گفتوگو با علیاکبر ثقفی درباره اولویتهای سینمای ایران در ماههای پیشرو
تضعیف بخش خصوصی بزرگترین آسیب به سینمای ایران است
این روزها سینماگران از موارد بسیاری به عنوان اولویتهای سینما در دولت پیشرو صحبت میکنند؛ از رسیدگی به امنیت شغلی و معیشت هنرمندان که خواسته همیشگی اهالی سینماست، تا ایجاد بستری برای فعالیت تمامی هنرمندان و ساختهشدن آثاری که نیاز تمامی مخاطبان سینما را برآورده کند. در گفتوگوی پیشرو با علیاکبر ثقفی، یکی از تهیهکنندگان باسابقه سینما همکلام شدیم و با او درباره اولویتهای سینما در آینده نزدیک صحبت کردیم.
این روزها سینماگران از موارد بسیاری به عنوان اولویتهای سینما در دولت پیشرو صحبت میکنند؛ از رسیدگی به امنیت شغلی و معیشت هنرمندان که خواسته همیشگی اهالی سینماست، تا ایجاد بستری برای فعالیت تمامی هنرمندان و ساختهشدن آثاری که نیاز تمامی مخاطبان سینما را برآورده کند. در گفتوگوی پیشرو با علیاکبر ثقفی، یکی از تهیهکنندگان باسابقه سینما همکلام شدیم و با او درباره اولویتهای سینما در آینده نزدیک صحبت کردیم.
فکر میکنم بد نیست در ابتدا به مشکلات بخش خصوصی و آسیبهایی که طی سالهای اخیر متحمل شده بپردازیم. نگاه شما به این بخش از سینمای ایران چیست؟
قبل از اینکه وارد این بحث که حقیقتا موضوع مهمی در سینمای ماست شویم، فکر میکنم باید از این حرف بزنم که اساسا از مدیران یا دولتی که سر کار هستند انتقاد نمیکنیم و وقتی تغییراتی اتفاق میافتد و جابهجایی انجام میشود و دولت به گروه دیگری واگذار میشود، انتقادات شروع میشود. این رویه از نظر من منصفانه نیست. عملکرد سینما طی چند سال گذشته هم بیتردید معلول علتهایی است. متأسفانه طی سالها با این واقعیت روبهرو شدهایم که مدیریت سینما جناحی است. اما آسیب اصلی که به سینمای ایران وارد شده است را من تضعیف بخش خصوصی میدانم. تهیهکنندگان و کارگردانهایی که مستقل کار میکنند، حقیقتا ضربههای بزرگی را تجربه میکنند. برخی از این دوستان مدتهاست فیلمی نساختهاند و یا از فیلمساختن محروم شدهاند. من افرادی را در این سینما میشناسم که نزدیک 10 سال است خانهنشین هستند. تعداد بسیار زیادی از فیلمهای اجتماعی ما پشت خط اکران مانده که بسیاری از آنها محصول بخش خصوصی است. متأسفم که باید به این واقعیت اشاره کنم که برای برخی از مدیران فرهنگی ما اساسا سینما اهمیتی ندارد. از این جهت برخی از اهالی سینما فکر میکنند اگر هدایت امور به عهده فردی گذاشته شود که از جنس اهالی سینماست، بهتر میتوان با آنها همصحبت شد و این درک متقابل از شرایط وجود دارد. من هم با این نظر موافقم. به نظرم اگر خلاف این موضوع باشد شاید برای یک مدیر خیلی تفاوتی نداشته باشد فیلمی اکران میشود یا خیر و چه سرنوشتی خواهد داشت.
البته که موضوع اکرانها یکی از اتفاقاتی است که بسیاری از اهالی سینما در مورد آن نظرات متفاوتی دارند. از نمایش انبوه کمدیها تا اکران کمرمق فیلمهای اجتماعی یکی از انتقادهایی است که بسیاری از اهالی سینما روی آن اتفاق نظر دارند.
