|

خلیج فارس، نقطه اتصال ایرانیان

اینکه همه ایرانی‌ها این مرز آبی را از آن خود می‌دانند، امری تاریخی و از مؤلفه‌های وحدت ملی ماست. بیشترین ساحل خلیج فارس از آن ایران است. در کنار ما عراق تنها بخشی از جنوب آن را پوشش می‌دهد که امروزه آن را بصره می‌نامند.

اینکه همه ایرانی‌ها این مرز آبی را از آن خود می‌دانند، امری تاریخی و از مؤلفه‌های وحدت ملی ماست. بیشترین ساحل خلیج فارس از آن ایران است. در کنار ما عراق تنها بخشی از جنوب آن را پوشش می‌دهد که امروزه آن را بصره می‌نامند. از بصره تا تنگه هرمز و از آنجا تا دریای مکران یا عمان امروزی در چابهار همگی در سرزمین پارسیان و فارسیان یا به تعبیر رایج امروز ایران است؛ سواحل جنوبی خلیج فارس در مرز آبی هفت کشور عرب‌زبان است. تا چند دهه پیش هیچ‌کس نامی جز این عنوان از این زیستگاه آبی به خاطر نداشت. حتی در قاهره خیابانی با نام الخلیج‌ الفارسی بوده است. اساسا این تعبیر از کهن‌ترین و پرسابقه‌ترین نام‌ها در تاریخ جهان است. به گزارش نخستین اطلس خلیج فارس که نمایشگاه آن در سال 1344 در کافه شهرداری در محل فعلی تئاتر شهر و به تعبیر روزنامه‌نگاران در چهارراه حوادث برگزار شد و حدود 25 هزار نفر از آن دیدن کردند که در آن زمان رقم قابل ملاحظه‌ای است. آقای عباس سحاب در مقدمه کتابی مشتمل بر همان اسناد و مدارک و نقشه‌ها انتشار این اثر را «جهادی مقدس» خوانده است. از مفاسد حضور اسرائیل در منطقه همین بود که چون پهلوی دوم سیاست نزدیکی با اسرائیل را در پیش گرفت، عرب‌ها از فرط خشم تصمیم گرفتند بر نام مجعول خود اصرار کنند. این کار سبب شد که نیروهای ایرانی ضد نظام شاهنشاهی و ضد امپریالیسمی که دوره‌های آموزش نظامی می‌دیدند، این کشور را رها کنند و علیه این تصمیم صراحتا موضع بگیرند. هرچند روز خلیج فارس بر‌اساس زمان بیرون‌راندن اشغالگران پرتغالی از آنجاست و این به روزگار پادشاهی عباس یکم صفوی و شکل‌گیری دولت ملی در ایران برمی‌گردد؛ اما سابقه پاسداری از این خطه بسی بیشتر است. در دوره صفوی بازرگانی در پیرامون این پهنه آبی رواج و رونق بسیاری یافت. بخش عمده‌ای از کالاهای ترانزیت از همین راه‌های مواصلاتی بود که از هند و چین و آفریقا به این‌ سو و آن‌ سو می‌رفت. این تجارت سابقه‌ای پیش از آن دولت دارد. سعدی در گلستان از تاجری سخن به میان می‌آورد که در جزیره کیش حجره داشت و مانند بازرگانان امروز اطلاعاتی وسیع از وضع خرید و فروش اجناس در این‌ سو و آن‌ سوی عالم داشت و به‌خوبی می‌دانست هر کالایی را از کجا تهیه کند و در کدام کشور بفروشد: گوگرد پارسی در چین که بسیار گران‌قیمت بود و کاسه چینی در روم، که لابد مقصود ترکیه فعلی است، خواهان بسیار داشت و دیبای رومی که در هند فراوان به دنبال آن بودند و فولاد هندی در حلب یعنی شامات، یعنی سوریه و لبنان و اردن امروز، و آبگینه و ظروف شیشه‌ای ساخت حلب برای یمن که در ضلع جنوبی خلیج فارس از قدیم‌الایام به همین نام خوانده می‌شد و برد یمانی یا همان حریر که به گزارش پیشینیان در قطیف هم کارگاه‌های گسترده‌ای داشت به پاست. این تاجر بزرگ با 150 شتر کالا را جابه‌جا می‌کرد که معادل آن گویی 150 کامیون حمل بار امروزی است و 40 بنده خدمتکار که مانند کارمندان شرکت خصوصی او بودند. به روایت سعدی او مانند بازرگانان قدیم هم اهل سفر بود که می‌خواسته به اسکندریه برود که هوای خوبی داشته و هم به مغرب سفر کند که نگران دریای مشوش آنجا بوده است؛ اما مهم‌تر آنکه با امثال سعدی نشست و برخاست داشته و می‌دانسته که او هم اهل گردش و گردشگری است و از او می‌خواهد که سعدی هم خاطراتش را بگوید؛ اما سعدی زبان در کام می‌کشد و او را نصیحت می‌کند. پیش‌از‌آن خلیج فارس دروازه تجارت ایرانیان به اقیانوس هند بود و از آن طریق در جاهای دور و نزدیک مانند مالزی و سیلان و یمن و قطیف و بحرین و بصره کالاهای تجاری را جابه‌جا می‌کردند و گاهی از دزدان دریایی که عموما از این سوی مرز نبودند، در امان نمی‌ماندند. در اواخر دوره ساسانی، یمن با حضور سرداران ایرانی اداره می‌شد. بعدها اندکی پیش از وفات پیامبر اسلام، علی امیرالمؤمنین از طرف آن حضرت به آن سرزمین رفت و چون بازگشت سران قبایل آنجا او را همراهی می‌کردند و با آنها به حضور پیامبر رسید.

