|

روزنامه و روزنامه‌نگار غریب‌اند

یکی از همکاران در توییتر نکته‌ای نوشته بود در تمجید از روزنامه‌ها. این روزنامه‌نگار شناخته‌شده اشاره کرده بود که انتشار گزارش «شرق» درباره شلیک به یک خانواده در پارک پردیسان، گزارش روزنامه دنیای‌ اقتصاد درباره کلید‌خوردن چراغ خاموش طرح صیانت و گزارش روزنامه اعتماد درباره تقلب بزرگ و سیستماتیک در کنکور سراسری، از مؤثربودن روزنامه‌ها حکایت می‌کند.

یکی از همکاران در توییتر نکته‌ای نوشته بود در تمجید از روزنامه‌ها. این روزنامه‌نگار شناخته‌شده اشاره کرده بود که انتشار گزارش «شرق» درباره شلیک به یک خانواده در پارک پردیسان، گزارش روزنامه دنیای‌ اقتصاد درباره کلید‌خوردن چراغ خاموش طرح صیانت و گزارش روزنامه اعتماد درباره تقلب بزرگ و سیستماتیک در کنکور سراسری، از مؤثربودن روزنامه‌ها حکایت می‌کند. چندی پیش محمد‌ درویش، کنشگر و پژوهشگر محیط‌زیست هم در مراسم رونمایی از سند ملی رسانه گفته بود رسانه‌ها دارند از دهه‌های قبل پرقدرت‌تر عمل می‌کنند اما متأسفانه مورد استقبال جامعه نیستند. آقای درویش هم از طرح انتقال آب خزر به سمنان مثال زده بود که با فشار رسانه‌ها و خبرنگاران عملی نشده. به نظرم این همه خوش‌بینی و اتکا به عملکرد رسانه‌های حرفه‌ای و روزنامه‌ها، مبتنی بر شواهد نیست و بیشتر به دلیل دلبستگی ما به شغل و اکوسیستمی است که در آن نفس می‌کشیم. روزنامه‌نگاران شریف و درجه‌یکی که همچنان دارند در روزنامه‌های معتبر و رسانه‌های شناخته‌شده کار می‌کنند، گزارش و مصاحبه تهیه می‌کنند و دلسوزانه و با کمترین درآمد، بیرق روزنامه‌نگاری را بر دوش می‌کشند کم نیستند. ‌
...اما مثال‌های انگشت‌شمار برای ثابت‌کردن این ادعا که روزنامه‌ها قدرتمند و تأثیرگذارند، کفایت نمی‌کند.

نگاه به همین نمونه‌هایی که در بالا و از طرف همکارانم ذکر شده برای رد مدعا کافی است؛ روزنامه «شرق» در مطلبی تکان‌دهنده از شلیک به یک شهروند در فضای عمومی گزارش می‌دهد، جامعه منقلب می‌شود و بسیاری ابراز تأسف می‌کنند و حتی برخی مسئولان هم واکنش نشان می‌دهند اما ماجرا به همین‌جا تمام می‌شود. مقامات مرتبط و مسئول نه نیازی به واکنش و عذرخواهی می‌بینند و نه حتی توضیحی می‌دهند. طرح صیانت هم به شکلی دیگر راه خودش را می‌رود. رسانه‌ و بیش از آن شهروندان در شبکه‌های اجتماعی دارند فشار می‌آورند و کمپین می‌سازند و امضا می‌زنند اما این فشارها فقط ممکن است فاجعه را کمی به تأخیر بیندازد. اسم طرح صیانت به «تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی» تغییر می‌کند و همان اهداف تأسف‌بار، با کمی دست‌کاری در حال اجراشدن است. سال‌هاست که روزنامه‌ها دارند درباره کنکور و مصائب و پشت‌پرده‌اش می‌نویسند. همکاران ما با فکت و دقیق نوشته‌اند که ادامه کنکور به نفع مافیای پنهان است و کارتل‌هایی که گردش مالی هزاران میلیارد تومانی دارند. اما کنکور تا همین امروز ادامه داشته و تقلب گسترده‌اش هم به کسی برنخورده. کنکور امسال را هم که شاهد بودید و نیاز به بازگویی‌اش نیست.

در مقابل آن یکی، دو مثال نصفه‌نیمه در ستایش از عملکرد رسانه، همه واقعیات جامعه ایستاده‌اند. این همه سال است که روزنامه‌ها، از مشکلات گشت ‌ارشاد و تندروی‌ها و برخوردهای خیابانی با زنان و جوانان می‌نویسند و می‌پرسند، ولی چه اتفاقی افتاده؟ مسئولان تصمیم‌گیر و تریبون‌های رسمی همچنان می‌گویند گشت‌ ارشاد مطالبه عمومی است و یک قدم عقب نگذاشته‌اند و تندتر شده‌اند. فارغ از مستندات و آمارها، این همه سال از دریاچه ارومیه گفتیم و نوشتیم و دریاچه دارد می‌خشکد،همان‌طور‌که زاینده‌رود خشک شد، همان‌طور‌که زاگرس و جنگل‌هایش. خوزستان با هور و تالاب‌هایش. این‌همه آمار و افکارسنجی و نوشته درباره تمایل ایرانی‌ها و متخصصان به خروج و مهاجرت از کشور، چه اتفاق مثبتی را رقم زده؟ چقدر توانسته این موج را متوقف یا حتی کندتر کند؟ مردم از وضعیت بازار و تصمیمات و سیاست‌گذاری‌ها نگران‌اند و به شیوه‌های مختلف نارضایتی را ابراز می‌کنند و گاهی حتی به خیابان می‌آیند. روزنامه‌ها کجای این داستان‌اند؟ می‌توانند هشدار بدهند و پیش‌گیری‌اش کنند؟ می‌توانند تحلیل و نقد مناسبی بر این فضای بعضا پربرخورد بنویسند؟ حتی خود اخبار را هم نمی‌توانند درست و کامل پوشش بدهند. همان‌طور‌که در همه این سال‌ها نتوانسته‌اند. فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی همچنان از رسانه‌های حرفه‌ای به‌روزتر، فعال‌تر و مؤثرترند؛ گرچه همان‌ها هم حدی دارند و فقط تا جایی می‌توانند فشار بیاورند. که اگر گوش شنوایی بود، امروز با این حجم از مشکلات، بی‌کفایتی‌ها و بی‌تدبیری‌ها مواجه نبودیم. اگرچه که طرح صیانت کامل شود، همین اندک را هم نخواهیم داشت.

‌رسانه‌ و کلماتش، کی و کجا توانسته جلوی اشتباه را بگیرد؟ یا جلوی فساد را. چقدر توانسته به منافع عمومی خدمت کند. چند بار؟

ما روزنامه‌نگاریم و می‌توانیم خودمان را کمی تحویل بگیریم و کمی بازارگرمی کنیم. اما چه کسی را قرار است گول بزنیم؟ رسانه‌ای که مردم اقبالی به آن نداشته باشند و تیراژ و مخاطب محدودی داشته باشد و مدیران و مسئولان را به کرنش و اصلاح وادار نکند، جای افتخار ندارد.

حالا نپرسید که اگر فایده ندارد، چرا همین‌ها را می‌نویسی. نگویید اگر مؤثر نیست، چرا می‌نویسی. ما کار دیگری بلد نیستیم و کار بیشتری هم ازمان برنمی‌آید. دچار سوءتفاهم نیستیم،‌ اما جز نوشتن هم گزیرمان نیست. ما می‌نویسیم تا صدای کوچکی باشیم و سکوت فراگیر نشود. چراغ را روشن نگه می‌داریم.