انسان عرفی و ذهن پرسشگر
سخنرانی خانم سارا شریعتی، استادیار دانشگاه تهران را شنیدهاید که در آن به انسان عادی یا به تعبیری انسان عرفی اشاره میکند که عموما براساس باورهای رایج، کلیشههای موجود و براساس آنچه میگویند، عمل میکند. جهانش را کلیشههایی مانند: «مردم چه میگویند» و «دولت چه میگوید» شکل میدهد.
سخنرانی خانم سارا شریعتی، استادیار دانشگاه تهران را شنیدهاید که در آن به انسان عادی یا به تعبیری انسان عرفی اشاره میکند که عموما براساس باورهای رایج، کلیشههای موجود و براساس آنچه میگویند، عمل میکند. جهانش را کلیشههایی مانند: «مردم چه میگویند» و «دولت چه میگوید» شکل میدهد. گزارههایی که هدایتگر دانش و بینش سیاسی، اجتماعی، دینی و... اوست و درک عمومی و باور رایج را به او منتقل میکند. چنین انسانی چگونه میتواند از تعلقاتی که در آن گرفتار آمده، فاصله بگیرد، آنها را تحلیل و نقد کند و قدرت تمییز داشته باشد؟ پاسخ ذهن پرسشگر یا پرسشگری است؛ زیرا پرسش مبدأ جهش فکری است. پرسش نقشی کلیدی در وقوع فهم دارد و پرسشگری، نقدکردن و برای یک سؤال پاسخخواستن است. به گفته مارتین هایدگر «پرسش پارسایی تفکر است». ذهن پرسشگر وضع موجود را به چالش میکشد تا بهتر بفهمد و بهتر تغییر دهد. ذهن پرسشگر در انسان خصلت رهاییبخشی ایجاد میکند؛ به گفته اندیشمندان علوم اجتماعی رهایی از «همینی که هست»، رهایی از جبرگرایی و رهایی از تعلقاتی که نمیپسندد: ذهن پرسشگر پادزهر هرگونه توتالیتاریسم، تقدیرگرایی و بنیادگرایی است.
تا زمانی که پرسشی وجود نداشته باشد، کلیشهها، قاعدهها و قوانین بیهوده، وجود خواهند داشت و با کاهش کیفیت تفکر انتقادی در جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمیتوان انتظار دگرگونی خاصی را داشت، چراکه با پدیده کممایگی خردورزی و تفکر انتقادی مواجه خواهیم شد. ازاینرو جامعهای که در آن ذهنهای پرسشگر وجود داشته باشد، به خود و نظمش فکر میکند؛ بنبستشکنی کرده و به راههای رهایی خویش فکر میکند. درنهایت آنکه جامعه توسعهیافته، جامعه پرسشگر است، چون بذر استعداد در محیط غیردموکراتیک نمیروید. انسان عادی چگونه میتواند پرسشگر باشد؟ برای پرسشگرشدن باید حس کند که وجود با احترام دارد. چنین انسانی هرچیزی را نمیپذیرد و برای خودش هویت ارزشمند قائل میشود. به قانعشدنش از پاسخ پرسش، ارزش مینهد؛ بازیگر هوشمند جامعه شده که سطح تعامل و همکاری را بالا میبرد. در ایجاد یک جامعه هوشمند با ارزشهای انسانی نقش داشته و پاسخگوبودن و شفافیت حاکمیت را مطالبه میکند که در نهایت رفاه و امید را به همراه دارد. جامعه دارای چنین افرادی توسعه و رشد را تجربه خواهد کرد و توقع جامعه از حاکمیت و حتی نظم موجود را تغییر میدهد و سرنوشت خود را خود تعیین میکند، اما ذهنهای پریشان نمیتوانند پرسشگران خوبی باشند.