ناصر تقوایی فیلمساز، عکّاس و نویسنده
او یکی از تاثیرگذارترین سینماگران ایرانی به شمار میآید.
او یکی از تاثیرگذارترین سینماگران ایرانی به شمار میآید.
ناصر تقوایی در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد. پدرش، علی، کارمند اداره گمرک بود و به همین رو او ناگزیر بود تا همراه پدر به بندر لنگه سفر کند. ناصر تقوایی تحصیلات آکادمیک سینمایی ندارد و سینما را به صورت تجربی آموخته . او از همان سالهای نوجوانی به سینما و ادبیات علاقهمند شد.
تقوایی در سال ۱۳۴۴، قبل از آنکه خودش پشت دوربین یک فیلم کوتاه مستند بایستد، جزو کارکنان فنی فیلم معروف خشت و آیینه ساخته ابراهیم گلستان بود و زیر و بم فیلمسازی را همانجا آموخت.
در کارنامه فیلمسازی تقوایی ۶ فیلم بلند و یک اپیزود از فیلم بلند «کشتی یونانی» از مجموعه «قصههای کیش» دیده میشود که سه تای آن را پیش از انقلاب و سه تا را پس از انقلاب ساخته است. سریال مشهور دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد، از سریالهای ماندگار تلویزیون ایران است که بدست او ساخته شد.
یکی از اصلیترین و ارزشمندترین نکات سریال دایی جان ناپلئون وجود شخصیتهای جا افتاده و در ذهن ماندنی است. بخشی از این موفقیت به نوشتهٔ ایرج پزشکزاد مربوط است، ولی بخش دیگر آن به تبحر تقوایی در انتخاب درست و به جای بازیگران و تسلطش در تکامل بخشیدن به شخصیتهای داستان در قالبی تصویری بازمیگردد.
اما پیش از همه اینها تقوایی مستندساز بوده. «تاکسیمتر» که در سال ۱۳۴۶ برای تلویزیون ساخته شد، نخستین فعالیت او در عرصه فیلمسازی محسوب میشود. مستندهایی چون «مشهد قالی «فروغ فرّخزاد »اربعین» و «باد جن»
او پس از انقلاب و نیز مستند «تمرین آخر» را با موضوع تعزیه ساخت. تقوایی فیلم کوتاه تحسینشده «رهایی» را هم در کارنامه دارد. این فیلم در شانزده جشنواره مهم جهانی جایزه گرفت، از جمله شیر طلای ونیز، بهترین فیلم سانفرانسیسکو و جیفونی …
تیرماهِ سال ۱۳۵۲ تقوایی همراهِ عزتالله انتظامی، داریوش مهرجویی، علی نصیریان، هژیر داریوش، منوچهر انور، اسفندیار منفردزاده، علی حاتمی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، هوشنگ بهارلو، بهروز وثوقی، زکریا هاشمی، پرویز صیاد و نعمت حقیقی از سندیکای هنرمندان فیلم ایرانی استعفا دادند؛ و این گروه کانون سینماگران پیشرو را تشکیل دادند
ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب میشناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. او یک مجموعه داستان هم با نام «تابستان همان سال منتشر کرد که توقیف شد این مجموعه داستان از جمله آثار شاخص ادبیات معاصر است، شاید اینجا بتوان به گفتهی سعید عقیقی استناد کرد که میگفت شخصیت تقوایی طی پنج دهه چندین بار ترور شد، داستانها و مستندهای او که هربار توقیف میشد و تقوایی هربار با خندهی تلخ میگفت: من اگر کارم را بلد نبودم چرا باز به من امکانات میدهید و چرا باز توقیف میکنید؟
«آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) براساس نوشته غلامحسین ساعدی تقوایی در این فیلم با پشتوانهای از نویسندگی و ادبیات داستانی توانسته فضای قصهٔ ساعدی را به خوبی پیاده کند. جدای از انتخاب درست و حساب شده بازیگران، او توانسته به بهترین شکل فضای فاجعه را در خانوادهای ناهمگون که در راس آن یک سرهنگ به آخر خط رسیده و وا خورده قرار دارد به تصویر بکشد. صحنه بهیادماندنی سان دیدن سرهنگ از درختان و نردههای حاشیه دانشکده افسری، نشانگر شناخت درست تقوایی از زبان تصویر است. شاید در واقع مهمترین و اصلیترین هنر سینما همین باشد، تصور خوب یک کارگردان از داستان و خوب به تصویر کشیدن آن. یکی از عواملی که باعث انتخاب این داستان از ساعدی شد علاقه تقوایی به شخصیتهای درونگرا و پرداختن به کمپلکسهای روانی افراد بود.
