مریم طلایی، موتورسوار بینالمللی در گفتوگو با «شبکه شرق»:
نمیدانم چرا نسبت به زنان موتورسوار جبهه میگیرند/ باید به زنان هم گواهینامه موتورسواری بدهند/ در موتورسواری اینقدر پوشش سنگین است که تشخیص زن و مرد مشکل هم میشود
موتورسوار بینالمللی معتقد است که غیرقانونی بودن ارائه گواهینامه موتورسواری به زنان در ایران باعث شده که آنها نتوانند در عرصه بینالمللی حضور پیدا کنند.
مریم طلایی، موتور سوار بینالمللی ایران به تازگی با دست پر و به عنوان راننده برتر رقابتهای «تی تی اتریش» انتخاب شدهاست. او که جز اولینها در این رشته به حساب میآید، معتقد است که غیر قانونی بودن ارائه گواهینامه موتورسواری به زنان در ایران باعث شده که آنها نتوانند در عرصه بینالمللی حضور پیدا کنند. با او در مورد موتور سواری و مشکلاتش گفتگوکردیم.
آشنایی شما با موتور سواری و رالی از کجا شروع شد؟
من از کودکی در خانوادهای بزرگ شدم که همه روی ماشینهای آمریکایی کار میکردند. البته ورزش اصلی من از کودکی موتورسواری بود. برادرم در دهه ۶۰ در سافاری کشوری مقام داشت و همیشه مجله ماشین دست برادرم بود. ولی در کل خانواده فقط من آلوده موتور شدم.
چرا موتور سواری را انتخاب کردید؟
چون من همیشه فکر می کردم که به آدرنالین بیشتری نیاز دارم و رالی جواب نمیداد! وقتی ۹ ساله بودم، رانندگی یاد گرفتم و یادم است که در آن سن ماشین بلیزر برادرم را یواشکی برمیداشتم و میرفتم در تپههای اطراف رانندگی میکردم. اولین ماشینم بی ام و 2002 بود که ماشین خانوادگی ما بود و به من به ارث رسید.
از چه زمان به صورت حرفهای موتور سواری را دنبال کردید؟
من متولد ۵۹ هستم. بعد از مهاجرت به کانادا در سال ۲۰۰۸ (سال ۸۶) گواهینامه موتور گرفتم. در آنجا تردد روزانهام با موتور بود و بعدها در سفرها و سافاریهای گروهی شرکت کردم. در ادامه هم که به سفرهای بزرگتری مثل سفر آفریقا رفتم. در مسیر ۸۸۰۰ کیلومتری سال ۲۰۱۵ در آفریقا از کشورهای اوگاندا، رواندا، کنیا، تانزانیا را دیدن کردم.
رشته موتور سواری پر هزینه به نظر میرسد، چطور از پس تامین هزینههای آن برمیآیید؟
پدر من خلیل طلایی قبل از انقلاب در بالغ بر ۳۷ فیلم نقش ایفا کرد، البته بعدها پدرم، سردار طلایی شهید شد. من از کودکی کنار پدرم در سینما بودم. از ۹ سالگی تجربه بازی دارم که شاید مشهورترین آن فیلم «هفت گنج» که کار آقای مشایخی بود نقش ایفا کردم. در کل در حدود ۳۰ فلیم و سریال یا جلوی دوربین یا دستیار کارگردان و عکس صحنه بودم. همچنین در رشته گرافیک و عکاسی تحصیل کردم. بنابراین از کارهایی که انجام دادم، هزینه موتوسواری را تامین میکردم.
آیا شده به عنوان موتور سوار هم در فیلمی، ایفای نقش کنید؟
بله، در چند فیلم و سریال موتور سواری کردم که بیشتر آنها مثل فیلم ممنوعه ممیزی خورد و اجازه پخش نگرفت. حتی در سریال راهیشو، من به عنوان داور زن به همراه ارشا اقدسی کار کردم که فقط قسمت اول را نشان دادند و بقیه قسمتها ممیزی خورد و تمام موتور سواری من و ارشا حذف شد. البته در کمال تعجب در آخرین کارم که سریال تماس به کارگردانی آقای طهمورث است، حدود ۸۰ در صد موتورسواری های من پخش شد.