خلیج فارس از آنِ همه ایرانیان و ایران‌دوستان در سراسر جهان است و دل‌های همه آنان را به یکدیگر پیوند می‌دهد. مسئله خلیج فارس، امری سیاسی و مربوط به دیروز و امروز و این و آن نیست. در همین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران زمانی که اعلام کردیم آثاری که نام مجعولی برای این خطه آبی می‌آورند، حق شرکت در نمایشگاه را ندارند، با وجود اینکه برخی این حرکت را ضد علم و تحقیق می‌دانستند؛ اما ایرانیان آن را بسیار پسندیدند. زمانی که اشتباه نشریه نشنال جئوگرافیک را بازتاب دادیم و از خبرنگار شبکه الجزیره خواستیم که به دلیل تکرار خطایی چنین بزرگ، این کشور را ترک کند، باز هم کسانی به آن نشریه و شخص خبرنگار توجه کردند؛ درحالی‌که مسئله بر اصل قضیه استوار بود و آن نشریه و شبکه هم سرانجام پوزش خواستند. اینک که بازی‌های جام جهانی فوتبال قرار است در قطر برگزار شود و می‌توان حدس زد که سیاست بر رویه آن کشور در برابر نام خلیج فارس چیست، از دولت محترم انتظار می‌رود که تمهیدات لازم را برای روشنگری و تأکید بر نام تاریخی خلیج فارس با کمک همه ایرانیان و ایران‌دوستان از طبقات و گروه‌های مختلف به کار برد. پیگیری به‌کارگیری نام درست خلیج فارس داخل و خارج نمی‌شناسد؛ همان‌گونه که ده‌ها هزار نفر در فضای مجازی و نمایشگاه بین‌المللی کتاب به صورت فردی و جمعی به این خواست پیوستند، استادان ایرانی دانشگاه‌های خارج کشور با گرایش‌های گوناگون و رشته‌های مختلف نیز در نامه‌ای از رئیس‌جمهور وقت آقای خاتمی این تقاضا را مطرح کردند. تجربه همه این سال‌ها نشان داده که حساسیت ملی ایرانیان توانسته بیش از تصمیمات سیاسی در دفاع از هویت ملی کاربرد داشته و خطاکاران را به اصلاح رویه و سخن خود وادار کند. این حرکت‌های مقطعی و موردی لازم است؛ اما کافی نیست و مناسب است اکنون که از دهه 40 که به گفته زنده‌یاد عباس سحاب این «جهاد مقدس» آغاز شده و آثار و اسناد و داده‌های بی‌شماری گردآوری کرده‌اند، به فکری قدیمی که در همان سال‌های وزارت ارشاد مطرح بود، جامه عمل بپوشانیم: تألیف دانش‌نامه خلیج فارس.

این کار در چند دهه پیش بلندپروازانه بود؛ ولی اکنون با توجه به چهار دهه تجربه ممتد در دانش‌نامه‌نگاری میسر است و می‌توان به آن پرداخت. به‌ویژه آنکه برخی مؤسسات دست به اقدامات محدودی هم زده‌اند. با توجه به اینکه این نام آوایی ملی را بازتاب می‌دهد، می‌تواند با همکاری همه دانش‌نامه‌های موجود، حتی به صورت مجازی کار خود را آغاز کند.