هدف و تجربه موفقیت را از آنها می‌گیرد. دستیابی به هدف‌های بسیار ساده نیز حس موفقیت را 

القا نمی‌کند.

او ویژگی‌های دیگری هم برای افرادی که نیاز به موفقیت در آنها قوی است، بیان می‌کند؛ از‌جمله اینکه برای این افراد، بازخورد بسیار مهم است. آنها باید نتیجه موفقیت‌ خود را ببینند و حس کنند دیگران موفقیت آنها را به رسمیت می‌شناسند. برای این افراد، پول به صورت مستقیم نمی‌تواند بر انگیزاننده باشد؛ مگر اینکه احساس کنند پول، خود شاخصی است که می‌تواند میزان موفقیت آنها را نشان دهد.

با بررسی جدول و بررسی سه نیازی که به آنها اشاره شد، می‌توان جایگاه و علت موفقیت ایران درودی را در برندینگ شناخت و روش زندگی او را تحلیل کرد؛ اما این را که این برندینگ در نمود تخصص و معرفی ارزش هنری آثار او در بازار هنر چقدر مؤثر است، پس از درگذشت او و رفتار بازار هنر با آثار او باید یافت که چقدر ماندگار بوده است.