|

آسیب‌شناسی حضور دهه‌هشتادی‌ها در اعتراضات اخیر

آنان که به میدان آمدند

سال 1401 شاید متفاوت‌ترین سالی بود که تا این لحظه زندگی‌مان پشت سر گذارده بودیم، شاید نه مانند بسیاری از اتفاقات در سال‌های گذشته، اما با تغییرات و اتفاقات زیاد. آنچه بر ما و فرزندان و نوجوانانمان گذشت، ابعاد گوناگونی دارد. سالی پر از اندوه و غم، از مرگ پیروز تا شادی عجیب برخی برای شکست تیم ملی؛ همه گوشه‌هایی بود از شکاف‌هایی که رخ داد و تغییراتی که دیده نشد و بر بستر اتفاقات گذشته تکیه دارد.

آنان که  به میدان آمدند
گیسو فغفوری دبیر صفحه آخر روزنامه شرق

گیسو فغفوری: سال 1401 شاید متفاوت‌ترین سالی بود که تا این لحظه زندگی‌مان پشت سر گذارده بودیم، شاید نه مانند بسیاری از اتفاقات در سال‌های گذشته، اما با تغییرات و اتفاقات زیاد. آنچه بر ما و فرزندان و نوجوانانمان گذشت، ابعاد گوناگونی دارد. سالی پر از اندوه و غم، از مرگ پیروز تا شادی عجیب برخی برای شکست تیم ملی؛ همه گوشه‌هایی بود از شکاف‌هایی که رخ داد و تغییراتی که دیده نشد و بر بستر اتفاقات گذشته تکیه دارد.

سقوط

سال 96، اعتراضات از مشهد آغاز و هر روز به تعداد شهرها و افراد اضافه شد؛ اعتراضاتی برای گرانی. همان سال گفت‌وگویی با محسن گودرزی، جامعه‌شناس در سالنامه داشتیم درباره «صداهایی که شنیده نمی‌شود». درمورد تغییرات و تحولاتی که در بطن جامعه شکل گرفته و اتفاقا مسئولان علاقه‌ای به توجه ندارند. در توصیف شرایط آن روزها از حس و حال فرد در حال سقوطی مثال می‌زد که معتقد بود تا حالایش به خیر گذشته است.

نسلی که قرار است حسابی بترکونه

سال 99، اوج کرونا بود و قرار بود با واکسن وطنی زنده بمانیم. روزی 700 نفر می‌ مرد و ما عزاداران عزیزان ازدست‌رفته‌مان بودیم. در خانه خود را زندانی کرده بودیم و فرزندانمان از پشت مانیتورها درس می‌خواندند و کمتر با کسی ارتباط داشتند. در سالنامه مطلبی با عنوان «شش روایت نسل Z» منتشر شد، مجتبی، کیان، رومینا، رستا و... از پشت عینک خود دنیا را تصویر کردند، نسلی که قرار بود بترکانند.

غافلگیری

اتفاق بزرگ افتاد. نسل جدید اتفاق بزرگ را پدید آورد. نسلی که سه سالِ کرونا در خانه‌ها بود و مسئولان بدون دغدغه آنها را ندیده گرفتند و فراموششان کردند. نسلی که دور از چشم آنها قالب زندگی در ایران را برایشان ساخته بودند، حالا با اعتراض بزرگ روبه‌رو شدند. از آخر شهریور تا چهار ماه بعد و تا همین روزها که هنوز تعداد زیادی در زندان هستند و تکلیف «نیلوفر» و «الهه» که فقط روایتگر یک رخداد یعنی جان باختن «مهسا امینی» بودند، هنوز مشخص نشده است. گروهی از دانشجویان ممنوع‌التحصیل شده‌اند، گروهی از هنرمندان ممنوع‌الخروج و ممنوع‌المعامله هستند، در مدارس بمب‌های سمی منفجر می‌شود و هنوز کسی به عنوان مسئول این فاجعه پیدا نشده است و ترانه «برای» که نماد خواستن‌ها و نرسیدن‌ها معرفی می‌شد، در گرمی جایزه برد. ما متحیریم از حضور فرزندانمان در خیابان و دانشگاه و مدرسه، و ... . و این سؤال را نتوانستیم جواب بدهیم که چطور چنین برای بیان خواسته‌هایشان فراتر از جنسیت و عقاید در کنار هم به میدان آمده‌اند.

در این پرونده سعی کردیم از منظرهای مختلف با این اعتراض و حضور خیابانی نسل Z روبه‌رو شویم؛ اتفاقی که غافلگیری بزرگ را به همراه داشت.