که البته توقیف شد. در این فیلم شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در نقش خودشان بازی کردند. این فیلم برندهٔ جایزهٔ شیر نقرهٔ ونیز شد.
«صادق کرده» (۱۳۵۱) نوشته خود تقوایی بود که سعید راد، محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی در آن بازی میکردند. ظرافت و هنری که او در فضا سازی و شخصیت پردازی فیلم به خرج داده نمایش هر دو طرز تلقی بدون سمتگیری یک سویه از دو شخصیت است که هر دو از یک حادثه واحد رنج میبرند اما یکی با روحیهٔ عصیان گر جنایت را تنها نقطه آرامش خود میداند و دیگری با شخصیت جالب و جا افتاده خود و به لحاظ موقعیت شغلی اش نمیتواند همان روحیهٔ عصیانگر را داشته باشد و نتیجتاً با این واقعه به شکلی منطقی تر و البته محتاطانه تر برخورد میکند.
«نفرین» (۱۳۵۲) نوشته تقوایی براساس داستان «باتلاق» نوشته میکا والتاری که بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش در ان بازی کردند در نفرین نیز بحران روحی آدمها هم عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست؛ وهم سببساز فاجعه. زن که با شوهر بیمار و مالیخولیایی اش زندگی یکنواخت و کسالت باری دارد با آمدن کارگری جوان سعی میکند تا خلاء عاطفی اش را به وسیلهٔ او پر کند و شوهر زن با اقدامی جنون آمیز این آرامش موقت را از او میگیرد. تلاش موفق تقوایی و فیلمبردار خوبش، نعمت حقیقی، در انطباق فضای فیلم با خصوصیات فردی سه شخصیت اصلی فیلم تلاطمات روحی و عصیانهای درونی شان، مهمترین نکته مثبت فیلم بهشمار میآید.
«ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است به گمان بسیاری برترین اقتباس سینمایی سینمای ایران محسوب میشود و بیتردید تسلط شگرف تقوایی بر ادبیات ، کارگردانی استادانه در کنار بازیهای درخشان از امتیازات فیلم به حساب میآید.
شاید بتوان گفت تقوایی نزدیکترین شخصیتی که به خودش ساخته همین ناخدا خورشید باشد، آدمی که شرطهها یک دستش را قطع کردهاند و او باید با نیرویی مضاعف و با دنیایی که به طور کامل علیه او طراحی شده بجنگد. البته که جنگی نابرابر.
تقوایی باعث شده که با شناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آنها هویت اقلیمی بدهد، بدون آنکه بر استحکام شخصیتهای آنها خدشهای وارد شود.
البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدمهایش، در اندازههایی فراتر از هری مورگان به 'ناخدا خورشید' نزدیک شده و به او ابعادی اسطورهای بخشیده و حتی برای تحقق این هدف، تعمداً از بخش پایانی داستان همینگوی صرف نظر کردهاست.
این فیلم جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو را هم گرفت.
«ای ایران» (۱۳۶۸) نوشته تقوایی با درونمایه هویت ملی و با بازی اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه، موسیقی ناصر چشمآذر و فیلمبرداری محمود کلاری در لوکیشن ماسوله ساخته شد. این فیلم به مناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شد اما از جشنواره فیلم فجر آن سال کنار گذاشته شد.
«کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی تا به امروز است. ناصر تقوایی بعد از یک وقفهی دوازده ساله کاغذ بیخط را ساخت.
که همین موضوع باعث شده عدهای در مورد او بگویند که تقوایی تنبل است
تقوایی خودش میگوید من معمولا اولین کسی هستم که صبح از خواب بیدار میشوم و آخرین کسی هستم که صحنه را ترک میکنم، کاری که من میکنم تنبلی نیست دقت است.
کاغذ بی خط گرچه فیلم به گمان برخی قوت فیلمهای دیگر تقوایی را ندارد ولی همچنان استادانه و دقیق کارگردانی شده. آنچه تقوایی را به عنوان یک استثنا در سینما مطرح میکند تنها کیفیت بالای آثارش نیست، بلکه انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. مقصر تمام این «ناتمامها» وقایع مختلف حکومتی بودهاست.
او در کارنامه خود چندین کار سینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی «داستانسرایان» (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نامآور ادبیات معاصر میپرداخت، از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود، «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی را هم بسازد که نشد. او پس از انقلاب پروژه عظیم کوچک جنگلی نوشته خودش را در سال۱۳۶۲ نیمهکاره گذاشت و دو پروژه مشهور «زنگی و رومی»(۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) نیز همچنان ناتمام رها شدهاند. تقوایی در دی ماه سال ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد، اما به دلایل مالی، سانسور و عدم حمایت مراکز دولتی نیمهکاره ماند و فیلمهای ناتمامش به حسرتی برای دوست دارانش بدل شده.
و اما جایزه های او در طول این سالها
نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت به پاس یک عمر فعالیت هنری ۱۳۹۲
- نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹
- برنده جایزهٔ پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد جایزهٔ پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پنجمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناخدا خورشید۱۳۶۵
- برندهٔ جایزهٔ تندیس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم سانفرانسیسکو برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم کوتاه جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برندهٔ جایزهٔ شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برندهٔ جایزهٔ شیر نقره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز برای فیلم سینمایی آرامش در حضور دیگران ۱۹۷۲
- نشان نقرهٔ ششمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم نفرین ۱۳۵۲
- نشان برنز پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم صادق کرده ۱۳۵۱
از آخرین فیلم تقوایی بیست و یک سال گذشته چرا او تا این اندازه کم کار بوده است؟ به خواستهی خودش؟ و یا ناسازگاری ایام؟
سالها میآیند و میروند و در این وادی کرور کرور فیلم ساخته میشود که مناسب و مارکتدار هم هستند اما دریغ از ذرهای جوهر و گوهر ایرانی که آدم حسش کند. آن وقت کسی چون تقوایی که طلایه دار فهم وضعیت موجود است خانه نشین شده است.
تقوایی هرگز حاضر نشد ذرهای از خواسته و تعهدی که نسبت به سینما داشت پا پس بکشد، هیچگاه خود را در موقعیت حالا این را بسازیم ببینیم بعد چه میشود قرار نداد و همیشه بر سر عهد و آرمانی که بود ماند.
به همین دلیل هم هست که هیچ فیلم ناموجهی در کارنامهش وجود ندارد.
او هرگز به هر قیمتی فیلم نساخت.
در بیستمین جشنواره فیلم فجر، هیئت داوران ، جایزه ویژه خود را به او بابت فیلم کاغذ بی خط اختصاص دادند اما او نپذیرفت و در جواب نامه ای به این شرح نوشت :
استدعا دارم از پذیرفتن تندیس بلورین سیمرغ اهدایی و همچنین حواله نوبت برای خرید پراید، بنده را معذور بدارید. با شرمندگی از یک به یک داوران عادلی که بهترین نیات خیرشان نصیب کار من شد، به اطلاع میرسانم که در جیب من نه برای خرید اتومبیل پول هست و نه در خانۀ تنگ و کوچک من جای مناسبی برای نگهداری بهترین و بزرگترین جایزهها، مخصوصا اگر ویژه هم باشند.