اسم ارشا اقدسی را آوردید. شما بدل کاری موتور هم انجام میدهید؟
بله، من از وقتی که به خاطر دارم از این کارها انجام میدادم. از موقعی هم که با ارشا آشنا شدیم همیشه بدلکاری می کردیم. در سریال راهی شو هم که گفتم ،من و ارشا همه کارهای خطرناک را با موتور انجام میدادیم و بعد از ما شرکت کنندهها که همه قهرمانان موتور سواری و رالی بودند را ترغیب میکردیم که آن کارها را انجام بدهند ولی به خاطر حضور من بخشهای مربوط به موتورسواریها را به طور کلی حذف کردند.
علت این سختگیری مساله حجاب است؟ حجاب تعریف شده در رشته موتور سواری چگونه است؟
اتفاقا در موتورسواری اینقدر پوشش سنگین است و در نهایت یک کلاه کاسکت هم روی سر قرار میگیرد که دیگر تشخیص زن و مرد بودن مشکل میشود. یک لباس چرم ۱۳، ۱۴ کیلویی را با آن همه آهن و گارد و کلاه کاست دو کیلویی را سر می کنید به همین دلیل به هیچ عنوان نمیفهمید که موتورسوار زن است یا مرد. واقعیت این است که ما هم هیچ وقت نفهمیدیم چرا این همه مقابل موتورسواری زنان جبهه میگیرند.
در حال حاضر موتور سواری زنان در ایران چه جایگاهی دارد؟
در سال ۲۰۱۶ که ما این رقابتها را در ایران آغاز کردیم فقط ۳ نفر شرکت کننده داشت ولی الان خوشبختانه خیلی زیاد شدهاست. با تمام جلوگیریهایی که به خصوص در سالهای اول میشد که ما حق ورود به پیست را نداشتیم و مشکلاتی این چنینی وجود داشت ولی خانمهای زیادی که علاقه دارند ورزشهای عجیب وخاص را دنبال کنند به موتورسواری روی آوردند.
در مطلبی مطالعه میکردم که بخاطر نیروی G که در موتورسواری به خانمها وارد میشود، آنها نمیتوانند هر موتوری را سوار بشوند، این درست هست؟
خیر. در مسابقات رالی من تنها خانمی بودم که در قسمت سنگین سوارها بودم. من بی ام و 750 CC می راندم. همچنین چند ماه پیش که در عراق مسابقه موتورشو داشتیم یک تابوشکنی بود که انجام شد و دولت و فدراسیون عراق بسیار از موتورسواری زنان استقبال کردند و قرار شد که به زودی ما در آنجا آموزش موتور سواری را به زنان آغاز کنیم.
تفاوت کاری فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری و کانون جهانگردی چیست؟
فدراسیون مسابقات موتورسواری ریس را برگزار میکند ولی کانون جهانگردی، مسابقات سافاری و رالی را به صورت تخصصی برگزار می کند. مثلا امسال کانون جهانگردی ۸۰۰ رویداد برگزار کردهاست. بزرگترین آن هم که رالی خزر- خلیج بود که من شب قبل از سفرم به اتریش در آن رالی حدود ۹ روز در جاده بودم.
آیا درست است که گفته میشود در رشته موتورسواری مسابقات جهانی به آن معنایی که در سایر رشتهها است، وجود ندارد و بیشتر به صورت همایش موتور سواری است و برای همین سکو اهدای مدال هم وجود ندارد؟
بعد از فرمول وان یکی از بزرگترین مسابقات سرعت GP است که هر سال برگزار می شود.
بگذارید واضحتر سوال را مطرح کنم. در ایران حضور شما در مسابقات موتورسواری اتریش و جایزهای که گرفتید به عنوان قهرمان موتور سواری جهان عنوان شد که من بعدها فهمیدم ما اصلا چنین عنوانی نداریم.