در زمان کرونا ما اتفاقات زیادی را تجربه کردیم. سینما هم تابع شرایط حکمفرما بر جهان رو به تعطیلی رفت و بعد از این همهگیری خیلی سخت بود تا شرایط را به قبل از آن برگرداند. عادت مردم برای تماشای فیلم تغییر کرد و اکران آنلاین، جای سالنهای سینما را گرفت. در همین شرایط اکران فیلمهای کمدی توانست تعداد بیشتری از مخاطبانی که عادت فیلمدیدن در سالنهای سینما را ترک کرده بودند به سینما دعوت کند. اما متأسفانه فیلمهای خوبی اکران نشد. آثاری که اگر زمان سیفالله داد یا دهه70 اکران میشد، درجه «ج» به آنها داده میشد. اما همین فیلمها در لیست آثار برتر سینمای ایران جا گرفتند. من با ساخت و نمایش فیلمهای کمدی بههیچوجه مخالف نیستم. ساخت فیلم کمدی قطعا استعداد، هنر و هوش بالایی میخواهد. اما مهم است که فیلم کمدی خوب و سالم ساخته شود. ژانر کمدی در تمام دنیا گونه پرطرفداری است. در کشور خودمان چه پیش از انقلاب و چه پس از آن فیلمهای بسیار خوبی در این گونه ساخته شده. اما نمیتوان به هر قیمتی مخاطب را خنداند. درحالحاضر بسیاری از این فیلمهای کمدی را نمیتوان با خانواده دید. متأسفانه طی مدت زمانی این فیلمها در سینمای ایران حاکم شده و به یکباره موج کمدیسازی رونق گرفته و متأسفانه میبینیم فیلمهای اجتماعی که طلایهدار سینمای ایران در بسیاری از رویدادهای سینمایی جهانی بودند، به حاشیه رانده شدند. در این میان سینماداران از این وضعیت کمال استفاده را میکنند؛ چراکه اساسا برای آنها تنها فروش فیلم اهمیت دارد و نوع فیلم مهم نیست و این اتفاق باعث فیلمسوزی و نابودی سینمای اجتماعی شده است. چراکه بستری برای اکران آنها وجود ندارد و اگر معدود فیلمهای اجتماعی هم اکران شوند، در سانسهای محدود و مرده به نمایش گذاشته میشوند. این درحالی است که در برخی از پردیسها، فیلمهای کمدی در یک روز 60 سانس دارند. این را هم باید اضافه کنم که نوع حمایت مجموعههای تولید فیلم هم نیاز به یک بازبینی اساسی دارد. در این مدت تعداد زیادی از فیلمها از طریق ارگانهای دولتی حمایت شدند و هزینه زیادی برای ساخت آنها صرف شد ولی درنهایت برخی از آنها به تلویزیون فروخته شدند و یا هزینه تولید فیلم چیزی حدود 30 میلیارد بوده و درنهایت یک میلیارد فروخته است. مبنای ایجاد بنیاد سینمایی فارابی از ابتدا سینمای حمایتی و هدایتی بوده است، اما متأسفانه طی سالیان این تعریف شکل دیگری پیدا کرده. پس فیلمهای اجتماعی در کدام بخش از حمایت دولت جا دارد؟
مقصود شما این است که اهالی سینما از نگاه مدیران دستهبندی میشوند؟
من معتقدم مدیر نباید به برخی مثل شهروند درجه دو نگاه کند. یک مسئول حکم باران را دارد، باید بر همهچیز یکسان ببارد. من مخالف حمایت از برخی فیلمهای مذهبی و استراتژیک نیستم؛ سینمای ما به این دست فیلمها هم نیاز دارد. اما میتوان به شکلی امور را پیش برد که از برخی استعدادهای جوان هم حمایت کرد. اصلا چیزی به اسم استعدادیابی تعریف نشده است. درحالحاضر متقاضی حضور در سینما نسبت به گذشته بسیار زیاد شده است، اما یکدهم گذشته از آنها حمایت نمیشود.
شما فکر میکنید اولویتهایی که در سینما نیاز به بازنگری دارند، چیست؟
در زمان آقای ایوبی سینمای هنر و تجربه شکل گرفت. وزن این سینما خیلی بالاست. متأسفانه این گروه سینمایی به مرور تغییر ماهیت داد و به جایی رسید که هر فیلمی نمیتوانست در سینما اکران بگیرد، در این گروه سینمایی نمایش داده میشد. به نظر من این گروه سینمایی ارزش نگهداری و مراقبت زیادی دارد. داستان هنر و تجربه شبیه این ضربالمثل «سرنا را از سر گشاد آن میزند» شده است. سینمای هنر و تجربه در جهان جایگاه والایی دارد. آثاری مثل «چهارصد ضربه» در این بخش دستهبندی میشود. یا «خانه دوست کجاست» و «طبیعت بیجان»؛ «آب، باد، خاک» را فیلمهای هنری و تجربی میدانیم. فیلمهایی که به مراتب ارزش بالاتری نسبت به سینمای بدنه دارند.
