|

حذف «انسان» در ساحت دو قطبی

۷۱ سال پیش باستانی‌پاریزی یادداشتی در روزنامه بیداری نوشته بود که در آن به چالش‌هایی که باعث می‌شود زنان با یکدیگر روبه‌رو شوند، اشاره کرده بود. از دید او رفتار اجتماعی بعد از کشف حجاب در سال‌های پیش از نگارش یادداشت این مسئله را طرح می‌کرد که خواسته زنان با حاکمیت عمومی مسئله چقدر همخوانی داشته؟

سینا رحیم پور روزنامه‌نگار

۷۱ سال پیش باستانی‌پاریزی یادداشتی در روزنامه بیداری نوشته بود که در آن به چالش‌هایی که باعث می‌شود زنان با یکدیگر روبه‌رو شوند، اشاره کرده بود. از دید او رفتار اجتماعی بعد از کشف حجاب در سال‌های پیش از نگارش یادداشت این مسئله را طرح می‌کرد که خواسته زنان با حاکمیت عمومی مسئله چقدر همخوانی داشته؟ زنان چقدر علیه زنان هستند و در شرایط عدم ساختار میانجیگر انسانی، سهم زنان در درونی‌سازی زن‌ستیزی تا چه میزان می‌تواند دارای اهمیت باشد. 71 سال پس از این یادداشت هنوز جامعه ایرانی با این سؤال روبه‌رو است که دال برتر در موضوع حجاب چیست؟ سؤال دیگر این است که آیا زنان کنش‌های ستیزه‌جویانه خود را با یکدیگر به‌عنوان امری ایدئولوژیک درک می‌کنند؟ ماجرای فیلم درگیری دو زن با یکدیگر در اتوبوس بر سر حجاب فاز جدیدی از بحران گفتمانی جامعه را به رخ کشید. مقابله متقابل تا پیش از این سطح نفوذش تا شبکه‌های اجتماعی و درگیری مجازی موافقان و مخالفان یک گفتمان بود؛ اما پس از اعلام این خبر خبرگزاری فارس با این عنوان که «زن تذکر‌گیرنده» این ویدئو بازداشت شده است، دوقطبی موافقان و مخالفان «حجاب اجباری» یک بار دیگر سطح تنش بر سر این مسئله در ایران را عیان کرد. تنشی که البته به دلیل نبود یک میانجی، هم‌نوع را در مقابل هم‌نوع قرار داده و دیگر از نگاه انسانی در مسئله خبری نیست. حسین بشیریه پیش‌تر از فرایندهای دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی که «انسان» را تبدیل به «سوژه» می‌کند، گفته بود و حالا دوقطبی امروز زنان در ایران بر سر حجاب با از دست دادن ساختار میانجی و انسانی خود تبدیل به یک «سوژه» شده است. در وضعیت کنونی شما یا موافق حجابید یا مخالف حجاب. در واقع مفهومی به‌عنوان «زن خوب و زن بد» به وجود آمده است که تعبیرش از سمت هر‌کدام از طرفین بحث متفاوت است. باوری میانه به‌عنوان اختیار و انتخاب در ماجرای اخیر کم‌رنگ‌ترین حالت ممکن را به خود گرفت و درباره آن صحبتی هم به میان نیامد. درصورتی‌که شاید راه میانه و نزدیک به واقعیت جامعه همین باشد. در ماجرای ویدئوی درگیری زنان در اتوبوس در شبکه‌های اجتماعی و در تحلیل بعد از واقعه در غیاب تفکر میانه و انسانی با دو تفکر بیشتر روبه‌رو بودیم. زن تذکردهنده به نظر خود به نمایندگی از سیستم «خیرخواهانه» تذکر می‌دهد و حتی بر‌اساس ویدئوهای منتشر‌شده موجود خشونت به خرج می‌دهد و از بازداشت به‌عنوان عامل بازدارنده یاد می‌کند و زن «تذکرگیرنده» آن کلام را «زن‌ستیزی زنانه» تلقی می‌کند و از ابزار خشم و تصویربرداری برای مقابله استفاده می‌کند و در نهایت بدون درنظرگرفتن «اختیار در تصمیم» طرفی تبدیل به «خود» و طرفی تبدیل به «دیگری» می‌شود. یک دو‌قطبی نگران‌کننده که می‌تواند هر دم در آتش خشم عمومی بیشتر بدمد.

اما سؤال اینجاست که گفتمان غالب حاکم بر جامعه کدام نگاه است؟ نگاه عرفی و رسمی به مسئله حجاب یا نگاه اجتماعی حاکم بر لایه‌های میانی جامعه؟ گفتمان مبتنی بر ایدئولوژی حاکم سال‌ها تلاش کرده تا تفکر خود را در جامعه تثبیت کند و تفکر مخالف خود را «ضد ارزش» بنامد و طرف دیگر در تلاش برای اختیار در تصمیم‌گیری در این مسئله است.

شاید بخشی از پاسخ را بتوان در این مسئله جویا شد که کدام گفتمان دارای هژمونی مؤثرتری است. نگاه رسمی دارای ابزار قدرت و بازدارنده در این مسئله است و با اقتدار در حال مواجهه با نگاه مخالف خود است؛ اما نگاه مقابل دارای ابزار اجتماعی است. در‌این‌میان در ماجرای اتوبوس با موضوعی روبه‌رو هستیم که نگرانی را در بالارفتن سطح تنش‌ها بیشتر می‌کند. تا پیش از این برخی مخالفان حجاب اجباری از شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان ابزار خود استفاده می‌کردند و با طرح مسائلی مانند «دوربین ما اسلحه ما» مسئله را به سطح شبکه‌های اجتماعی می‌کشاندند؛ اما در ماجرای اخیر شاهد بودیم که این شعار سویه دوطرفه به خود گرفت و جریان دولتی نیز از همین ابزار و تهدید به برخورد سلبی استفاده کرد.

همه این رخدادها باعث شده در این مسئله دو سمت بیشتر وجود نداشته باشد. مسئله یا سیاه است یا سفید. میانه‌‌ای به نام خاکستری در این درگیری در حال کم‌رنگ‌شدن است و خطر بیشترشدن سطح تنش‌ها کاملا قابل پیش‌بینی است.

باید به این مسئله توجه داشت که حل این مسئله نیازمند چند مقدمه در سطح عمومی و تصمیم‌گیری است. اول اینکه تصمیم‌سازان باید به این نکته توجه کنند که با برخورد سلبی، هیچ جامعه‌ای همسو نشده و به جای حرکت به سمت پررنگ‌کردن گشت ارشاد یا اخباری مانند بازداشت افراد به سوی تولید یک میانجی در این مسئله حرکت کنند. واقعیت این است که این گروه به دلیل داشتن ابزارهای سلبی نقش پررنگی در بالارفتن تنش‌ها دارند و در بیشتر مواقع نقطه آغاز تنش‌ها از همین نگاه آغاز می‌شود. دوم اینکه جامعه باید بتواند هوشیارانه از پیچ تنشی که به دلیل نبود میانجی ایجاد شده، به سلامت گذر کند و از حل مسئله به این‌شیوه خودداری کند و به جای خود و دیگری‌سازی در این مسئله بداند که نتیجه درگیری‌هایی از جنس اتوبوس خروجی‌اش چیزی جز تنش‌سازی تند بعدی نیست.