ریس و سفاری دو مدل است که نقشه دارند و در آنها سکوی مدال وجود دارد. مسابقات سافاری گردشگری است که در آن عنوانبندی وجود ندارد. در موتور سواری فیوا بیشتر مسابقات با موتور کلاسیک برگزار میشود در نتیجه این مسابقات یک سری پیام دارد، توریست و گردشگری را ترویج میدهند و در عین حال ایمن راندن را ترویج می کنند. این مسابقاتی که من در آن حضور داشتم دوستانه بود و برای ترویج صنعت توریسم بود. ۱۲۰ شرکت کننده از ۱۳ کشور در آن حضور داشتند. شرایط آب و هوایی هم البته خوب نبود و شدیدا اتریش بارانی بود. ۵ خانم بودیم که در این مسابقات حضور داشتیم که تنها من مسابقه را تا آخر دنبال کردم. برای همین هم به من و آقای دیگری که با ۶۰ سال سن در این مسابقات شرکت کرده بود و سالهاست در این رشته کار میکند، عنوان راننده برتر را دادند.
شما به صورت مستقل در این رقابت شرکت کردید یا به عنوان نماینده ایران در اتریش حضور داشتید؟
پیام این رقابتها دوستی بین ملتها است. من هم با اسم ایران در این رقابتها شرکت کردم و در طول مسیر پرچم ایران هم در کنار پرچم سایر کشورها بود. مسوولان برگزاری هم خیلی تعجب کرده بودند که یک نماینده از ایران بعد از ۶۰ سال آمده و آن هم خانم است و توانسته در این مسیر سخت تا آخر مسابقات دوام بیاورد.
چند موتور دارید؟
من ۵ تا موتور دارم. ۲ تا در کانادا است. یک موتور داشتم که بعد از توری که رفتم در تانزانیا مانده و از آوردنش نا امید شدم. بقیه هم در ایران هست.
شما موتور کراس هم سوار میشوید؟
من از ابتدا تریال شرکت کردم، همان موتوری که صندلی ندارد ولی ریس را شروع کردم از این موتور اندرو استفاده کردم . من پناهگاهی در وسط نا کجا آباد دارم و معمولا آنجا تمرین می کنم.
هزینه این ورزش برای یک خانم چقدر است و چه مشکلاتی دارد؟
موتورسواری ورزش پرهزینهای است. برای شروع کار باید یک موتور بخرید که قیمت آن از ۳۰۰ میلیون تا ۹۰۰ میلیون است. ولی به خانمها فقط تا ۲۵۰ CC اجازه شرکت میدهند که نمی دانم چرا اینقدر کم است. لباس هم از ۱۲ میلیون تا ۵۰ میلیون داریم که بستگی به برند آن دارد. کلاه کاسکت هم از ۵ میلیون تا ۷۰ میلیون است. هزینه بوت و دستکش هم باید حساب کنید. حدود یک میلیارد شاید هزینه داشته باشد. ولی اگر کسی بخواهد تازه یاد بگیرد، میتواند فقط لباس و کلاه را تهیه کند و با موتور اجارهای یاد بگیرد ولی به هر حال بعد از آن باید موتور هم بخرد. اینطوری نیست که فقط بچه پولدارها جذب این رشته شوند. من خودم برای اینکه موتور سواری کنم تمام عمرم کار کردم.
با توجه به اینکه گواهی موتورسواری در ایران به زنان داده نمیشود، چطور با این مشکل برخورد میکنید؟
ایران خیلی محدود است. ما در ایران فقط پیست آیس و آزادی را داریم. ما در دورههای آموزشی فقط مدرک ورزشی میدهیم ولی ما تمام تلاشمان این است که اگر خدا بخواهد و روزی روزگاری در ایران به خانمها گواهینامه داده شود، آنها بتوانند با همین آموزش در خیابان تردد کنند و اصولی یاد بگیرند و مثل بعضی از آقایان موتور سوار در خیابان نباشند. در اتومبیلرانی خانمها میتوانند تصدیق داشته باشند و در مسابقات به صورت حرفهای شرکت کند ولی چون در ایران گواهینامه موتورسواری داده نمیشود، مشکل بزرگی داریم. من در جریان هستم که تعدادی از خانمها برای گرفتن گواهینامه به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. تا اینکه بتوانند پس از مدتی درخواست گواهینامه موتور بدهند و بتوانند در رویدادهای جهانی شرکت کنند. من همیشه فکر میکنم من اگر دیگر نتوانم در مسابقات شرکت کنم چه کسی است که در مسابقات خارجی شرکت کند.