عدهای از همکاران شما بر حذف پروانه ساخت تأکید دارند، نظر شما چیست؟
برخی از همکارانم این روزها بر حذف پروانه ساخت تأکید میکنند که من خیلی با نظرشان موافق نیستم. فکر میکنم بیش از اینکه خواستار حذف پروانه ساخت باشیم، باید گروهی متعلق به بدنه سینما در شورای پروانه ساخت حضور داشته باشند؛ گروهی که یاریکننده کارگردان و نویسنده باشند. اگر تشخیص میدهند فیلمنامه ارزش هنری کافی را ندارد به نویسنده اعلام کنند، اگر نقصی در متن میبینند به نویسنده مشورت بدهند و یا تشخیص میدهند سوژه کهنه شده و ارزش کارکردن ندارد. اگر مشاورههای خوبی در این مرحله از سمت افرادی که دلسوز سینما هستند داده شود، اتفاقا انگیزههای بهتری هم ایجاد میکند. اما مهمتر از هرچیز این نکته است که ما نیاز داریم در سینما قوانینی مصوب شود که هر مسئولی بر صندلی تکیه زد، قوانین تغییر نکند. نمیتوان تمامی تقصیرها را گردن مدیران انداخت. اهالی سینما هم میان خودشان چنددستگی و تفرقه وجود دارد و گاهی همین اختلافنظرها زمینه اختلافهای عمیق میشود. درحالحاضر نظام تهیهکنندگان متشکل از چهار صنف است. اما اگر نظر من را بخواهید معتقدم در مجموع ما صدتا تهیهکننده واقعی نداریم. تهیهکننده واقعی از نظر من فردی است که شناخت و تسلط خوبی به فیلمنامه دارد، از نیروهای مجرب در کار استفاده میکند و امکانات بالقوه را میشناسد و آنها را مدیریت میکند. متأسفانه درحالحاضر تهیهکنندگانی هم داریم که از ارگانی هزینه تولید فیلمی را گرفتهاند و اسم آنها در لیست تهیهکنندگان سینماست. اکثر آنها سودشان را در تولید به دست میآورند و اگر فیلم فروش نکند، خسارتی نمیبینند.
فکر میکنم یکی از نکاتی که بسیاری از اهالی سینما روی آن اتفاق نظر دارند ساخت فیلم در گونههای متفاوت است که مخاطب ارتباط بهتری با سینما برقرار کند.
این نکته بسیار مهمی است. ما هروقت در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودکونوجوان هستیم، از این سینما صحبت میکنیم، بعد همهچیز فراموش میشود تا سال بعدش. یا ما چند فیلم خانوادگی خوب داریم؟ بحث تنوع ژانر اتفاق بسیار مهمی است که میتواند برای مخاطب و اهالی سینما امیدآفرین باشد. تکصدایی هرگز به نفع سینما نیست و من هم امیدوارم در آینده از این تکصدایی فاصله بگیریم و شاهد ساختهشدن فیلمهای متفاوتتری باشیم. نکته دیگری که به نظرم بسیار با اهمیت است حفظ مکانیسم حاضر در سینماست که باید دست وزارت ارشاد باشد تا دست سینمادار. الان که وقت تغییر دولت است نمیتوان همه ناکارآمدی گذشته را به گردن دولت قبل انداخت. باید کمی واقعبین بود و آنالیز کرد که کدام بخش از سینما دچار آسیب شده و در پی درستکردن آسیبهای گذشته باشیم. درحالیکه هفت هزار عضو در خانه سینما داریم، دستکم پنج هزار نفر از آنها بیکار هستند و فقط دلخوشیم که این تعداد توسط صندوق اعتباری هنر بیمه هستند. آیا فقط همین کافی است؟ نباید فکر جدیتری برای این تعداد از اهالی سینما داشت؟ اگر بخواهیم صادقانه آسیبشناسی کنیم، باید به این موضوع فکر کرد که حقیقتا به فکر اهالی سینما باشیم. به فکر معیشت و امنیت شغلی آنها. در این 45 سال برای سینما کارهای بزرگی صورت گرفته است. طبیعتا سینما اوج و فرودهای زیادی را تجربه کرده است. جدا از تهیهکننده و کارگردان، در این سالها ما بازیگران خوبی به سینما معرفی کردیم و بسیاری از آنها در سطح جهانی مطرح شدند و درخشیدند. اما همچنان موضوعات ساختاری بسیاری داریم که باید به آنها رسیدگی شود. موضوع بازنشستگی اهالی سینما بسیار با اهمیت است. کمترین حقوق بازنشستگی را هنرمندان دریافت میکنند و این بههیچعنوان منصفانه نیست.
و سخن پایانی؟
چیزی که برای من و عده کثیری از اهالی سینما مهم است، امیدآفرینی است که میتواند انسان را به حرکت وادارد و امید اساسا دلگرمکننده است. به همدلی بیشتری میان اهالی سینما نیاز داریم. آرزو میکنم تمامی تهیهکنندگان سینما زیر یک سقف جمع شوند و مطالباتشان را از مسئولان و دولتمردان درخواست کنند. درحالحاضر هر گروه تهیهکننده وقتی به مدیری مراجعه میکند، برای هر گروه بهاصطلاح نسخههای متفاوتی پیچیده میشود. نیاز است بیشازپیش به فکر منافع سینما باشیم.